دسترسی به محتوای اصلی
تروریسم

تروریسم : تهدیدی برای دمکراسی ؟

بحث های بی پایان پیرامون تروریسم و تأثیر آن بر دمکراسی، که در پی سوءقصد ماه نوامبر در فرانسه، بالا گرفت، با تصمیم رئیس جمهوری این کشور مبنی بر سلب ملیت فرانسوی از افراد دوملیتی چنانچه به سبب دست زدن به عملیات تروریستی محکوم شوند، دامنه دار تر شد. البته سوءقصد انتحاری در ترکیه که به کشته شدن ده آلمانی انجامید و همچنین سوءقصد یک نوجوان پانزده ساله ترک کرد تبار در شهر مارسی به جان یک آموزگار یهودی و شماری خبرهای دیگر از این گونه، بعد دیگری به پدیده ترسناک تروریسم می افزاید. 

تبلیغ بازرگانی

اگر بخواهیم به شکلی کوتاه به بحثی این چنین مهم و ژرف بپردازیم، شاید بد نباشد به شرایط کنونی و چالش های در پیش بسنده کنیم.
پرسش هائی را که می توان در این پیوند مطرح کرد وبا یکدیگر در ارتباط تنگانگ قرار دارند، می توان به شکل خلاصه بدین ترتیب برشمرد.
آیا بر قراری حالت اضطراری لازم است و تا کی می بایست ادامه پیدا کند ؟
سلب ملیت از کسانی که به تروریسم دست می زنند چه کمکی به جلوگیری از تروریسم می کند ؟
رادیکالیزه یا تند رو شدن جوانانی که خود را بی پروا به دامن داعش می اندازند را به چه عواملی می توان نسبت داد و چگونه می توان با آن مبارزه کرد ؟
و سرانجام این که این دوران فروپاشی ارزش هائی که در پی سالها مبارزه به دشواری و گران بدست آمده، چه تغییراتی در آینده به وجود خواهد آورد ؟

حالت اضطراری و پیامد های آن برای دمکراسی

گر چه حالت اضطراری به خود خودی دست دولت را در محدود کردن آزادی های فردی باز می کند، اما دو سوء قصد بزرگ پاریس، یکی در ماه ژانویه گذشته علیه "شارلی هبدو"، کاریکاتوریست های آن و چند تن دیگر و دیگری در ماه نوامبر، در سالن کنسرت "باتاکلان" و چند رستوران، که شمار بالائی قربانی به بار آورد، و نه تنها اهالی پاریس که اکثر فرانسویان را بهت زده کرد، سبب شد که امروز از هر 10 فرانسوی 7 تن از آن هواداری کنند و احزاب راست و چپ، یکپارچه به آن رای دهند.
این قانون، گر چه در برخی از موارد، هرز روی به دنبال داشته، اما در مجموع، به گفته وزیر کشور فرانسه، امکان کشف 7 برنامه سوء قصد را داده است.
آنچه حالت اضطراری را دشوار می سازد، پایان دادن به آن است و نظر به این که پایانی بر عملیات تروریستی دیده نمی شود و بازیهای اروپائی فوتبال، "یورو 2016" ، از روز 10 ژوئن تا 10 ژوئیه در فرانسه در پیش است، ادامه آن را ناگزیر می کند. به هر رو، از حدود 20 سال پیش در فرانسه قانون "ویژی پیرات"، یا "مراقبت ویژه" برقرار بوده است و مردم ظاهرأ حفظ امنیت را بر گستره آزادی های فردی شان ترجیح داده اند.

سلب ملیت :حربه ای مفید یا سمبولیک؟

تصمیم رئیس جمهوری فرانسه برای سلب ملیت از افراد دوملیتی که به دلیل ارتکاب عملیات تروریستی توسط دادگستری محکوم شده اند، تصمیمی که پس از تغییر موضع های بسیار وی گرفته شد، تصمیمی است که، برخلاف حالت اضطراری، با مخالفت شماری در درون حزب سوسیالیست، نمایندگان این حزب در پارلمان و در مردم روبرو شده است.
اتخاذ این تصمیم، که حتا وزیر دادگستری فرانسه، خانم "کریستین توبیرا"، با آن موافقتی ندارد توسط دولتی که به سوی سوسیال دمکراسی گرویده و در مواردی به اتخاذ مواضع راست گرایانه متهم گردیده، گر چه سمبلیک توصیف شده اما چون قرار است در قانون اساسی وارد شود، شماری را نگران کرده است. نگران از این جهت که چنانچه احزاب تند رو و ضد خارجی، چون حزب جبهه ملی به قدرت برسند، اعمال آن را به دیگر موارد نیز گسترش دهند.
دیگر این که شماری می گویند کسی که خود را منفجر می کند ترسی از از دست دادن ملیتش ندارد. آنان  خواستار جایگزین کردن سلب ملیت با مجازاتی به نام "ناسزاوری ملی" در قانون هستند که شخص را از حقوق مدنی،  از جمله حق رای دادن، محروم می کند.
حال در روزهای آتی سرنوشت این تصمیم در پارلمان و پس از رایزنی ها روشن خواهد شد.
. بنابراین در شرایطی که همه به یکدلی نیاز دارند، مطرح کردن چنین تصمیمی، همچون مقوله ای که توسط نیکلا سارکوزی، زیر عنوان "هویت ملی"، در گذشته مطرح گردید و در جامعه بحث برانگیز شد، به نظر بسیاری از تحلیل گران، نادرست و نا لازم توصیف شده است.

تندرو شدن جوانان و استفاده کم هزینه از آنان برای اعمال تروریستی

جدی نگرفتن علائم تند رو شدن جوانان و پیش بینی نکردن این دام، یکی از کاستی های همه دولتمردان و مسئولان آموزشی جامعه توصیف می شود.
دلایل آن هم متعدد است.

1- به دلیل این که جمهوری فرانسه خود مفهوم لائیسته را فراموش کرده بود .

2- پس از دوران استعمار، فرانسه شاهد رسیدن موج بزرگی از شهروندان مستعمره های پیشین و همچنین یهودیان به این کشور بود که هیچکدام با فرهنگ فرانسه نزدیکی چندانی نداشتند. در سالهای 60، جامعه یهودی، تنها در درون خانه ها و با هم کیشان خود، با هویت یهودی خود زندگی می کرد. سپس کم کم مدل تازه ای حاکم شد و یهودیان خود را رها کردند و به شکل آشکار در جامعه از مذهب خود سخن گفتند. اما در سالهای 80، با کدر شدن تصویر اسرائیل در پی رخدادهای خاورمیانه، دشمنی هائی به شکل پراکنده بیان گردید. امروز وضع بد وبدتر شده، به شمار یهودیانی که فرانسه را برای همیشه به قصد اسرائیل ترک می کنند افزوده می شود واز 1600 نفر درسال به 8000 نفر رسیده است.
سوءقصد چند روز پیش یک نوجوان ترک کرد تبار علیه یک معلم یهودی در مارسی که کپیه بر سرداشت، حکایت از تاثیر تنش خاورمیانه بر جامعه مسلمان حومه های پاریس و محله های عرب نشین شهرهای دیگر، از جمله مارسی دارد. حرکت این جوان و خشونت های دیگری که نسبت یه یهودیان انجام گرفت و از جمله کشتار در سوپر مارکت "هیپر کاشر"، در پی کشتار در هفته نامه "شارلی"، تحت تأثیر تصاویری انجام می گیرد که از تنش خاورمیانه نشان داده می شود و ازجمله یورش فلسطینیان با سلاح سرد به یهودیان است.
از این روست که رئیس انجمن یهودیان شهر مارسی از یهودیان این شهر خواست که با در نظر گرفتن شرایط، برای حفظ امنیت خود، از گذاشتن کپیه پرهیز کنند.
خاخام کنیسای پاریس با این پیشنهاد مخالفت کرد و مقامات فرانسوی هم بر این تکیه کردند که هر کسی آزاد است باورهای مذهبی خود را داشته باشد.
این سخنان در عین حال بحث بر سر ممنوعیت حجاب را مطرح کرد و برخی گفتند که یا همه علائم مذهبی باید ممنوع شوند یا هیچکدام.
فارغ ازاین که حجاب اسلامی زنان تنها در درون مدرسه و نهاد های دولتی ممنوع است و نه در کوچه و خیابان و مکان های غیر دولتی.

3- پیوستن شمار بالای فرانسویان عرب تبار و یا کاتولیک های به اسلام گرویده به داعش وعلل این رادیکالیزه یا تند رو شدن که پرسش اساسی امروز در پیوند با تروریسم را تشکیل می دهد. این مسئله ای است که تند رو ها و شمار بالائی از شهروندان به شکل تلویحی به مهاجران مسلمان ( و امروز مهاجرانی که سوریه وعراق و دیگر کشورهای مسلمان می آیند) و دین اسلام نسبت می دهند. در حالی که در گذشته هم چنین برخوردهائی با مهاجران لهستانی بور و چشم آبی و مسیحی در شمال فرانسه، ایتالیائی واسپانیولی های مو سیاه چشم قهوه ای و کاتولیک جنوب فرانسه می شد.
به عبارت دیگر نه سیستم آموزشی، نه خانواده و نه فرهنگ نخستین چندان نقشی در این تند رو شدن ندارند. بلکه این اینترنت است که بسیار زود بر کسانی تأثیر می گذارد که اگر تبلیغات داعشی نبود، به گروههای افراطی دیگر می پیوستند.
شمار بالای کاتولیک هائی که به داعش پیوسته اند هم حکایت از اجتماع گریزی و از دست دادن ارزش های جامعه و جایگزین کردن آنها با ضد ارزش ها دارد.
انجام حدود 70 عمل خشونت بار در مارسی در ماههای اخیر از پدیده ای سخن می گوید که تا چندی پیش باور کردنش دشوار بود.
این جوانان حربه های بسیار خوب و ارزانی برای داعش هستند که پس از کشتار مسلمانان، با بهائی کم وبدون مشکل ویزا و پاسپورت، در هر کشوری که می خواهند خون و خونریزی به راه می اندازند. گرچه با استفاده از جاری شدن سیل پناهجویان به اروپا، از آن راه هم عوامل خود را وارد کشورهای این قاره می کند.

اشکال اینجاست که مسئله پناهجویان حل نشده و در فرانسه گر چه اخیرأ کمترین شمار پناهنده پذیرفته شده، اما وضع نگهداری آنان چندان کمکی به جذبشان نمی کند.
نباید فراموش کرد که در آلمان هم، علیرغم آغوش باز "آنگلا مرکل"- به دلیل پیر شدن جمعیت این کشور و نیز از دید اقتصادی- هجوم شمار بالائی از پناهندگان مشکل شب سال نوی مسیحی در کلن را به وجود آورد که طی آن بیش از 500 شکایت و از جمله به دلیل دست درازی های جنسی به زنان، انجام گرفت و به میزان بیگانه ستیزی مردم افزود.
دلیل این است که بدون آمادگی پیشین، در شهری کوچک، شمار بزرگی مرد مجرد و جوانانی را گنجاندند که نه تنها از فرهنگی دیگر می آمدند بلکه تعادل جمعیتی شهر را بر هم ریختند.
البته در شماری از کشورهای اروپائی ابتکاراتی جالب در دست اجراست و در فرانسه هم که زندانهایش بستر بسیار مناسبی برای رادیکالیزه شدن جوانان شده است، ابتکاراتی در حال انجام گرفتن است. در مدرسه ها هم تلاش هائی برای نشان دادن چهره خشن تروریسم و ارج نهادن به لائیسیته و میهن پرستی انجام می گیرد.
اما همچنان که در یک فیلم مستند تکان دهنده به نام "معلمان در سرزمین های گمشده جمهوری"، ساخته "ژرژ بن ایون"، نشان می دهد، معلمان حومه های فقیر و خارجی نشین پاریس، که همواره با جان ودل و با فداکاری بسیار به انجام وظیفه سرگرم بوده اند، از آنچه در سر شاگردانشان می گذرد شگفت زنده شده اند.

https://www.youtube.com/watch?v=uYcslH_lqFE

در واقع در سال 2002، کتاب دسته جمعی "معلمان در سرزمین های گمشده جمهوری"، در میان بی تفاوتی همگان منتشر شد. با این کتاب شماری از معلمان می خواستند نظر نهادهای آموزشی را به مشکلاتی جلب کنند که در کلاس های خود در محله های "حساس" با آنها روبرو هستند. از جمله این مشکلات خشونت و عدم تحمل غیر بین دانش آموزانی نام برده شد که به خانواده های مهاجر تعلق داشتند. احساسات ضد یهودی، ضد فرانسوی و زن ستیزی بسیار پر رنگی در این شاگردان احساس می شد.
فیلمی که با ایده این کتاب تهیه شده درس بسیار خوبی است برای نشان دادن این که آموزش و پرورش در جلوگیری از افزایش این نفرت چندان کمکی به آموزگاران نکرده است.
حال با افزایش احساسات ضد خارجی شماری از مقامات برای جلوگیری از ایجاد گسل در جامعه، به جای نامیدن دشمن ، شاید ناخواسته و معصومانه پرده پوشی کردند. در حالی که می بایست به شمارسلاح های زرادخانه آموزشی-فرهنگی خود بیافزایند.
حال این پرسش پیش می آید که با تصمیم هائی تفرقه انداز چون سلب ملیت و یا برخی پرده پوشی ها، به جای یافتن راهکارهائی برای مدیوم اینترنت، که کنترلش از دست همگان برون رفته، آیا زمینه برای گسترش گروههای افراطی به وجود نخواهد آمد؟
وآیا نباید به گفته "رژیس دبره"، نویسنده فرانسوی، "بخش فرهنگی آئین های تاریخی مان را از آن بیرون بیاوریم و برجسته سازیم " ؟
چرا که با افزایش میزان آرا ی حزب راست افراطی "جبهه ملی" در آخرین انتخابات فرانسه، مشکلات اجتماعی آلمان، اتریش و سوئد در پیوند با مهاجران اکثرأ مسلمان ونیز تصویب قوانین آزادی کش در شماری از کشورهای دیگر اروپائی چون لهستان و مجارستان، خطر بزرگ گسترش موج فاشیسم و خارجی ستیزی در اروپا در حال چهره نشان دادن است که در صورت نیافتن داروئی فوری برای درمان آن، می تواند ارزش های انسانی و دمکراتیک را در مدتی کوتاه از میان بردارد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.