از حماسۀ گیلگمش و ادیسۀ هومر گرفته تا ادبیات معاصر، دلتنگی برای زادگاه و دوری از وطن موضوعی تکرارشونده و دائمی است. شعرها و سرودهایی که غم دوری و حسرت بازگشت را بیان میکنند از قدیمترین دوران به یادگار مانده است. تبعید، انگار دغدغهای همیشگی برای آدمها بوده است.
یکی از تبعیدهایی که خاطرۀ آن به شکلی استثنایی نسل به نسل منتقل شده، تبعید قوم یهود از اورشلیم به بابل است. "در کنار نهرهای بابِل" که سرود ١٣٧ از کتاب مزامیر (یا زبور داوود) است، هر چند تاریخ نگارش دقیقی ندارد اما مسلماً یکی از قدیمیترین شعرها در بارۀ تبعید است که برای ما باقی مانده.
معنای تبعید بدون شک در طول زمان تغییر کرده است. دانته که در شهر فلورانس به دنیا آمده بود عاقبت در تبعید و در حسرت دوباره دیدن آسمان فلورانس، در شهر راوِنا چشم از دنیا بست. فاصلۀ راونا تا فلورانس نباید بیشتر از ١٩٠ کیلومتر باشد، با اینهمه دلتنگی و غصۀ شاعر ایتالیایی همان قدر بزرگ بود که اندوه مثلاً شاعران آرژانتین و شیلی که در سدۀ بیستم به دلایل سیاسی کشور خود را ترک کرده و در اسپانیا یا فرانسه مقیم شده بودند.
به رغم همۀ تغییرات در جهان واقعی، مفهوم تبعید در ذهنیت شاعران و ترانهسرایان چندان عوض نشده است. خواندن قطعاتی از ادیسه که حسرت بازگشت اولیس را حکایت میکند یا یادآوری یک بیت غزل سعدی - هر که را در خاک غربت پای در گل ماند، ماند... – میتواند همان تأثر همیشگی را برای خواننده زنده کند...
مشروح برنامه را در فایل صوتی گوش کنید
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید