محکومیت عابدزاده به 54 ضربه شلاق، چرا با قهرمانان ملی چنین برخورد می شود
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۱:۱۴
در حالیکه در نخستین روزهای سال نو، پیروزی درخشان پرسپولیس در لیگ قهرمانان فوتبال آسیا، هواداران سرخپوشان و فوتبال ایران را غرق در شادی کرده بود، رویدادی تلخ این موفقیت را تحت الشعاع قرار داد؛ و آن هم اینکه احمدرضا عابدزاده، دروازه بان سابق پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران که قصد سفر به امریکا برای دیدار با پسرش را داشت، در فرودگاه متوجه شد که نه تنها ممنوع الخروج شده، بلکه مجازات ۵۴ ضربه شلاق برای وی تعیین گشته است.
محکومیتی که به شکایت پزشکی مرتبط است که زانوی مصدوم عابدزاده را در سالهای دور، بد عمل کرده بود و مورد انتقاد این قهرمان ملی قرار گرفته بود.
توضیحات بیشتر با فریدون شیبانی، روزنامه نگار ورزشی در هلند:
تا آنجایی که من یادم می آید، مسابقه های مقدماتی یا انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ امریکا بود که دور اول مسابقات به صورت رفت و برگشت انجام شد و ایران با تیمهای سوریه، عمان و تایوان همگروه بود که قرار بود مسابقه های رفت در تهران انجام بگیرد و مسابقات برگشت در سوریه، در دمشق.
مسابقه با تایوان، بازی یکطرفهای بود که تیم ملی ایران شش بر صفر برنده شد. اما در لحظه ای که ایران صددرصد حالت تهاجمی داشت، ضد حمله ای شد که توپ به صورت هوایی و عمقی به سمت دروازه ی ایران فرستاده شد و فوروارد تیم تایوان با فراری به پشت دفاع ایران، رفت که با عابدزاده تک به تک بشود. عابدزاده از آن دروازه بانهای استثنایی تاریخ فوتبال ایران است که در زمانی که حتی هنوز قانون پاس به عقب و لمس توپ به دست دروازهبان وضع نشده بود که ممنوع باشد، نقش یک "لیبرو" را به شکل بسیار خوبی اجرا میکرد.
عابدزاده خیلی سریع با سرعت و آمادگی ای که داشت از دروازه خارج شد و در یک لحظه، مهاجم تیم تایوان تعادل عابدزاده را به هم زد و عابدزاده که یک دروازه بان خوش قامت در تاریخ فوتبال ایران بوده، با تمام نیرو و بدن روی دوتا زانو پایین آمد و از هردو زانو به شدت آسیب دید. به طوریکه آن روز غلامپور جانشین اش شد و عابدزاده را با برانکارد از زمین خارج کرده و به بیمارستان رساندند.
متأسفانه عملهای جراحی بر روی پای عابدزاده بسیار بد بود و پای او دیگر هیچوقت سلامت اش را پیدا نکرد و او بارها و بارها برای عمل پایاش به آلمان رفت و استخوانهای خوردشده ی زانوی پایاش را درآورد.
اما عابدزاده یک ویژگی عجیب دارد و آن اراده اش است. او با تمرین و هوش و استعدادی که داشت، آمادگی خود را به آنجا رساند که ما میتوانیم ادعا کنیم که در جام جهانی ۱۹۹۸ که از بازی دوم در برابر امریکا و بعد در بازی با آلمان به زمین آمد، شاید یکی از نادر دروازه بانهای تاریخ دنیا باشد که با مصدومیت آمد و در برابر تیمهای بزرگی بازی کرد.
عابدزاده در این شرایط، در آخرین سالهای فوتبال اش هم با قدرت تمام ایستاد، ولی همیشه از ناحیه ی زانوی پا به شدت زجر میبرد که در واقع حساسترین نقطه ی دروازه بان است. او یک بار در سالهای پیش مصاحبه ای کرده بود و از عمل پایاش و گفته های آلمانی ها در مورد این عمل صحبت کرد و شکایتی داشت از دکتر معالج خودش. این مسئله منجر به این شد که دکتر معالج عابدزاده از او شکایت کند و مسئله به دادگاه کشانده شود. در دادگاه احضارنامه ای به عابدزاده داده اند که به دست او نرسیده است.
الان میبینیم، عابدزاده که داشته میرفته بعد از یکسال فرزندش را ببیند، در درجه ی اول بهت زده با ممنوع الخروجی خود برخورد میکند و در درجه ی بعد به یک حکم توهین آمیز در مورد یک قهرمان ملی برخورد میکند؛ شلاق زدن. او به ضربات شلاق محکوم شده.
یعنی باید عابدزاده، قهرمان ملی را بخوابانند، شلاق اش بزنند تا بعد راجع به حکم بعدی فکری بکنند. این یک توهین بزرگ به یک قهرمان ملی است که بنا به آماری هم که در ایران گرفته شده، یکی از محبوبترین بازیکنها و ورزشکاران تاریخ ورزش ایران است.
آقای شیبانی، در همین زمینه، میبینیم که الان برخورد مقامات قضایی و صدور یک حکم قضایی، ۵۴ ضربه شلاق برای احمدرضا عابدزاده، یک قهرمان ملی مطرح است. آیا فکر نمیکنید وقتی چنین رفتاری از طرف مقامات دولتی با یک قهرمان ملی میشود، دیگر جای تعجب نیست که لیدر پرسپولیس بیاید علی دایی، دیگر اسطوره ی فوتبال را کتک بزند یا اینکه با علی پروین برخوردهای دیگری بشود. در این زمینه چه فکر میکنید؟
تردیدی نیست که وقتی توهین کردن و هر نوع اعمال قدرت ناخوش آیند دیگری را با یک قهرمان، با یک ستاره ی ملی بکنند، در واقع، تابوهایی که بوده شکسته میشود و به راحتی میشود توی گوش هر هنرمندی زد، به راحتی میشود ورزشکاری را لجن مال کرد و… اینها است که ما را الان در جامعه ی جهانی با مسائل بسیار ناهنجاری روبرو کرده، از نظر مردمی که فکر میکنند ما چه هستیم، چه فرهنگی داریم و چرا باید اینطور فرهنگ خشونت در جامعه ی ما باشد!
من فقط از کشورهای پیشرفته نمیگویم، در نظر بگیرید که در سال ۱۹۶۰ در المپیک رم، آقای آب بیکلا قهرمان ماراتن المپیک رم شد. او اهل اتیوپی و افسر گارد هلاسلاسی، امپراتور اتیوپی بود. اما با وجود این که این آدم موقعیت سیاسی خیلی مهمی هم داشت، وقتی در حبشه (اتیوپی) کودتا شد و هلاسلاسی سقوط کرد، به دلیل اینکه قهرمان ملی بود، کمترین توهینی به او نشد و جایزه هایاش باقی ماند. نه تنها او را دستگیر نکردند، نه او را نکشتند، نه تنها بیمقدارش نکردند، که حرمت و اندازه اش را نگه داشتند. چون آن حرمت، حرمت آن مملکت و حرمت مردماش بود.
یک کشور آفریقایی این مسائل را رعایت کرده، ولی در کشوری که صحبت از تمدن بیش از ۲۵۰۰ سال آن میشود، میبینیم با یک قهرمان ملی اینطور رفتار میکنند و قبل از آن با علی دایی، علی پروین و ناصر حجازی آن رفتار را و در آینده این داستان ادامه دارد؛ حتی اگر کسی بزرگترین افتخارات را هم برای ما کسب کند.
حالت بسیار بسیار ناهنجاری است که متأسفانه به قدری این ناهنجاریها در ورزش مملکت و در کل مملکت ما زیاد شده که دارد تبدیل به یک مسئله ی عادی میشود. یعنی فردا یک ورزشکار و در واقع قهرمان ملی را بخوابانند و شلاق بزنند! این توهین آمیزترین شکل برخورد با یک انسان است که امروزه در کشورهای پیشرفته حتی با یک مجرم، با یک قاتل چنین کاری را نمیکنند.
من از نظر فنی، همیشه عابدزاده را در حد بسیار بالایی، شاید استثنایی ترین دروازه بان تاریخ ایران بدانم و اگر بخواهیم تاریخ فوتبال ایران را مقایسه کنیم، سه دروازه بان همیشه به یادمان میآیند: عزیز اصلی از نسل گذشته، بعد زنده یاد ناصر حجازی از نسل بعدی و آخرش با عابدزاده، این نسل تا این لحظه تمام شده. ما دروازه بانی به این حد نداریم. حتی در آسیا داریم حرف اول را میزنیم.
عابدزاده از نظر فنی، همیشه یک دروازه بان باهوش و بسیار بسیار در جاگیری و حرکاتی که مؤثر میتواند واقع بشود، یک حالت استثنایی داشت و فداکاری و ازخود گذشتگی اش هم به حدی است که در هیچ مسابقه ای نشد که ما بگوییم عابدزاده در این مسابقه کم گذاشت. دروازه بانی بود که اگر امروزه بود، حتی شاید میتوانست برود در خیلی از تیمهای بزرگ هم بازی کند. مسئله ای که من خیلی به آن اشاره دارم، این است که عابدزاده انصافاً از نظر ملی، کارهای بزرگی کرد.
اما آقای شیبانی، اشاره ی کوتاهی هم داشته باشیم به دیگر رویدادی که میتوانست رویداد بسیار بسیار شیرینی برای هواداران فوتبال ایران و سرخپوشان پرسپولیس باشد، ولی متأسفانه تحت الشعاع این خبر قرار گرفت؛ پیروزی پرسپولیس در برابر "الشباب". شما سرخپوشان را چطور دیدید؟
در شروع سال، ما با سه نتیجه ی عجیب برخورد کردیم. یکی درخشش پرسپولیس در برابر تیم الشباب امارات بود.
از طرف دیگر بازی ضعیف استقلال بود که قابل تصور برای هیچکدام از فوتبال دوستها و ایرانیها و به خصوص هواداران این تیم نبود که در برابر یک تیم بدون نام و پیشینه، در خاک خودش نتواند برنده بشود و بازی بسیار بدی را ارائه بدهد. در شرایطی که تیم دیگر اماراتی همین گروه، در خاک ازبکستان، در برابر این تیم برنده شده بود.
بعد هم به بازی سپاهان میرسیم که بازی بسیار هوشمندانه و بُردهای در خاک عربستان را در آخرین ضربه ی مسابقه، با یک پنالتی قابل حذف از دست داد و مساوی شد. این سه نتیجه عجیب بود.
اگر از دید فوتبال جلو برویم، پیروزی پرسپولیس خیلی باارزش بود، ولی آنچه که ما را دائم نگران میکند، بی ثبات بدون پرسپولیس و فرازونشیبهای پیاپی بوده. یعنی ما دیده ایم که پرسپولیس، ۱۰ نفره، بازی دو صفر باخته ی برابر استقلال را، سه به دو برنده میشود و هفته ی بعد در آبادان به شکل خیلی بدی چهار به دو می بازد.
پرسپولیس را الان دیدیم که شش یک زد. همیشه هم میگویند که ما دیگر افتادیم روی نوار پیروزی و گذشته را فراموش کردیم، اما پشتش باز یک ضربه ی دیگر می آید. ما امیدواریم این حالت تکرار نشود و پرسپولیس بتواند بدون حاشیه و بدون آن چیزهای جنبی ای که عجیب امروز حاکم بر متن فوتبال ماست، جلو برود. پرسپولیس میتواند مسابقات بعدی را، حداقل در این مرحلهی گروه ی، سرگروه بالا بیاید و در مسابقات قهرمانی لیگ برتر آسیا یک تیم موفق باشد.
من اعتقاد دارم که بیشترین تلاش پرسپولیس باید این باشد که این بُرد را سرمنشأ قرار بدهد برای یک هم اهنگی و دوری کردن از مسائل حاشیه ای و حداقل در زمینه ی فوتبال، بتواند ایرانیها را در مسابقه با تیمهایی که همیشه رقیب ما هستند و در فوتبال ما حساسیتهایی روی آنها وجود دارد، موفق بکند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید