تاریخچۀ اسامی بعضی از کشورها و نحوۀ رایج شدن آنها در فارسی
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۰:۳۱
اسامی کشورهای جهان از راههای گوناگون وارد زبان فارسی شده اند و نباید آنها را به دلخواه تغییر داد. مگر آنکه کشوری رسماً از سفارتخانهها و کنسولگریهای ایران بخواهد آن کشور را به نام دیگری بخوانند. آن اسامی در فارسی تاریخی دارند. ایرانیان در آغاز به تقلید از زبانهای هندی، پنجابی، اردو و سِندی انگلیس را اَنگریز تلفظ میکردند. به پرتغال در آغاز پرتکال میگفتند و شاید به سبب دشواری تلفظ پرتکال، نام آن کشور رفته رفته به پرتغال تغییر یافته است.
نامهای کشورها در زبان فارسی مانند هر زبان دیگری تاریخی دارند. این نامها از راههای گوناگون وارد زبان شده اند و رفته رفته جا افتاده اند. در قراردادها، عهدنامهها و دیگر اسناد و مدارک تاریخی، از هر کشوری با نام یا نامهای رایج آن در فارسی یاد کرده اند. بنابراین، نمیتوان ناگهان و به دلخواه از به کار بردن آن نامها در فارسی خودداری کرد، مگر زمانی که دولت آن کشور رسماً از سفارتخانهها و کنسولگریهای کشورهای جهان بخواهد آن کشور را به نام دیگری بخوانند، چنان که رضاشاه در سال 1935 میلادی چنین کرد و از همه کشورها خواست که از آن پس، کشورش را «ایران» بنامند و نه «پارس». میدانیم که تا آن زمان، غربیها در ادامۀ سنت یونانیان به ایران «پِرْس» میگفتند. نگاهی به معنای نامهای چند کشور جهان و تاریخچۀ ورود آنها به زبان فارسی میافکنیم.
از لِهستان آغاز کنیم. لِهستانیها کشورشان را «پولْسْکا» مینامند. در انگلیسی آن را پولند و در فرانسه پولونْی میخوانند. اما چرا در فارسی به آن لِهِستان میگویند؟ این نام احتمالاً از زبان ترکی عثمانی وارد فارسی شده است. میدانیم که پسوند فارسی «ستان» (به معنای جا و مکان و سرزمین) را در ترکی نیز به کار میبرند. البته امروز لهستان را در ترکیه «پولونیا» مینامند که نام آن کشور در بیشتر زبانهای لاتینی است. لهستان یعنی سرزمین لِخها یا لِحها. لِخها قومی بودند که بیش از هزار سال پیش در کشور کنونی لهستان میزیستند. آن کشور را در زبان ارمنی نیز لِهستان مینامند.
در فارسی نام ژاپن را از زبان فرانسه گرفته اند. خود ژاپنیها کشورشان را «نیپون- کُکو» مینامند که معنای آن «کشور خورشید تابان» است. در متنهای کهن فارسی «چین» تنها به ایالت کنونی «سین کیانگ» گفته میشد. این ایالت را زمانی ترکستان چین یا ترکستان شرقی نیز مینامیدند. در نوشتههای کهن فارسی از مناطق دیگر جمهوری خلقِ چینِ کنونی زیر عنوانِ «ماچین» یاد کرده اند که به معنای «چین بزرگ» است. «چین»، در اصل، نام سلسله ای از پادشاهان آن سرزمین بود که از سال 221 تا 206 پیش از میلاد بر آن حکومت کردند. در سانسکریت به آن سرزمین «چینا» میگفتند. احتمال میدهند این نام را مارکوپولو در قرن سیزدهم میلادی در زبانهای اروپایی رایج کرده است.
نام آلمان را نیز در فارسی از فرانسه گرفته اند. آلمانیها کشورشان را «دویچلند» و انگلیسیها آن را «جرمنی» مینامند. دویچ را در آلمانیِ عُلیای قدیم برای نامیدن «زبانهای ژرمنی» به کار میبردند که زبانهای تودۀ مردم در برابر لاتینی، زبان نخبگان، بودند. «آلامانها» اتحادیه ای از قبایل ژرمن سوئِبی بودند که در سال 260 میلادی سرزمینهای پهناوری را از شمال سوئیس تا بادِن و آلزاس تصرف کردند و زبان آلمانی را در آنها رواج دادند. از آلامانها نخستین بار در سال 213 میلادی در نوشتههای رومیان یاد کرده اند.
نام کشور پرتغال از «پُرْتوس کاله»، نام لاتینی- سِلتیِ شهر «پورتو»، یکی از شهرهای آن کشور، گرفته شده و معنای آن «بندر کاله» است. کاله در اصلِ سِلتی آن «کالِسی» تلفظ میشد و آن نام اتحادیه ای از قبایل سِلتی بود. نام گالیسیا، یکی از ایالتهای امپراتوری روم در شمال غربی شبه جزیرۀ ایبِری، نیز از نام آن قبایل گرفته شده است. گالیسیا امروز یکی از مناطق خودمختار اسپانیاست. در تاریخ «عالم آرای عباسی» نام کشور پرتغال به صورت پرتکال آمده است. این کتاب را اسکندر بیگ ترکمان، یکی از دبیران دربار صفوی در زمان شاه عباس اول، نوشته است. شاید به سبب دشواری تلفظ پرتکال، نام آن کشور رفته رفته در فارسی به پرتغال تغییر یافته است. البته در عربی نیز آن را برتغال تلفظ میکنند. میگویند نهال درخت پرتقال را نخستین بار پرتغالیها از چین آوردند. از همین رو، آن میوه پرتقال نام گرفت. البته برای آنکه با نام کشور پرتغال اشتباه نشود، نام میوه را با قاف مینویسند.
حال ببینیم نام کشور انگلستان چگونه وارد زبان فارسی شده است و چرا آن کشور نامهای گوناگون دارد؟ کشوری که در فارسی زیر عنوان انگلستان میشناسیم، درواقع، مجموعۀ چهار کشور اسکاتلند، وِلْز، انگلستان و ایرلند شمالی است. نام رسمی آن مجموعه «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی» است. سه کشور نخست بر روی هم جزیرۀ «بریتانیای کبیر» را تشکیل میدهند که بزرگترین جزیرۀ اروپاست. صفت «کبیر» را درفارسی به معنای بزرگی در توانایی و دولت و ثروت نیز به کار میبرند. اما کبیر در ترکیب «بریتانیای کبیر» به معنای سادۀ «بزرگ» است. زیرا بریتانیای کوچک نیز وجود دارد که همان استان بروتانْی فرانسه است. از پایان قرن سوم به ویژه از قرن ششم میلادی گروههای بزرگی از مردم بروتانْی به جزیرۀ «بریتانیای کبیر» رفتند و گویا از همان زمان آن جزیره را به این نام خواندند. البته در تاریخها آمده است که این نام در سال 1603 در زمان جیمز اول، پادشاه انگلستان، رسمیت یافت.
ایرلند شمالی در جزیرۀ ایرلند و در غرب جزیرۀ بریتانیای کبیر قرار دارد. یکی دیگر از نامهای رایجِ مجموعۀ چهار کشورِ اسکاتلند، وِلْز، انگلستان و ایرلند شمالی «یونایتد کینگدام» یعنی «پادشاهی متحد» است. اما این نام در فارسی رایج نیست. در ایران «بریتانیا» و «بریتانیای کبیر» نامهای آشنایی هستند، اما فارسی زبانان برای نامیدن آن مجموعه کمتر از آنها استفاده میکنند. البته خود انگلیسیها بریتانیا را برای نامیدن آن مجموعه به کار میبرند و مدتی است گروهی از ایرانیان نیز در خارج به تقلید از انگلیسیها برای نامیدن آن مجموعه فقط از بریتانیا استفاده میکنند. اما این نام ایرلند شمالی را دربر نمیگیرد. در فارسی از گذشتههای دور برای نامیدن آن مجموعه از انگلستان و شکل سادهتر آن «انگلیس» استفاده کرده اند. در آغاز، ایرانیان نیز به تقلید از زبانهای هندی، پنجابی، اردو و سندی انگلیس را اَنگریز تلفظ میکردند.
در زبان فرانسه نیز «آنگلوتر» به همان معنای «اینگلند» یعنی انگلستان است. فرانسویان آن را مانند فارسی زبانان برای نامیدن «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی» به کار میبرند. «اَنگلها» که واژۀ اینگلند را از آن ساخته اند، قبیلۀ مهمی از اتحادیۀ قبایل ژرمنی بودند که پس از رومیها در انگلستان ساکن شدند. وِلزیها به دو زبان انگلیسی و وِلزی سخن میگویند، اما زبان تاریخی کشورشان زبان ولزی، یکی از زبانهای سِلتی است. 98 درصد اسکاتلندیها به انگلیسی سخن میگویند، اما انگلیسی آنان از نظر واژگانی و نحوی از زبان اسکاتلندی که زبانی سلتی است سخت اثر پذیرفته است. در ایرلند شمالی همه به انگلیسی سخن میگویند، اما ناسیونالیستهای ایرلندی از رسمی شدن زبان ایرلندی که زبانی سلتی است، پشتیبانی میکنند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید