نوروز در زمان ساسانیان اهمیتی فراوان یافت، چنان که واژۀ نوروز به تنهایی یا با افزوده شدن به واژههای دیگر نام چندین آهنگ موسیقی شد. واژۀ نوروز در نام نواهای موسیقیِ کهن ایران رابطه ای با مراسم و آیینهای نوروزی داشته و هریک از آنها را در زمان معینی اجرا میکردند. پس از اسلامی شدنِ ایران، این جشن به یکی از نیرومندترین رشتههایِ پیوندِ ایرانِ اسلامی با ایرانِ پیش از اسلام تبدیل شد. عبدالقادر مراغی، نویسندۀ کتاب مقاصد الالحان، در توضیحِ اثرگذاریِ نواهایِ موسیقی بر روان آدمی «نوروزها» را جزو آن دسته از نواهایی شمرده است که مایۀ «انبساط خاطر» اند.
نوروز مانند دیگر جشنهایِ ایرانی همیشه با موسیقی همراه بوده است. پیش از اسلام، در دربارها نوازندگان و نغمه پردازان معمولاً از اشراف، شاهزادگان و خویشاوندانِ نزدیکِ خاندانِ سلطنتی بودند و در میهمانیها و مراسمِ درباری همیشه حضور داشتند و جزو مُلازمانِ شاه به شمار میرفتند. جاحظ، نویسنده و عالمِ نامدار قرن دوم هجری، در کتاب «المحاسن و الاضداد» به پیوند موسیقی با مراسم و آداب نوروزی در دربار پادشاهانِ ایرانی اشاره کرده و نوشته است که در نوروز در پیشگاهِ پادشاه سرودهای پهلوانی و رزمی، سرودهای آفرین، بهاریه، سرودهایی در ستایش باران و فراوانیِ محصول، سرودهای خسروانی و مازندرانی و سرودهایِ پَهْلبَد یا باربَد میخواندند. گویا سرودهایِ پَهْلبَد، بربط نواز و موسیقیدانِ دربارِ خسرو پرویز، دوستدارانِ فراوان داشت. سرودهای او را که مُسجَّع بودند، خسروانی مینامیدند.
پس از اسلامی شدنِ ایران، نوروز به یکی از نیرومندترین رشتههایِ پیوندِ ایرانِ اسلامی با ایرانِ پیش از اسلام تبدیل شد. با سقوط ِساسانیان، ایرانیان به برپا کردن نوروز و دیگر جشنهایِ ایرانی ادامه دادند. آنان نظام موسیقیِ دورۀ ساسانی را با شعر عرب سازگار کردند و خلفا را نیز به برگزاریِ مراسم و آداب نوروز عادت دادند. گسترشِ شعر غِنایی و ترکیب آن با موسیقیِ نوروزی به پدید آمدنِ مجموعه ای در زبانِ عرب به نام «النیروزیات» انجامید. به گفتۀ حسن تقی زاده که نوروزشناسی را در ایران باب کرد، آنچه بیش از همه به پذیرفته شدنِ نوروز یاری رساند، عنوان مذهبیِ اسلامی بود که ایرانیان به آن دادند و آن را عید مقدس شیعه شمردند و مدعی شدند که نوروز روزی است که حضرت علی به خلافت رسید. به اعتقاد تقیزاده برای همین است که نوروز تاکنون دوام آورده اما جشنهای دیگری مانند مهرگان و سده از میان رفته اند.
جشن نوروز که از زمان کورش هخامنشی و به روایتی حتی پیش از او در ایران برگزار میشد، در زمان ساسانیان اهمیتی فراوان یافت، چنان که واژۀ نوروز به تنهایی یا با افزوده شدن به واژههای دیگر نام چندین آهنگ موسیقی شد، مانند نوروز، سازِ نوروز، نوروزِ بزرگ، نوروزِ قباد که نظامی و منوچهری در اشعار خود از آنها یاد کردهاند.
به گفتۀ صفیالدین اُرمَوی، نویسندۀ بَهجَتالروح، که رساله ای است در موسیقی به زبان فارسی، نغمۀ نوروز را در مقامِ سه گاه مینواختند. سوزنیِ سمرقندی میگوید: در پردۀ نوروز بدین وزن غزل گفت / وزنی که همه مَطلعِ فتح و ظفر آمد. «نوروزِ اصل» نیز یکی از آوازهایِ شش گانه بوده و آن را در پردههای عِراق، زیراَفکند، اصفهان و بوسُلَیک میخواندند. «بادِ نوروز» یکی از نواهایِ سی گانه و به روایتی سی و دو گانۀ باربَد بوده؛ «سازِ نوروز» نیز نوای دوم آن مجموعه بوده است. نظامی میگوید: چو در پرده کشیدی سازِ نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز. «نازِ نوروز» یکی دیگر از نواهای موسیقیِ ایرانی بوده که آن را نیز در مقام و پرده ای خاص مینواختند.
«نوروزِ صبا» نغمه ای است که آن را در دستگاه همایون و راست پنجگاه مینوازند. «نوروزِ عجم» را نیز در راست پنجگاه مناسب با حُسَینی، یکی از دوازده مقام موسیقی ایرانی، مینوازند. صفیالدین اُرمَوی آن را شعبه ای از مقامِ رَهاوی شمرده و نوشته است: رهاوی شد مقام و شعبۀ او / تو نوروز عرب را و عجم گو. به گفتۀ موسیقیشناسان، رَهاوی را در آخر افشاری مینوازند. «نوروزِ عرب» را نیز شعبه ای از مقام رَهاوی میدانند و میگویند آن را در همایون و راست پنجگاه مینوازند. رَهاوی منسوب به دِژ رَهاو، از دژهای قدیمی روم، است. گویا کسی که این نوا را وضع کرده، برخاسته از آن دژ بوده است.
«نوروزِ خُردک» که به آن «نوروزِ کوچک» نیز میگویند، نغمه ای است که آن را در آوازِ راست پنجگاه و آوازِ همایون مینوازند. «نوروزِ خارا» شعبه ای است از مقام نوا. صفیالدین اُرموی مینویسد: نوا آمد مقام و هست مشهور / زِ وِی نوروزِ خارا دان و ماهور – ز پنجم نغمه اش نوروزِ خاراست / هم از شش نغمه ماهور آشکاراست.
«نوروزِ بزرگ» نیز نوایی بوده است از نواهای موسیقی ایرانی. منوچهری میگوید: نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز / زیرا که بُود نوبت نوروز به نوروز. «نوروزِ بیاتی» را نزدیک به حجاز و بوسُلَیک میدانند و گویا لحن آن غمانگیز است.
عبدالقادر مراغی، نویسندۀ کتابِ مقاصد الالحان، برای همۀ نواهای موسیقیِ ایرانی که واژۀ نوروز بر پیشانی دارند، اصطلاحِ «نوروزات» را به کار برده است. او در توضیحِ اثرگذاریِ نواهایِ موسیقی بر روان آدمی «نوروزها» را جزو آن دسته از نواهایی شمرده است که مایۀ «انبساط خاطر» اند. دو دستۀ دیگر، یکی نواهای «حُزن آور» اند و دیگری نواهایی که «قوت قلب» میدهند و دلیر میکنند. در ایران باستان گویا پنج روز اول نوروز را «نوروز خُردک» مینامیدند. در آن پنج روز مردم عادی جشن میگرفتند. «نوروز بزرگ» از روز ششم آغاز میشد که مربوط به دربار و اشراف بود. واژۀ نوروز در نام نواهای موسیقیِ کهن ایران، رابطه ای با مراسم و آیینهای نوروزی داشته و هریک از آنها را در زمان معینی اجرا میکردند.
موسیقیشناسان معتقدند که امروز واژۀ نوروز در ردیف موسیقیِ ایرانی در دو دستگاه راستپنجگاه و همایون باقی مانده است. سه گوشۀ «نوروز عرب»،«نوروزخارا» و «نوروز صبا» راهی برای رفتن به همایون اند و دستگاه همایون از طریق آن گوشه ها با راست پنجگاه پیوند می خورد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید