دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

اصلاحات دینی مارتین لوتر و بی‌کارگی متولیان دین

نتشر شده در:

لوتر می‌گفت: «تنها خداست که گناه توبه‌ کارانِ صادق و یکرنگ را می‌بخشاید. کلیسا در این میان کاره ای نیست. کار کشیشان این شده است که موهبت‌های الاهی را به مسیحیان بفروشند». در زمان لوتر، اهل کلیسا از ساده‌دلی مردم استفاده می‌کردند و از آنان می‌خواستند که با ریختن پول به صندوق آمرزش گناهان، از برای خود و مردگانشان طلب آمرزش کنند. لوتر ایمان به خدا را به امری وجدانی و فردی تبدیل کرد.

تبلیغ بازرگانی

دوشنبۀ هفتۀ گذشته، اول ماه نوامبر، پاپ فرانسوا، رهبر کاتولیک‌های جهان، همراه با آنتی جاکلین، اسقف اعظم کلیسای سوئد، مراسم بزرگ‌داشت اصلاحات دینی مارتین لوتر را که پانصد سال پیش در شمال آلمان به راه افتاد و به شکل‌گیری مکتب پروتستان انجامید، در کلیسای جامع شهر لوند در سوئد افتتاح کرد. این بزرگ‌داشت که یک سال ادامه خواهد یافت در همان روز در چندین کشور دیگرِ غربی از جمله آلمان نیز آغاز شد. رهبر کاتولیک‌های جهان در مراسم شهر لوند گفت: «باید به گذشتۀ خود با مهر و صَداقت بنگریم، خطاهای خود را بپذیریم و سپس پوزش بطلبیم». آنگاه افزود: «جنبش اصلاح دین برای آنکه کتاب مقدس اهمیتی شایسته در حیات کلیسا داشته باشد، سهم داشت و ما از آن سپاسگزاریم». نخستین بار است که کلیسای کاتولیک با چنین لحنی دست دوستی و برادری به سوی پروتستان‌ها دراز می‌کند. جنبش اصلاح دین چه تغییرات اساسی در اعتقادات مسیحی ایجاد کرد؟

این جنبش در اوایل قرن شانزدهم میلادی به راه افتاد. اما نیاز به اصلاح کلیسا از پایان قرن دهم در میان اهل کلیسا و به طور کلی در جهان مسیحیت احساس می‌شد. پیش از لوتر، در قرون وسطی، اصلاحگرانی در دستگاه کلیسا کوشش‌هایی کرده بودند، اما چون هدف آنان بهبود نظم کلیسا بود و نه تغییر ساختار آن، نتوانسته بودند در اساس نظام کلیسایی‌ دگرگونی ایجاد کنند. اصلاحات آنان متوجه رفتار اهل کلیسا و فَساد مالی و اخلاقی کشیشان بود و نه بنیادِ سلسله مراتب آنان و، از همه مهم‌تر، اصول ایمانی و آیین‌های قُدسیِ مسیحیت.

جنبشی که می‌بایست به اصلاح ریشه ای در دین مسیح بینجامد، در دهۀ دوم قرن شانزدهم از شهر کوچکی با دو هزار نفر جمعیت به نام ویتنبرگ در شمال شرقی آلمان آغاز شد. آغازگر و پیش‌برندۀ آن مارتین لوتر، مُتکلم آلمانی، بود. او در سال ۱۴۸۳ در شهر آیسْلِبِن چشم به جهان گشود. پدرش در مانسفلد کارگر معدن بود و لوتر در آن شهر تا سال ۱۴۹۷ در مدرسه ای معمولی درس خواند. سپس یک سال در ماگدبورگ و دو سال در آیزناخ تحصیل کرد. در سال ۱۵۰۱ وارد دانشگاه ارفورت شد و در سال ۱۵۰۵ از آن دانشگاه درجۀ استادی فلسفه گرفت. سپس به درخواست پدرش در دانشکدۀ حقوق اسم‌نویسی کرد. اما چند روزی بعد، هنگام بازگشت از دیداری در مانسفلد کم مانده بود آذرخشی جان از تنش جدا کند. لوتر نزد خود عهد کرد که اگر از خطر برهد به لباس کشیشان درآید. در ۱۷ ژوئیۀ ۱۵۰۵ به رغم ناخشنودی پدرش به راهبان اُگوستینیِ ارفورت پیوست.

لوتر در پنج سالِ دورۀ راهبی‌اش انحطاط آموزش و پرورش مسیحی و فقر منابع آموزش دینی را از نزدیک دید. در رُم از دیدن فساد اخلاقی حاکم بر نظام کلیسا سخت تکان خورد. در آن پنج سال به چشم دید که چگونه الاهیات مسیحی، ایمان آدمی را به نظامی از اعمال بیهوده و بی‌جان فروکاسته است، و با دیدن فساد مالی کشیشان در رُم به این نتیجه رسید که کلیسای کاتولیک تجسم انحطاطی است که سراپای مسیحیت را فراگرفته است. در رُم چهار هفته بیش نماند. نخست سری به ارفورت زد ، سپس در سال ۱۵۱۱ به ویتنبرگ رفت و چند ماه بعد دستیارِ شیخ صومعۀ اُگوستینیان شد. از زمانی که پا به صومعه گذاشت، مسئلۀ رستگاری تبدیل به وسوسۀ ذهنی‌اش شد. در دلش میل به بیزاری از خداوند و کُفرگویی می‌پرورید. چند سالی طول کشید تا در ذهن او خدای قهار تبدیل به خدای پدر شود که عدالتش را به فرزندانش منتقل می‌کند.

پس از سیر و سلوکی درازآهنگ سرانجام به این نتیجه رسید که شرط رستگاری، عبادت، زیارت و نماز و دعا نیست بلکه ایمان به پدر است که در وجود مسیح تجسم یافته است تا آدمیان را رستگار کند. این ایمان «نعمت رایگان خداوندی» است. مؤمن مسیحی کسی است که در چاردیواری اتاقش با خدای خود و کلام او خلوت کند و نه آن‌کس که در برابر کشیش زانو بزند و به گناهان خویش اعتراف کند یا آمرزش گناهان پدر و مادر درگذشته اش را با پول بخرد. این، اصل اساسیِ ایمان پروتستانی بود که لوتر آن را سپس آراست و پروراند. خداوند از میان کتاب مقدس و وجدان آدمی است که با بندگاهش سخن می‌گوید نه از راه کلیسا و آیین‌های قُدسیِ آن.

در آن زمان، طلب آمرزش و تحصیل آن با پول به آیین جاافتاده ای در سنت کلیسا تبدیل شده بود. در این زمینه لوتر چندین بار به رهبران کلیسا هشدار داده بود. اما هنگامی که دانشجویان دانشگاه ویتنبرگ را دید که دسته دسته از مرزهای زاکسن می‌گذرند و در ماگدبورگ آمرزش گناهانشان را می‌خرند و خشنود باز می‌گردند، ۹۵ تز معروف خود را دربارۀ آمرزش گناهان نوشت و در ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷ بر در کلیسای ویتنبرگ آویخت. در آن ۹۵ تز لوتر مدعی نبود که نظریۀ جدیدی آورده است، بلکه می‌خواست آموزه‌های کلیسا را یادآوری کند. تزها را به رغم خواست او برداشتند و چاپ کردند و پراکندند. بازتاب گستردۀ آن‌ها در میان مردم و سپس در محافل دینی واکنش‌های تندی برانگیخت. پاپ رسماً از شیخ صومعۀ اُگوستینیان خواست که لوتر را به توبه کردن وادارد. اما لوتر از باورهای خویش برنگشت. سرانجام او را متهم به الحاد و اهانت به مقام پاپ کردند.

در بحث‌هایی که درگرفت، لوتر نخست به طرح این ایده پرداخت که کلیسا نیازی به سرورِ این‌جهانی ندارد، زیرا مسیح را بر تارَک خود دارد. سپس این ایده را مطرح کرد که تنها مرجعیت مشروع مسیحیان، مرجعیت کتاب مقدس است و پاپ نیز باید به آن گردن بگذارد. چنین بود که ویتنبرگ به دژ جنبش اصلاح دین تبدیل شد و دیری برنیامد که کانون‌های دیگری نیز در چند شهر بزرگ اروپا به طرفداری از اندیشه‌های لوتر شکل گرفت. طرح اصلی اعتقاد و شیوۀ عمل پروتستانی را لوتر و دستیارانش در سال‌هایِ میان ۱۵۲۰ و ۱۵۳۰ ریختند.

لوتر به چهار پرسش اساسی که از دیرباز در جهان مسیحیت مطرح بود، پاسخ‌های کم و بیش تازه داد. به این پرسش که راه رستگاری چیست، پاسخ داد: نه نیکوکاری‌های معمول بلکه ایمان خالصانه به خدا. در پاسخ به این پرسش که مرجعیت دینی را در کجا باید جست، گفت :در کلام خدا که در کتاب مقدس نهفته است. به این پرسش که کلیسا چیست، پاسخ داد: همۀ امت مؤمنان مسیحی. و در پاسخ به این پرسش که جوهر زندگانی مسیحایی چیست، گفت : خدای را با ادای وظیفه پرستیدن. فرقی نمی‌کند که این وظیفه کلیسایی باشد یا دنیوی. زیرا به دیدۀ پروردگار هر کار سودمندی مقدس است.

بدین‌سان، لوتر با برداشتن یوغ کلیسا از گردن مؤمن مسیحی، سبب‌ساز تحول فکری شگرفی شد که خود زمینه‌ را برای پویایی بی‌سابقۀ تمدن اروپایی فراهم آورد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.