جنگ و گریز میان جمهوری اسلامی و آمریکا از آغاز تا آشکار شدنِ برنامۀ هستهای
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۹:۱۶
جمهوری اسلامی در آغاز دشمنیِ خاصی با آمریکا نداشت. اما هنگامی که احساساتِ ضدآمریکاییِ مردم براثر تبلیغاتِ چپگراها برانگیخته شد، خمینی در یک سخنرانی گفت: رابطۀ ایران با آمریکا رابطۀ مظلوم با ظالم است و ایران نیازی به رابطه با آن کشور ندارد. با این حال، دشمنیِ آشکار جمهوری اسلامی با آمریکا زمانی آغاز شد که دولت جیمی کارتر اجازه داد که شاه برای درمان بیماریاش وارد خاک آمریکا شود. با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و گروگان گیری جنگ خزندهای میان دو کشور آغاز شد که هنوز ادامه دارد.
هفتۀ گذشته خلیج فارس صحنۀ صفآراییِ ایالات متحد آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بود. وزیرانِ امور خارجۀ فرانسه، آلمان، بریتانیا و مسئول سیاستِ خارجی اتحادیۀ اروپا در دیداری با مایک پُمپئو از دولت آمریکا خواستند که به جای «حداکثر فشار» بر ایران «حداکثر خویشتنداری» پیشه کند. وزیر امور خارجه و رئیس جمهوریِ فدراسیونِ روسیه نیز در دیداری با پمپئو افزایش تنش میان دو کشور را نگران کننده توصیف کردند. کارشناسان دربارۀ آینده و سرانجام این صفآراییِ جدید همرأی نیستند. اما همه میدانند که چنین وضعی در روابط جمهوری اسلامی ایران با آمریکا بیسابقه نیست. دو کشور در ۴۰ سال گذشته بارها در برابر هم صفآرایی کردهاند.
جمهوری اسلامی در آغاز دشمنیِ خاصی با آمریکا نداشت. هنگامی که در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ یعنی درست سه روز پس از پیروزیِ انقلاب افراد مسلحِ وابسته به یک سازمانِ چریکی به سفارت آمریکا در تهران تاختند و چند تن از اعضای سفارت را به گروگان گرفتند، ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجۀ دولت موقت، مُداخله کرد و غائله پس از دو ساعت پایان یافت. سه روز بعد دولت آمریکا جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت. با این حال، احساساتِ ضدآمریکاییِ مردم براثر تبلیغاتِ چپگراها روز به روز شدیدتر شد چنان که ابراهیم یزدی از آمریکا خواست که برای فرستادن سفیر جدید به تهران دست نگه دارد. در خرداد ۱۳۵۸ (ژوئن ۱۹۷۹) خمینی در یک سخنرانی گفت: رابطۀ ایران با آمریکا رابطۀ مظلوم با ظالم است و ایران نیازی به رابطه با آن کشور ندارد.
اما دشمنیِ آشکار جمهوری اسلامی با آمریکا زمانی آغاز شد که دولت جیمی کارتر اجازه داد که شاه برای درمان بیماریاش وارد خاک آمریکا شود. شاه در ۳۰ مهرماه ۱۳۵۸ (۲۲ اکتبر ۱۹۷۹) به آمریکا رفت و در بیمارستانی در نیویورک بستری شد. انقلابیان در سراسر ایران برضد آمریکا راهپیمایی کردند. در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (۴ نوامبر ۱۹۷۹) ۴۰۰ تن از دانشجویان دانشگاههای تهران با عنوانِ «دانشجویانِ مسلمانِ پیرو خط امام» به سفارت آمریکا تاختند و ۵۳ آمریکایی را به گروگان گرفتند. ۳ آمریکایی دیگر را نیز در وزارت امور خارجه دستگیر کردند. خمینی کار آنان را «انقلاب دوم» خواند. بازرگان و همۀ اعضای دولت موقت استعفا کردند. خمینی استعفای آنان را پذیرفت و ادارۀ امور کشور را تا برگزاری انتخابات به شورای انقلاب سپرد.
فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا بر ایران از جمله ضبط داراییهای ایران به منظور آزاد کردنِ گروگانها به نتیجهای نرسید. سرانجام جیمی کارتر در ۱۸ فروردین ۱۳۵۹ (۷ آوریل ۱۹۸۰) روابط سیاسیاش را با ایران قطع کرد. طرح عملیات نظامیِ پنجۀ عقاب معروف به عملیاتِ طبَس نیز که آمریکاییها آن را در ۴ و ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۴ و ۲۵ آوریل ۱۹۸۰) به اجرا گذاشتند با شکستی ننگین رو به رو شد. در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر۱۹۸۰) عراق به ایران حمله کرد. چندین کشور غربی از عراق پشتیبانی کردند. در ۳۰ دی ماه ۱۳۵۹ (۲۰ ژانویۀ ۱۹۸۱) چند ساعت پس از پایانِ ریاست جمهوریِ جیمی کارتر و آغازِ ریاست جمهوریِ ریگان، ایران گروگانهای آمریکایی را که ۴۴۴ روز در حبس بودند آزاد کرد.
در ۱۸ آوریل ۱۹۸۳ در گیرو دار جنگ لبنان «سازمان جهاد اسلامی»، پروردۀ سپاه پاسداران، سفارت آمریکا را در بیروت منفجر کرد. ۶۳ نفر در آن جان باختند. در ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ نیز در دو حملۀ انتحاری به قرارگاهِ نیروهای چند ملیتی در بیروت ۲۴۱ سرباز آمریکایی و ۵۸ چترباز فرانسوی کشته شدند. مسئولیتِ آن حملهها را آمریکا و فرانسه به گردن حزبالله و ایران انداختند. فرانسویها خیلی زود دست به تلافی زدند. در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۳ هواپیماهایِ سوپراتاندارِ فرانسوی پادگان شیخ عبدالله را در درۀ بقاع که قرارگاه سپاه پاسداران و حزبالله بود بمباران کردند. اما کسی در پادگان نبود، زیرا طرح حمله را یک دیپلمات فرانسوی پیشاپیش به اطلاع سپاه و حزبالله رسانده بود. آمریکا در ۸ مارس ۱۹۸۵ دست به تلافی زد. اما تیر آن کشور نیز به سنگ خورد. بمبی که سازمان سیا در یکی از محلات فقیرنشین بیروت برای کشتن محمدحسین فضلالله، رهبر دینی شیعیان لبنان، کار گذاشته بود، ۸۰ نفر از مردم عادی را کشت و ۲۰۰ نفر را زخمی کرد.
در ۱۹۸۵ در گیر و دار جنگ ایران و عراق معلوم شد که دولت ریگان برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان با جمهوری اسلامی مخفیانه مذاکره میکند و نه تنها به ایران اسلحه میفروشد، بلکه گزارشهایی سرّی دربارۀ نیروهای عراقی در اختیار ایران میگذارد. این رسوایی به «ایران گِیت» معروف شد. گویا روابط مخفی ایران و آمریکا را در آن زمان اسرائیلیها ترتیب میدادند. در ۱۸ ژوئیۀ ۱۹۸۸ ایران قطعنامۀ ۵۹۸ شورایِ امنیت سازمان ملل را که یک سال پیش برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق تصویب شده بود با اکراه پذیرفت. خمینی آن را به «نوشیدن جام زهر» تشبیه کرد. در سوم ژوئیۀ ۱۹۸۸ یعنی درست دو هفته پیش از پذیرش آتش بس، ناو جنگی آمریکا هواپیمای «ایران ایر» را با ۲۹۰ سرنشین بر فراز خلیج فارس سرنگون کرد.
در ۲۰ ژانویۀ ۱۹۸۹ جرج بوشِ پدر در مراسم تحلیفش به اشاره گفت که اگر ایران به آزادیِ گروگانهای آمریکایی در لبنان کمک کند پاسخِ خوبی خواهد گرفت. در پایان ۱۹۹۱ رفسنجانی آن کار را کرد، اما پاسخی نگرفت. دور دوم ریاست جمهوریِ بیل کلینتون که از نوامبر ۱۹۹۶ آغاز شد با دور اول ریاست جمهوری محمد خاتمی در ایران همزمان شد. رئیس جمهوری آمریکا در چند نامه به دولت ایران نوشت که آمریکا با ایران دشمنی ندارد و خواهانِ رابطهای سالم با آن کشور است. در ژانویه ۱۹۹۸ محمد خاتمی از تلویزیون «سی ان ان» مردم آمریکا را به گفت و گو دعوت کرد.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مردم ایران به نشانۀ همدردی با قربانیان به خیابانها ریختند. دولت خاتمی آمادگیاش را برای هر نوع کمکی اعلام کرد. اما در همان ماه سازمان سیا ایران را به داشتن برنامۀ هستهای متهم کرد و در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ جرج بوش ایران را در کنار عراق و کرۀ شمالی جزو کشورهایِ «محور شرارت» قرار داد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید