همزمان با آغاز ششمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری، به ریاست احمد جنتی، ابراهیم رئیسی به عنوان معاون اول مجلس خبرگان برگزیده شد، در حالی که پیشتر رئیس جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، صادق آملی لاریجانی همزمان به عضویت فقهای شورای نگهبان نیز درآمده بود. به این ترتیب، ابراهیم رئیسی و صادق آملی لاریجانی به نخستین جانشینان بالقوۀ احمد جنتی چه به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری و چه به عنوان دبیر شورای نگهبان بدل شده اند. یعنی : دو نهادی که سنتاً در خدمت تحکیم نظام ولایت فقیه عمل می کنند با این تفاوت که جانشینان محتمل رئیس این دو نهاد قدرتمند، از سوی رهبر حکومت اسلامی ایران به ریاست قوۀ قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شدهاند. یعنی دو نهاد قدرتمند دیگر که در کنترل رهبر حکومت اسلامی هستند و اختیارات شان نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بعضاً در حال گسترش است.
آیا علی خامنه ای در حال متمرکز کردن هر چه بیشتر قدرت در دستان ولی فقیه است؟ به این ترتیب، دو قوۀ دیگر، یعنی قوای مقننه و اجراییه که عملاً تحت الشعاع نهادهای مرتبط به رهبری هستند، چه جایگاهی به دست می آورند؟ علت این گرایش تمرکز قدرت چیست؟ و چرا دست آقای خامنه ای اینقدر تنگ است به طوری که میکوشد از طریق دو طرفدار پر و پا قرص خود مهار نظام را بیش از پیش در دست بگیرد؟ در پاسخ به این پرسش ها، قاسم شعله سعدی، حقوقدان مقیم ایران، و حسن شریعتمداری، کنشگر سیاسی مقیم آلمان، از جمله گفته اند :
قاسم شعله سعدی : قدرت از آغاز در دست آقای خامنه ای متمرکز بوده است. اما، آنچه اکنون در حال روی دادن است تغییر کارگزاران قدرت است. به نظر می رسد که این تغییر و تحولات از منطق و حکمت دیگری تبعیت میکند. البته این را که میگویم تحلیل است نه اطلاع. به گمان من، تغییر و تحولات کارگزاران قدرت قدری به افول قدرت صادق لاریجانی منجر شده است. زیرا، قدرتی که صادق لاریجانی در مقام ریاست قوهٔ قضاییه داشت به هیچ وجه قابل قیاس با قدرت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست. چه در زمان هاشمی رفسنجانی چه امروز ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تا حدود زیادی تشریفاتی است مضاف بر اینکه کلیه اعضای این مجمع منصوبان خود رهبر جمهوری اسلامی هستند. در مقابل، انتصاب آقای ريیسی به ریاست قوهٔ قضاییه را می توان ارتقاء قدرت دانست. تحلیل من در گذشته این بود که ابراهیم ريیسی می خواهد جانشین رهبر بشود و اگر او در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی می رسید، ای بسا چنین احتمالی حتا در دورهٔ حیات آقای خامنهای روی می داد، به ترتیبی که آقای خامنهای استعفاء می کرد و جای خود را به ابراهیم رییسی می سپرد. اگر خاطرتان باشد ٥٠ نفر از ٨٦ عضو مجلس خبرگان همان زمان ابراهیم رییسی را به عنوان "نامزد اصلح" انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرده بودند. البته خوب بخت با آقای رییسی در انتخابات ریاست جمهوری نبود. اما، امروز او می تواند در مقام رییس قوهء قضاییه بار دیگر بخت خود را برای جانشینی رهبر بیازماید به ویژه اینکه بیست و چهار ساعت پس از انتصاب وی به ریاست قوۀ قضاییه ابراهیم رییسی به عنوان نایب اول رییس مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد.
حسن شریعتمداری : به نظر من در وضعیت فروپاشی اجتماعی و جنگ قدرتی که میان جناح های حاکم وجود دارد، جابجایی ها و یارگیری هایی در رأس قدرت جریان دارد. در این وضعیت فوق العاده (که حسن روحانی و علی خامنهای آن را "وضعیتی جنگی" مینامند)، رهبر حکومت اسلامی و سپاه پاسداران در تلاشند تا وحدت فرماندهی را احیاء کنند. اگر در گذشته آقای خامنه ای دوگانگی قدرت را به عنوان دموکراسی دینی معرفی می کرد، در وضعیت فوق العادهٔ امروز چنین تلاشی دیگر اولویت رژیم به شمار نمی رود. تحریم ها و جنگ قدرت و نفوذ شبکه های مافیایی در قدرت باعث شده که آقای خامنهای علنا و صریحا از تعیین جانشین خود خودداری ورزد. زیرا، این امر جنگ قدرت را در زمان حیات وی تشدید میکند. با این حال، علی خامنهای می کوشد با نشان دادن علائمی بگوید که سوگلی های او برای جانشینی چه کسانی هستند. این سوگلی ها در میان روحانیان نزدیک به قدرت ابراهیم رییسی و صادق لاریجانی هستند، هر چند قدرت لاریجانی تا حدودی افول کرده است. در میان رهبران نظامی که رقیب یکدیگر هستند و چشم دیدن همدیگر را هم ندارند، آقای خامنهای با دادن نشان ذوالفقار به قاسم سلیمانی و اقدام خود سلیمانی در آوردن بشار اسد به دیدار رهبر جمهوری اسلامی ایران به تهران، همگی حاکی از آن است که رهبر جمهوری اسلامی سوگلی و احتمالا جانشینان خود را از حالا تعیین کرده است. با این حال، و برغم همهٔ تمهیدات رهبر، رقابت قدرت میان جناح های حاکم بر ایران آغاز شده و بعید نیست که به زودی فرماندهان قد و نیم قد سپاه پاسداران نیز به رقابت آشکار با قاسم سلیمانی روی آورند و در این اقدام فروپاشی نظام را تسریع کنند. آقای خامنهای در این میان می خواهد حاشیهٔ امنی برای خانواده و بستگان و نزدیکانش در دورهٔ پس از حیات وی به وجود آورد. همین کار را آقای خمینی برای خانواده خود کرد. اما همان کسی که به یاری رفسنجانی و احمد خمینی به رهبری و ولایت رسید باعث شد که احمد خمینی از بین برود. در هر حال معلوم نیست که بعد از حیات آقای خامنهای رفتار بهتری با خانوادۀ وی صورت بپذیرد.
قاسم شعله سعدی : من وضعیت کشور را به گونه ای نمی بینم که نظامیان بتوانند در آن قدرت را انحصاراً قبضه کنند. وانگهی، اگر منظور از «نظامیان»، سپاه پاسداران باشد، باید گفت که سپاه هم اینک قدرت واقعی را در دست دارد و اگر قرار باشد سپاه قدرت رسمی را نیز در دست بگیرد، آنوقت باید نقش دولت را نیز عهدهدار شود و باید از پوشک تا موشک، از تخم مرغ تا گوشت، از بهداشت تا آموزش پاسخگوی تمام مشکلات و تامینکننده تمام نیازهای جامعه باشد. اگر سپاه حقیقتاً چنین قابلیت هایی داشت، می توانست از آنها هم اکنون برای بیرون راندن جامعه از وضعیتی که دچارش شده استفاده کند. افزون بر این، به قدرت رسیدن نظامیان نیازمند دو شرط است : یکی پایگاه داخلی و دیگری حمایت بین المللی. سپاه در حال حاضر هدف تحریم های بین المللی است و مشکلات داخلی تنگناهای بین المللی سپاه را تشدید کرده. بنابراین، خود نظام در پی راه حل های سیاسی است و انتخاب ابراهیم رییسی به عنوان رییس قوه قضاییه و نایب رییس اول مجلس خبرگان از جمله همین راه حل هاست، مضاف بر اینکه رییسی می تواند از حمایت سپاه نیز برخوردار شود.
حسن شریعتمداری : مهم ماهیت قدرت نظامیان و رابطۀ آن با قدرت روحانیان است. نظامیان به روحانیان میگویند که تا حالا «ما عامل تو بوده ایم»، در دورهٔ بعد از خامنهای «تو عامل ما خواهی بود.» از این ها گذشته، مجلس خبرگان جای تعیین رهبری نیست. بعد از فوت آقای خامنه ای – همانطور که بعد از فوت آقای خمینی روی داد – در مجلس خبرگان سلایق مختلف آشکار خواهند شد و رهبر در خارج از مجلس خبرگان توسط نظامیان، روحانیان و مافیای اقتصادی قدرت، تعیین و سپس به مجلس خبرگان دیکته خواهد شد. بعد از مرگ خمینی نیز همین اتفاق افتاد و آقای رفسنجانی رهبری آقای خامنهای را به مجلس خبرگان تحمیل کرد. البته پیش شرط تحقق چنین سناریوهایی این است که اساسا جمهوری اسلامی در شرایطی باشد که بتواند چنین سناریوهایی را به اجرا بگذارد. استانی شدن انتخابات، نمایندگان مجلس آینده را بیش از پیش به نهادهای اصلی قدرت به ویژه نهاد رهبری وابسته خواهد کرد. نیت استانی کردن انتخابات فرستادن کسانی به مجلس است که از قبل توسط قدرت خریداری شده باشند. البته، خوابهایی از این دست از جمله تشریفاتی کردن ریاست جمهوری و تعیین یک نخست وزیر توسط یک مجلس کاملاً سرسپرده بستگی به این دارد که حکومت بتواند از زیر چرخ دنده های تحریم ها جان سالم به در برد و قدرت مرکزی با جنگ یا خیزشی مردمی روبرو نشود و بالاخره جنگ قدرت پیش از فوت آقای خامنهای بالا نگیرد.
قاسم شعله سعدی : یک سال پیش جامعه دست کم در صد شهر کشور دست به اعتصاب و اعتراض زد. اما، این اعتراض در فقدان رهبری به محاق رفتند. البته مشکلات کشور همچنان به قوت خود باقی است و مادام که نظارت استصوابی در این کشور رایج است ما نمی توانیم از مجلس و دولت مقتدر برخوردار شویم.
حسن شریعتمداری : من فکر می کنم که موقع خرید کالای حذف نظارت استصوابی گذشته است، هر چند می دانم که آقای قاسم شعلهسعدی بابت مخالفت با این نظارت هزینۀ سنگینی پرداخته است. در این کشور شهروندانی متولد شده اند که از منظر فرهنگی از این نظام گسسته اند و بنابراین نه پارلمانش را می خواهند و نه قوای اجرایی و قضائیه اش را. آنان خواستار لغو همۀ این نهادها هستند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید