موسیقی عزا جهان گستردهای دارد که شناخت و تعیین حد و مرز آن کار سادهای نیست. به هر یک از حوزههای فرهنگی که نگاه کنید، انواع موسیقیهای مربوط به مرگ را با اندکی جستجو خواهید یافت. حتی در کشورهای مسلمان و در منطقۀ خاورمیانه که طی چند دهۀ اخیر موسیقی عزا سقوط کیفی سرسامآور داشته و به سطحی غیرقابل تصور از بیمایگی و تظاهر رسیده، سنتهای رنگارنگ و دیرینه همچنان وجود دارد.
در اروپا سرگذشت موسیقی عزا از روند کلی موسیقی کلاسیک جدا نیست. انواع موسیقیهایی که از مرگ سخن میگویند به دلیل تکثر دربارهای کوچک و بزرگ و پراکنده در این قاره، رشد و گسترشی عجیب داشته است. هر وقت امیر، پرنس، امپراطور یا پادشاهی از دنیا میرفت، موسیقیدان بااستعدادی هم بود که قطعهای "در رثا" بنویسد. به ویژه از سدههای هفدهم و هجدهم قطعات بسیار زیادی باقی مانده که تقریباً همگی در محیط اشرافیت و دربار و به خاطر حکام ساخته شده و البته گاه بسیار زیبا هم هست.
در موسیقی فرانسوی، قطعات معروف به "مزار" (Tombeau) باب بود و در ایتالیا قطعات موسوم به "لامِنتو" (مویه یا زاری). این رسم حداقل تا دوران یونان باستان قابل ریشهیابی است.
اما مثل هر پدیدۀ تاریخی و فرهنگی اروپایی، موسیقی "بعد از انقلاب" هم با موسیقی "پیش از انقلاب" متفاوت است. منظور از انقلاب مسلماً انقلاب فرانسه است که نه تنها قدرت سیاسی، که تمامی زندگی و اندیشۀ اروپایی را زیر و رو کرد.
اگر پیش از انقلاب موسیقیدانان به سفارش درباریان و اشراف مرثیه مینوشتند، در دوران بعد از انقلاب آرمانگرایی و احساسات فردی انگیزۀ خلق این نوع قطعات شد. شوپَن برای نوشتن مارش عزای خود از کسی سفارش نگرفته بود. بتهوون هم وقتی مارش عزای معروف خود را در سمفونی سومش گنجانید فقط و فقط به آرمانهای بزرگی اعتقاد داشت که حداقل تا رسیدن ناپلئون به تخت امپراطوری زنده و پویا باقی مانده بود...
نمونههایی از موسیقیهای عزای اروپایی را در فایل صوتی گوش کنید.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید