جوانان نسل دوم مهاجران ایرانی در فرانسه با هویت دوگانه خود چگونه داوری میکنند؟
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۰:۴۷
چهار جوان نسل دوم مهاجرت که در یک جلسه گرد آمدهاند این احساس را نشان نمی دهند که کاملاً فرانسوی شدهاند. گرچه این جامعه را خوب می شناسند و به آن علاقه دارند، ولی هویت دوگانهای که در این سالها کسب کردهاند، بستر مناسبی است که برای آنها شرایط زندگی غنیتر و مناسبتری فراهم میکند.
اخیراً در پاریس همایشی برگزار شد که در آن ٤ تن از جوانان نسل دوم مهاجران ایرانی در فرانسه در یکجا گردآمده بودند تا درباره موقعیت خود در فرانسه گفتگو کنند. این جلسه را سعید پیوندی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در فرانسه اداره میکرد و در واقع پرسشهای او بود که می کوشید داوری های این جوانان را درباره میزان مستحیل شدن این جوانان در جامعه فرانسه، احساس آنها نسبت به وابستگیهای ملی و موضوع هویت دوگانه آنها مورد بحث قرار گیرد.
از آنجا که فرانسویها درباره پروژه مستحیل کردن خارجیهای مقیم این کشور در درون ساختار جامعه راهبرد سختگیرانهای دارند و بر فرانسوی شدن مهاجران تأکید می کنند، این بحث در همایش "انجمن گفتگو و دموکراسی" مطرح شد که ابن ٤جوان نسل دوم مهاجران، از دیدگاه این تئوری انتگراسیون فرانسوی، چه فرایندی را طی کرده و به چه نوع ادغامی در درون این جامعه نائل آمدهاند.
سعید پیوندی در سخنان مقدماتی اش به تنوع تئوریهای مربوط به انتگراسیون در جهان اشاره کرد و تفاوت میان آنها را برشمرد.
پیوندی این ٤جوان نسل دوم مهاجرت را نمونههائی توصیف کرد که همچون فرزندان ٤ خانواده مهاجر، در این جامعه زیستهاند و میتوانند شهادت دهند که این اراده اجتماعی برای ترکیب کردن هویت آنها در بافت جامعه فرانسه تا چه حد به اهداف خود رسیده است.
در این نشست، ابتدا ٤شرکت کننده که دونفرشان دختر و دو نفر دیگر پسر بودند، به ترتیب خود را معرفی کردند.
"بهار ماکوئی" روزنامه نگار. "سپیده فرخنده" معلم زبان فرانسه. "آرش مصطفیزاده" مشاور اقتصادی. "فواد اردلان" مهندس کامپیوتر.
آنها که همگی حدود ٣٠ سال سن دارند در معرفی کوتاه خود نشان می دهند که هیچ کدام این احساس را ندارند که کاملاً فرانسوی شده اند؛ گرچه این جامعه را خوب می شناسند و به آن علاقه دارند، ولی هویت دو گانه ای که در این سالها کسب کرده اند، بستر مناسبی است که برای آنها شرایط زندگی غنیتر و مناسبتری فراهم می کند.
جالب است که هیچ کدام از آنها، همانقدر که تأکید داشتند فرانسوی خالص نیستند، ایرانی بودن کامل خود را هم انکار میکردند. یا می گفتند هم ایرانی و هم فرانسوی اند و یا هیچ کدام از این دو ملیت را به تنهائی از آن خود نمیدانستند. بگذریم که یکی از این جوانان، فواد اردلان، با هر نوع ملیتگرائی مخالف بود و خود را یک پیکارگر اجتماعی معرفی میکرد که مایل نیست خود را درگیر مفهوم ملیت کند. آرش مصطفی زاده هم از گفتن اینکه فرانسوی است اکراه داشت و می گفت چنان تفاوت های چشمگیری میان فرانسوی ها در مناطق مختلف این کشور وجود دارد که من خود را یک پاریسی که متأثر از فرهنگ ایرانی است تعریف می کنم.
درباره مشکلات انتگراسیون، این جوانان داستانهای جالبی در این همایش مطرح کردند که بسیار قابل تأمل بود
براستی شهروندانی که خود را فرانسوی اصیل می نامند، درباره مهاجرانی که فرانسوی شده اند چگونه داوری می کنند؟ در این باره بطور قطع واکنش ها همه مشابه نیستند، ولی آنگونه که این جوانان شهادت می دادند، کم نیست مواردی که فرانسوی ها با ناباوری و تردید به "هموطنان" جدید خود می نگرند.
این جلسه با اشتیاق و علاقه فراوان شرکت کنندگان همراه بود و بسیاری از آنها که بطور عمده نسل اولی های مهاجر بودند فعالانه در بحث ها شرکت کردند و تجارب و دیدگاههای خود را به داوری بقیه می گذاشتند.
این گزارش را از طریق فایل صوتی گوش کنید.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید