شارل آزناوور، ۱۰۰ درصد ارمنی، ۱۰۰ درصد فرانسوی
هفتهنامههای فرانسوی در این شماره خود به موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از داخل این کشور و همچنین موضوعات بینالمللی پرداختهاند. از موضوعات محوری این شماره البته مرگ شارل آزناوور، ترانهسرا و خواننده مشهور ارمنی- فرانسوی در روزهای گذشته است.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
گوش کنید - ۰۴:۱۴
هفتهنامه لوپوئن تصویر روی جلد و پرونده اصلی خود را به شارل آزناوور، خواننده ارمنی- فرانسوی اختصاص داده که روز دوشنبه اول اکتبر در خانهاش در یک منطقه خوش آب و هوای جنوب فرانسه در ۹۴ سالگی درگذشت.
در یکی از مطالب این هفتهنامه میخوانیم که شارل آزناوور از زندگی و عشق ترانه میسرود و آواز میخواند و دنیا را تکان میداد. او تا آخرین نفس، عاشق زندگی بود و این نیاز به بودن، به حرکت، به عشق و حتی به گریستن را در ترانههایش نشان میداد.
لوپوئن شارل آزناوور را شهروند- خواننده جهان خوانده، کسی که به ریشههای ارمنی خود میبالید.
در این شماره لوپوئن همچنین مطلبی از "والری تورانیان" روزنامهنگار ارمنی- فرانسوی میخوانیم با عنوان: "آزناوور نام خانوادگی دیگر من"
در این مطلب آمده: "برای هزاران ارمنی تبعیدی، آزناوور، اولین و مهمترین بود، کارت هویت ما، راهی برای شناساندن ما، اثبات اینکه وجود داریم و آدمهای خوبی هستیم."
در مطلب دیگری هم که نگاهی دارد به زندگی آزناوور آمده که او کودکی بود که چندان در رفاه بزرگ نشد.
در ادامه میخوانیم: " پذیرفتن اینکه شارل آزناوور جای مهمی در ترانههای فرانسوی و هنرهای مردمی معاصر داشت، کافی نیست."
لوپوئن همچنین بخشی از پرونده خود درباره شارل آزناوور را به همکاری و رابطه او با " ادیت پیاف" اختصاص داده است.
در این مطلب با اشاره به یکی از گفتوگوهای آزناوور درباره ادیت پیاف میخوانیم: "او همیشه به من میگفت تو یک نابغهای، اما در عین حال احمقی"
آزناوور همچنین درباره اولین مواجهه خود با ادیت پیاف میگوید: " من یک خواننده جوان 22 ساله بودم و او یک ستاره 31 ساله. دنبال این بودم که ترانهای که برای او سروده بودم را نشانش دهم. اما همه درها به رویم بسته بود تا اینکه بالاخره این امکان روزی برایم فراهم شد."
در مطلب دیگری در این هفتهنامه هم میخوانیم که ترانه فرانسوی تا پیش از جنگ، برای نشان دادن برخی احساسات نیاز به زنان داشت و به همین دلیل زنانی چون ادیت پیاف یا دامیا به اوج رسیدند. به اینگونه ترانهها " رئالیسم شاعرانه" میگفتند. اما بعدها شارل آزناوور هم به آنها افزوده شد.
همچنین لوپوئن در مطلبی با عنوان "صد در صد ارمنی، صد درصد فرانسوی" به سخنی از آزناوور اشاره کرده که جایی گفته بود: " من یک فرانسوی با ریشههای ارمنی هستم، نه یک ارمنی در فرانسه."
به نوشته لوپوئن این جمله کاملا رابطه پیچیده او با ریشههایش را نشان میدهد. از سوی دیگر او در ارمنستان به دنیا نیامد، بلکه در پاریس متولد شد، همان محلی که پدر و مادرش در سال 1923 پس از فرار از استانبول برای درامان ماندن از کشتار ارامنه به آنجا رسیدند.
هفتهنامه اکسپرس هم در این شماره خود به ماجرایی پرداخته که هفته گذشته برای یکی از تابلوهای "بنکسی" هنرمند شناختهشده بریتانیایی پرداخته است.
تابلوی "دختری با بادکنک" به تازگیروز جمعه در لندن در یک حراج به قیمت بیش از یک میلیون دلار فروخته شد، اما اندکی پس از آن نیمی از این اثر مقابل چشمان حاضران از بین رفت.
در ادامه این مطلب به سابقه بنکسی اشاره شده که به دلیل دیوارنگاریهایش در دنیا شهرت دارد، اما با وجود این شهرت، هویت واقعی او هنوز کاملا شناخته شده نیست.
این تابلوی او هم اولین بار در سال 2002 در خیابانی در لندن به نمایش گذاشته شده است.
در این مطلب میخوانیم که هرچند این اثر بلافاصله پس از فروش ناقص شد، اما چه بسا همین موضوع هم بر قیمت آن بیفزاید.
در " لُبس" این هفته هم مطلبی درباره آلبرکامو، نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبی آمده و به رابطه او با تئاتر پرداخته شده است.
در این مطلب به نقل از کسانی که با او در تئاتر همکاری داشتند میخوانیم که کامو در تئاتر، آن بازخوردی که توقع داشت را نگرفت و دوستان و همکارانش هم بیشتر او را معلم فلسفه میدانستند تا نمایشنامهنویس.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید