چه کسانی "ارواح سرگردان" هستند؟ گفتوگوی اختصاصی با توبی ناتان، روانکاو فرانسوی
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۳:۰۰
توبی ناتان، روانشناس، نویسنده و استاد دانشگاه سوربون و همچنین متخصص روانکاوی اقوام که از تقریبا چهار دهه پیش، بخش عمده کار خود را به بررسی مشکلات مهاجران و روانکاوی آنان پرداخته است، به تازگی کتابی به نام "ارواح سرگردان" (LES ÂMES ERRANTES) را منتشر کرده که براساس جلسات مشاوره او با جوانانی نوشته شده که در معرض خطر گرایش به گروههای تندروی تروریستی قرار داشتند.
توبی ناتان در سال ۱۹۴۸ در قاهره در خانوادهای یهودی به دنیا آمد که تبار ایتالیایی داشتند. کمتر از یک دهه بعد او و خانوادهاش به همراه ۲۵ هزار یهودی دیگر به دلیل افزایش گرایشهای ضد یهودی در مصر و اخراج یهودیان از این کشور، از آنجا رانده شدند.
خانوادهاش از خاخامهای یهودی بودند و پس از فرار از مصر به فرانسه آمدند و در این کشور ساکن شدند.
خانواده توبی ناتان به گفته خودش میان رفتن به اسرائیل و آمدن به اروپا، این قاره را برمیگزینند، آنهم به دلیل علاقه مادرش به فرانسه.
توبی ناتان دکترای روانشناسی خود را دانشگاه سوربون دریافت کرد و پایاننامهاش را به روانکاوی اقوام اختصاص داد. وی از سال ۱۹۸۶ تاکنون استاد روانشناسی بالینی در دانشگاه سوربون ( پاریس ۸) است.
این نویسنده و استاد دانشگاه تاکنون حدود چهل کتاب در زمینههای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی و همچنین رمان منتشر کرده است.
توبی ناتان در گفتوگو با بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه درباره کتاب تازه خود "ارواح سرگردان" چنین توضیح میدهد: " این کتاب براساس یک تحقیق بالینی نوشته شده. مربوط به زمانی است که ما روی جوانهایی مطالعه میکردیم که در خطر رادیکالیزه شدن یا جذب شدن در گروههای تندرو و تروریستی قرار داشتند. جوانانی بودند که در موردشان هشدار داده شده بود، معمولا توسط خانواده و به ویژه مادرانشان و البته در برخی موارد هم توسط معلمانشان در دبیرستان که از چیزهایی که می گفتند یا پوشش و رفتار ظاهری شان. نگران شده بودند. "
توبی ناتان که در ابتدا این کار بالینی را به درخواست دولت فرانسه آغاز کرده بود، پس از مدتی به آشنایی بیشتر با عوامل و شرایط ایجاد گرایشات تروریستی برای این جوانان علاقمند شد که به گفته وی اغلب بین ۱۸ تا ۲۵ سال سن داشتند. او ۶۰ مورد را بررسی و مطالعه کرد.
توبی ناتان در گفتوگو با بخش فارسی رادیو بینالمللی، خلاصهای از عوامل ایجاد این گرایشات به گروههای تروریستی به ویژه گروههای اسلامگرای تندرو را چنین برمیشمرد: " نمیتوانم دقیق بگویم. یکی از موضوعاتی که به شدت من را متاثر کرد این بود که اینها مهاجران نسل دوم هستند. این جمعیت از نظر من پیش از هرچیز یک جمعیت ویژه است. جمعیتی که قابلیتهای ویژهای دارد. جمعیتی است که به طور ویژه با این موضوع مرتبط است و مهمتر از آن، اینکه کسانی که میخواهند آنها را وارد شبکههای جهادگرایی کنند، نیز از همین امر بهره میگیرند. یعنی آنها این جمعیت را هدف میگیرند. جهادگرایان، تئوریسینهایی دارند که به آنها گفتهاند که میتوانید این جوانان مهاجر نسل دوم را هدایت کنید، نسلی که دچار مشکلات جذب جامعه میزبان شدن است و از طریق همین، ما میتوانیم آنها را جذب کنیم و وارد کمپ خودمان کنیم.
من از خودم پرسیدم چرا این جوانان، موضوع مورد علاقه جهادگرایان هستند؟ البته نه همه آنها، شاید یک درصد در میان این جمعیت، اما به طور ویژه مورد توجه هستند.
اول از همه به این دلیل که این جوانان ارتباط خودشان را با بزرگترها و پیشینیان خود از دست دادهاند. چون خانوادههایشان به دلیل دوری از وطن دیگر ارتباطی با سنتها ندارند و بی آنکه بخواهند در حال فراموش کردن آن هستند. این به دلیل دوری جغرافیایی است، چون حالا آنها اولویتهای دیگری در زندگی دارند.
به همین دلیل نسل دوم مهاجر دیگر ارتباطی با گذشتگان خود نخواهد داشت و از سوی دیگر آنها در مدرسه هم با چنین مشکلی به صورت دیگر مواجه هستند. یعنی این بچهها حاضر به پذیرش قهرمانانی که در مدرسه و در کتابها به آنها پیشنهاد میشود، نیستند. کسانی مثل ناپلئون و ویکتور هوگو را دوست ندارند.
این جوانان، آنها را نمیخواهند و از آن خوششان نمیآید. بنابراین نه پیشینیان آنها، نه آنچه به آنها پیشنهاد میشود را نمیخواهند. به همین دلیل من این جوانان را ارواح سرگردان نامیدم. یعنی اینکه آنها نه به خانه خود و نه به این سرزمین وابستگی ندارند. به همین دلیل هم مستعد هستند برای جذب شدن به این گروهها. این چیزی بود که من را تحت تاثیر قرار دارد."
توبی ناتان که تقریبا از حدود چهل سال پیش مطالعات روانکاوانه خود را به مهاجران اختصاص داده، میگوید که با مهاجران ایرانی نیز در این سالها سروکار داشته است. هرچند به گفته او از آنجا که مهاجران ایرانی در جامعه فرانسه تعداد چندان زیادی نبوده و به عقیده او نسبت به مهاجران دیگر "محتاطتر" هستند، برخورد او نیز با آنها کمتر از دیگر جوامع مهاجر بوده است: "من همیشه با مهاجران کار میکنم. از میان آنها با برخی مهاجران ایرانی هم برخورد داشتهام. حتی استاد مشاور پایاننامه یکی از دانشجویانم درباره مشکلات ویژه ایرانیان مهاجر بودم. به همین دلیل اندکی این جامعه را میشناسم، البته نه خیلی خوب. چون ایرانیهای مهاجر زیادی در فرانسه نیستند. همچنین از میان ایرانیها با برخی از روشنفکران آنها ارتباط داشتم. "
این روانشناس و استاد دانشگاه همچنین میگوید که ایران را بیش از برخورد با ایرانیان، از طریق کتابها و مطالعاتش شناخته و وقتی از او میپرسم که از آنچه از طریق مطالعه تاریخ ایران آموخته، بگوید چنین پاسخ میدهد: " من کتاب های زیادی درباره وضعیت زنان در دوره خمینی، در مورد زندگی او و همچنین درباره زندگی شاه ایران خواندم. همچنین وقتی می خواستم یکی از رمان هایم درباره مصر را بنویسم که داستان آن در دهه ۵۰ میلادی می گذشت، به همین دلیل درباره آن دوره مصر و همچنین خاورمیانه خیلی مطالعه کردم. چون خودم هم در مصر به دنیا آمده ام. به هرحال در این سال ها درباره ایران زیاد خوانده ام و حس می کنم الان این کشور نسبت به سال های دهه ۵۰ کشور دیگری شده است."
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید