برنارد لِویس، مورخ نامدار بریتانیایی، «دولت سلجوقی آناتولی» را دولتی ایرانی- ترکی و دُنبالۀ دولت سلجوقیان ایران میداند و مینویسد: حتی زمانی که آن دولت از نظر سیاسی مستقل شد، باز وابسته به فرهنگ و زبان فارسی باقی ماند. پس از درآمدن ترکان سلجوقی به آناتولی، یونانیها همچنان اختیار بندرها، سرچشمۀ اصلیِ ثروت در آن سرزمین، را در دست داشتند و فلات عُلیای آسیای صغیر را که کم و بیش ویرانه بود، به ترکان واگذاشته بودند.
شنبۀ گذشته ۲۶ اوت رجب طَیِب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، در مراسم بزرگی که به مناسبت نهصد و چهل و ششمین سالگرد نبرد مَلازگِرد در شهری به همین نام در استان موش در شرق ترکیه برگزار شد، در برابر هزاران شهروند تُرک سخنرانی کرد و از جمله گفت: ما به نیاکانمان افتخار میکنیم که با پرچمِ سرخِ ترکان در یک دست و پرچمِ سبزِ اسلام در دست دیگر سربلند و پیروز از مَلازگِرد گذشتند و به آناتولی درآمدند و از آنجا به مرکز اروپا راه یافتند. به گفتۀ اردوغان: با پیروزی ملازگِرد راه برای جایگیر شدن ترکان در آناتولی گشوده شد. از همین رو، آن رویداد بزرگ معنای تاریخیِ مهمی برای ترکان دارد.
نبردِ مَلازگِرد در ۲۶ اوت ۱۰۷۱ میلادی میان ترکانِ سلجوقی به رهبری آلپ ارسلان و ارتش بیزانس به فرماندهیِ رومانوس چهارم دیوژِن، امپراتور بیزانس (روم شرقی)، روی داد. در بیشتر منابع تاریخی شُمار سپاهیانِ بیزانس را در آن نبرد ۲۰۰ هزار و شُمار سپاهیان آلپ ارسلان را ۱۵ تا ۳۰ هزار نوشته اند. در آن نبرد سپاهیان سلجوقی امپراتور بیزانس را اسیر کردند، اما پس از هشت روز آلپ ارسلان با گرفتن تاوان و مبادلۀ زندانیان آزادش کرد و او با پیروانش به آدانا رفت. با شکست ارتش بیزانس در ملازگِرد و اسیر شدن رومانوس قدرت در قسطنطنیه به دست میخائیل هفتم افتاد و او یک سال بعد سپاهی به آدانا فرستاد تا رومانوس را دستگیر و روانۀ قسطنطنیه کنند. سپس فرمان داد امپراتور شکست خورده را در راه کور کنند. در دورۀ فرمانروایی میخائیل هفتم که تا سال ۱۰۷۸ طول کشید، ترکان سلجوقی رفته رفته در آسیای صغیر جایگیر شدند.
نبرد مَلازگِرد از چند نظر اهمیتِ تاریخی دارد. با آن، ترکان به آسیای صغیر درآمدند و در آنجا ماندگار شدند؛ امپراتوریِ روم شرقی یا بیزانس که توانسته بود تا آن زمان از آن سرزمین در برابر فاتحانِ عرب پاسداری کند، شکست تاریخی تلخی خورد و در سراشیب زوال و نابودی افتاد. بعضی از مورخان آن نبرد را یکی از انگیزههای جنگهای صلیبی میدانند. میگویند آلپ ارسلان آن قدر توانایی نظامی داشت که تا قسطنطنیه برود و امپراتوری روم شرقی را یکسره براندازد. اما پس از آنکه دروازههای آناتولی را در آن نبردِ تاریخی به روی ترکان گشود، راه استپهای آسیای میانه را در پیش گرفت تا با قراخانیان بجنگد و یک سال بعد در نوامبر سال ۱۰۷۲ به دست اسیری به نام یوسف خوارزمی کشته شد. قلمروِ آلپ ارسلان را پسرش، ملکشاه سلجوقی، به یاری وزیر کاردانِ ایرانی اش، خواجه نظامالملک، بیش از پیش گسترش داد. نظامالملک وزیر آلپ ارسلان نیز بود.
در اهمیت تاریخیِ نبرد مَلازگِرد تردیدی نیست. اما معنایی که امروز رئیس جمهوری ترکیه میخواهد به آن بدهد، معنایی نابجا و بیهنگام است. نخست آنکه در هیچ منبع معتبر تاریخی نیامده است که سپاهیان آلپ ارسلان در آن نبرد پرچم سبزِ اسلام نیز در دست داشتند. پس از نبرد ملازگِرد، چنان که ژان پُل رو، ترکشناس فرانسوی، نوشته است، یونانیان با ترکان درآمیختند. زیرا به آنان به چشم دشمنانِ تاریخی خود نمینگریستند. از سوی دیگر، ترکان سلجوقی در آن زمان تازه با اسلام آشنا شده بودند و، به گفتۀ ژان پُل رو، یونانیانِ آسیای صغیر خیلی زود فهمیدند که آنان در آن زمان، برخلاف فاتحان عرب، در پیِ زورآور کردن دین خاصی بر آن سرزمین نیستند. سلجوق، رئیس ایل سلجوقیان، از کارگزارانِ دربار خزرها بود و گویا به دین آنان یعنی یهودیت گرویده بود. زیرا هر سه پسر او نامهای یهودی داشتند: اسرائیل، میکائیل و موسی. پسران میکائیل نیز نامهای ترکی و شَمَنیِ بَیغو، طُغرل (به معنی شاهین) و چَغری (به معنی باز) داشتند که سپس نامهای اسلامی را نیز بر آنها افزودند. البته پادشاهان سلجوقی خیلی زود به اهمیت اسلام پی بردند و آن را به ابزار سیاسی نیرومندی تبدیل کردند.
پس از درآمدن ترکان سلجوقی به آناتولی، یونانیها همچنان اختیار بندرها، سرچشمۀ اصلیِ ثروت در آن سرزمین، را در دست داشتند و فلات عُلیای آسیای صغیر را که کم و بیش ویرانه بود، به ترکان واگذاشته بودند. اما همواره آنان را میپاییدند و برای جلوگیری از تاخت و تاز آنان و کاستن از ناامنی، با بعضی از سرکردگانِ با نفوذ آنان که هرکدام بر قلمرو کوچکی به نام «بِیلیک» حکم میراندند، پیمان دوستی میبستند. آن «بِیلیک»ها زیر فرمان «دولت سلجوقی آناتولی» بودند که در تاریخها زیر عنوان «سلجوقیانِ روم» از آن یاد کرده اند. خاستگاه امپراتوری عثمانی «بِیلیکِ پسران عثمان» (عثمانلی اُغوللاری) در شمال غربیِ ترکیۀ کنونی بود. امپراتوریِ عثمانی در سال ۱۲۹۹ میلادی ظهور کرد و در سال ۱۹۲۳ از هم پاشید و از دل آن ترکیۀ کنونی درآمد.
به گفتۀ برنارد لویس، مورخ نامدار بریتانیایی و متخصص خاورِ میانه، ادبیات سلجوقیان روم بیشتر به زبان فارسی بود. از همین رو، او «دولت سلجوقی آناتولی» را دولتی ایرانی- ترکی و دُنبالۀ دولت سلجوقیان ایران میداند و مینویسد: حتی زمانی که آن دولت از نظر سیاسی مستقل شد، باز وابسته به فرهنگ و زبان فارسی باقی ماند. ایرانیان در ادارۀ دستگاه دولتی سلجوقیان روم نیز شرکت داشتند.
درست است که تاریخ ترکان در آسیای صغیر با جنگ ملازگِرد آغاز میشود، اما چگونگیِ روایت آن رویداد و پیوستن آن به تاریخ امپراتوری عثمانی و سپس جمهوری ترکیه برای ترکان کنونی بسیار اهمیت دارد. با بنیانگذاری جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ و برافتادن خلافت عثمانی، رهبران ترکیه که مُنادیانِ لائیسیته و مدرنیته در آن کشور بودند، کوشیدند از تاریخ عثمانی فاصله بگیرند و آن را نه تاریخ ترکان بلکه جزئی از تاریخ اسلام به شمار آوردند. اما رئیس جمهوری کنونی ترکیه میخواهد تاریخ عثمانی را برای پیشبرد سیاستهای اسلامی- ناسیونالیستی اش باز ستاند و به تاریخ ترکیۀ کنونی پیوند زند. از همین رو، مخالفان لائیک او بر رویدادهایی پای میفشارند که به بنیانگذاری جمهوری لائیک ترکیه به دست مصطفی کمال آتاترک انجامیدند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید