دسترسی به محتوای اصلی
بررسی روزنامه های امروز فرانسه

لیبراسیون: سفر به عمق جامعه ایران

در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب در ایران روزنامه های لیبراسیون و لوموند در شماره امروز خود گزارش ها و مقالات بسیاری را به این موضوع اختصاص داده اند. گزارشگر لیبراسیون طی سه هفته به گوشه و کنار ایران سفر کرده است و با نگاهی موشکافانه تحولات و جنبش های جامعه را به به رغم گزارش های رسمی و کلیشه ای رسانه ای، رصد کرده و نتایج یافته های خود را تحت عنوان " سفر به عمق جامعه ایران" در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی در ایران در شماره امروز لیبراسیون منتشر کرده است. روزنامه لیبراسیون، این عنوان را همچنین در تیتر بزرگ صفحه اول شماره امروز خود نگاشته است. لیبراسیون می نویسد که در این سفر به رغم تداوم دیکتاتوری و تحریم های آمریکا، در ایران، جامعه ای در حال جوشش و غلیان یافته است.

مسجد وکیل
مسجد وکیل wikipedia
تبلیغ بازرگانی

این گزارش این چنین آغاز می شود: از دریای خزر تا خلیج فارس با گذشتن از مراکز مذهبی کشور تا محله های مدرن شمال شهر تهران لیبراسیون به مدت سه هفته گوشه و کنار ایران را رصد کرده است. این سفر فرصتی را فراهم آورده که به دور از قضاوت های برخی گزارش های رسمی و کلیشه ای، تناقض های یک جامعه در حال غلیان و جوشش مورد شناسایی قرار گیرد. لیبراسیون می نویسد: چهل سال پس از پایان نظام پادشاهی، جمهوری اسلامی به رغم تحریم های گسترده آمریکا، تلاش می کند تا آرزوهای جوانان این کشور را به بند بکشد.

در شهر ساری گزارشگر لیبراسیون با مهشید یک زن چهل ساله ایرانی به گفتگو می نشیند. در پنجشنبه شب در خانه او یک میهمانی برپاست که دوستان و برخی خویشاوندان به گردهم آمده اند، یک بطری شراب قرمز نیز بر روی میز است. مادر مهشید با حالتی غمگین می گوید از سال ۱۹۷۹ زنان ایرانی نمی توانند بر روی صحنه رفته و آواز بخوانند و من نمی فهمم که این موضوع چگونه بر ما تحمیل شده است. مهشید می گوید: به هنگام انقلاب، صدها هنرمند ایرانی کشور را ترک کردند و در لس‌آنجلس مستقر شدند. او می گوید: در غرب مردم عادت کرده اند که ایران را کاملاً سیاه و یا کاملاً سفید ببینند، اما ایرانی که ما در آن زندگی می کنیم اینگونه نیست. او که پس انداز خود را در "بیت کوین" (یک پول دیجیتالی) گذاشته است، می گوید اینجا همه چیز خاکستری است. او که بعداز ظهر را در ساحل خلوت دریای خزر گذارانده است سوار پژو ۲۰۶ خود می شود تا به خانه برگردد. او می گوید در راه بازگشت به خانه هنگامیکه یک پلیس مذهبی در باره حجابش به او تذکر می دهد. او با خونسردی معذرت خواهی می کند و می گوید ندیم که حجابم افتاده بود و اینگونه ماجرا تمام می شود. اوهمچنین می گوید دیگر نیروی لازم را در خودش سراغ ندارد که با این جور چیزها مبارزه کند. او می گوید نسل آینده باید در این باره تلاش کند.

در کرمان، گزارشگر لیبراسیون با محمد گفتگو کرده است. محمد می گوید: بسیاری از دوستان من که هنوز ۲۰ سال ندارند، از شرایط موجود گله می کنند و خواستار مهاجرت هستند از کشور هستند. او می گوید بسیار آسان است که در خارج بنشینیم و نسبت به شرایط موجود در کشور انتقاد کنیم، بدون آنکه هیچگاه تلاش کنیم که واقعاً شرایط را در اینجا تغییر دهیم.

پس از محمد، گزارشگر لیبراسیون به سراغ "سامان" می رود که پس از بستن قهوه خانه اش در مرکز کرمان با پژو ۴۰۵ یکی از دوستانش به سوی خانه فامیلی در دهکده ای در ارتفاع ۲۰۰۰ متری در نزدیکی های کرمان می رود.

سامان می گوید: با این همه گاز و نفتی که ما زیر خاک خود داریم ، با این همه معادن غنی که در زیر کوهها داریم، ایران ما یکی از کشورهای ثروتمند در جهان است، اما همه پولهای ایرانی ها متاسفانه به طرف سوریه، فلسطین و یمن می روند. گزارشگر لیبراسیون می نویسد که سامان با همسر و دخترش با درآمد ماهانه ای کمتر از ۱۲۰ یورو زندگی می کند. یکسال پیش، تظاهرات مردمی علیه گرانی شکاف‌های جدیدی در طبقه مردمی حامی رژیم اسلامی به وجود آورده است.

در جزیره قشم، گزارشگر لیبراسیون با میثم گفتگو کرده است.

میثم که ده سال پیش از آذربایجان به قشم آمده است تا ثروتی برای خود دست و پا کند، یک فروشگاه لباس محصولات چینی دارد. او می گوید: پیش تر، بسیار راضی بوده و دائماً به کشورهای آسیایی مسافرت می کرده است. ولی تمام چیزها از هنگام تصمیم دونالد ترامپ و خروج آمریکا از توافق اتمی و بازگشت تحریم ها به یکباره دگرگون شده است. همه چیز گران شده است و فروشگاهش دیگر مشتری ندارد. او نا امید است و آینده را تاریک می بیند.

گزارشگر لیبراسیون سپس مشاهدات خود را از شهر قم بیان می کند. او می گوید که این شهر مرکز محافظه کاران مذهبی است و بسیاری از طلبه های جوان در این شهر از آینکه محافظه کار مذهبی هستند افتخار می کنند، ولی آنان می گویند از دروغ های رسانه های غرب و قضاوت آنها در باره ایران و اسلام بسیار عصبانی هستند. یک طلبه جوان به گزارشگر لیبراسیون می گوید: بسیار سخیفانه است که بگوئیم در ایران آزادی وجود ندارد. شما فکر می کنید که رژیم تمامی کانالهای ارتباطی را بسته است؟ آیا نمی گذارد که ما از سیستم وی پی ان استفاده نمائیم؟

گزارشگر لیبراسیون می گوید: شبکه های تلگرام، یوتوب و توئیتر رسماً ظاهراً در ایران بسته است، ولی مردم به نحو بسیار گسترده ای از این شبکه های اجتماعی استفاده می کنند.

در تهران، گزارشگر لیبراسیون با علی و دو همکار نوجوانش گفتگو کرده است. علی باخنده و تمسخر از او می پرسد که " مردم در اروپا فکر می کنند که ایرانی ها همانند داعش هستند، به نظر شما که اینجا آمده اید آیا این فکر می کنید که آنان درست فکر می کنند، یا نه؟

روزنامه لوموند نیز یک ضمیمه ۸ صفحه ای را به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب به ایران اختصاص داده است.

لوموند می نویسد که ۱۱ فوریه، ایران چهلمین سالروز پیروزی انقلابی را بزرگ می دارد. روزی که به ایجاد جمهوی اسلامی منجر شد، اما در برابر بازگشت تحریم های آمریکا ایران واقعاً دل و دماغ جشن گرفتن ندارد.

لوموند در صفحات این ضمیمه اختصاصی، گزارش ها و مقالات جالبی را به ایران و ایرانی ها اختصاص داده است. از جمله آنها گزارشی تحت عنوان: "خانواده ام، کشورم" بسیار جلب توجه می کند. این گزارش در باره یک خانواده مذهبی ایرانی به نام " سلیمی" است. (نام خانوادگی واقعی نام دیگری است و برای حفظ خانواده نام مستعار " سلیمی" انتخاب شده است.) لوموند می نویسد که مانند تمامی خانواده های ایرانی، خانواده " سلیمی" از پستی و بلندی های ناشی از انقلاب دور نبوده است. اما در سال ۲۰۰۹ این خانواده در معرض بزرگ ترین آزمایش خود قرار می گیرد. شقایق، نوه دختری خانم " سلیمی" می خواهد تغییر جنسیت بدهد. او تغییر جنسیت میدهد و سیاوش نامیده می شود.

به زعم لوموند، این گزارش، دگردیسی خانواده های ایرانی را طی سه نسل نشان می دهد. نسل اول، مذهبی و موافق انقلاب و مخالف شاه، نسل دوم مذهبی و غیر مذهبی و نسل سوم شقایق که تغییر جنسیت می دهد و مبدل به سیاوش می شود.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.