تیم ملی فوتبال ایران در سومین دیدار خود در چهارچوب مسابقات انتخابی برای راهیابی به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل، در برابر لبنان شکست خورد؛ و اما جدا از اینکه این شکست راه را برای صعود به جام جهانی بسیار دشوار میسازد، نمایش بسیار ضعیف تیم ملی فوتبال ایران، بیش از اندازه نگران کننده است.
این در حالی است که فدراسیون فوتبال خود را به هیچ وجه در کسب نتایج ضعیف تیم ملی مسئول نمیداند و رییس فدراسیون تاکید دارد که تا به حال هیچ مربیای به اندازهی کارلوس کیروش اختیارات تام و امکانات برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران نداشته است. پس اکنون مقصر کیست و چه باید کرد؟
توضیحات بیشتر از مرتضی شمس، روزنامهنگار ورزشی و کارشناس فوتبال در تهران:
این شکست کاملاً قابل پیشبینی بود. چرا که وقتی تیم ما در تاشکند مقابل ازبکستان به میدان رفت، در بازیای که به واقع اسیر حریف بود و یک گل صحیح تیم حریف را که تیم میزبان بود، داور ژاپنی، به اشتباه، خطا اعلام کرد و مدعی شد توپ از خط دروازه نگذشته، ما در یک ضد حمله در واپسین لحظات، موفق شدیم دروازهی تیمی را که ۹۰ دقیقه به ما فشار آورده بود، باز کنیم. وقتی هم با قطر صفر، صفر کردیم، اینها همه مهر تاییدی بر این بودند که تیم ملی ما تیم خوبی نیست یا در حال حاضر، به خوبی فوتبالش را ارائه نمیکند.
به همین جهت، با توجه به میزبانی لبنانیها و شرایطی که تیم لبنان داشت، منطقی بود که لبنان تک امتیازی با تمام توانش به میدان بیاید و تیم ما را تحت فشار قرار بدهد. که این اتفاق رخ داد و متأسفانه تیم ما با پذیرش شکست در لبنان، عملاً به دو تیم دیگر چهار امتیازیها پیوست تا سه تیم چهار امتیازی، یک تیم هفت امتیازی و تیم ازبکستان با دو امتیاز، گره این گروه را برای صعود کورتر کنند.
آقای شمس، پس از بازی ایران و لبنان، بسیاری به انتقاد از کارلوس کیروش، سرمربی پرتغالی تیم ملی پرداختند و از طرفی دیگر هم بسیاری از مسئولین فوتبال ایران گفتهاند که باید از کارلوس کیروش حمایت کرد. در وهلهی اول، به نظر شما، کارلوس کیروش، آیا هنوز این توانایی را دارد که تحولی در تیم ملی ایجاد کند؟ یا اینکه دستش بسته است و دانشش در همین حد و تواناییهایش همین است که دیدیم؟
من نسبت به آقای کارلوس کیروش این صلاحیت را ندارم که ایشان را به لحاظ فنی نقد کنم. چون حداقل ۱۰ سال دستیار اول فرگوسن بودن، قدر مسلم چیزهایی را به کیروش آموخته که مسلماً دانش ایشان را از سطح تمام مربیان آسیا فراتر برده است.
این است که به نظر من منطقی نیست که ما روی توانایی فنی ایشان بحث کنیم. ما باید از زاویهی دیگری به این قضیه نگاه کنیم و تنها ایرادی که من میتوانم از کیروش بگیرم، این است که ایشان اسیر نامها شدهاند، در فوتبال. به طور مثال، من وقتی ارنج تیم را در مقابل لبنان، بازیای که منتج به شکست یک بر صفر ما شد، بررسی میکنم، میبینم جواد نکونامی که از بدو ورودش به ایران به شدت مورد انتقاد رسانهها، تماشاگران و هواداران فوتبال بوده، به دلیل ضعف عمدهای که این بازیکن ملیپوش ما دارد، در ترکیب ثابت تیم است یا از علی کریمی که انصافاً نشان داده توانایی ۹۰ دقیقه را ندارد و با حالتهای عصبیای که پیدا میکند، مسلماً شرایط روحی تیم را پایین میآورد، استفاده میکند و گل سرسبد همهی اینها مسعود شجاعی است که بعد از مصدومیتی که در تیم اوساسونا برایش حاصل شده بود، قریب به دو سال بود از میدان دور بود و بازی نکرده بود.
وقتی کیروش این بازیکنان را در ترکیب تیم قرار میدهد، پرواضح است که ایشان از نامهای بزرگ فوتبال ما میترسد یا شاید هم این ترس را از رسانهها و افکار عمومی دارد که با کنار گذاشتن ستارههای بزرگ فوتبال، مورد شماتت و سرزنش قرار بگیرد. من تکرار میکنم که صلاحیت فنی من آنقدر نیست که بتوانم کیروش را زیر سئوال ببرم، ولی سخت معتقدم که آقای کیروش بسیار محتاط دارد عمل میکند و اگر با همین سبک و سیاق بخواهد ادامه بدهد، متأسفانه افق روشنی را پیش روی تیم ملی کشورم نمیبینم.
آقای شمس، در ارتباط با پیشینهی آقای کیروش گفتید؛ کارلوس کیروش شکی نیست که از لحاظ فنی و علم روز مربیگری، نزد سر آلکس فرگسون کارآموزی کرده و در نتیجه بسیار تواناست. ولی تجربه در سالهای اخیر نشان داد که ایشان به هیچ وجه شمارهی یک خوبی نیست: یک فصل رئال مادرید بود و با ناکامی کنار گذاشته شد، سپس سرمربیگری تیم ملی پرتغال را بر عهده گرفت، بازیهای بسیار ضعیف و تدافعی برگزار کرد و در جام جهانی ۲۰۱۰ با نتایج بسیار بدی شکست خورد، حتی کریستیانو رونالدو ستارهی تیم پرتغال، او را مسبب اصلی ناکامی تیم ملی پرتغال در جام جهانی میداند. فکر میکنید با در نظر گرفتن این مسائل و این نکات، آیا انتخاب کیروش برای تیم ملی فوتبال ایران، فوتبالی که به هرحال، اصولاً تاریخچهی فوتبال تدافعی ندارد، انتخاب درستی بود؟ یا اینکه گزینهای بود از سر ناچاری؟
انتقاداتی که میگویید، من هم کم و بیش به آن اشراف دارم و شنیدهام و پیگیر شدهام و به واقع هم چنین بوده است. یعنی حداقل زمانی که خود کیروش به عنوان سرمربی روی سکوی تیمهای بزرگی مثل رئال یا پرتغال نشست، تصمیمگیرندهی اول بود و به تبع آن، نتایج خوبی را کسب نکرده بود. بله تمام اینها درست است. ولی وقتی کیروش را با همهی دانشش، در مقابل مربیهای داخلی خود میبینیم، آن هم مربیهایی که معمولاً در حوزههای ؟؟؟ متفاوتی مردود شدهاند و به تیم ملی آمدهاند و سکاندار تیم ملی شدهاند و با نتایج ضعیفی، ناچار برکنار شدهاند، کیروش گزینهی بدی نیست.
اما به نظر من، فقط عصای احتیاطی که کیروش در دست دارد، باعث شده حرکتش کند شود و الان کار به جایی رسیده که ایشان چارهای جز این ندارد که بیاید در تیم ملی انقلابی انجام بدهد. الان ما بازیکنهای بسیار شایستهای داریم، ولی خیلی بازیکنهای دیگر هستند که در تیم اصلی خودشان ذخیره هستند، اما در تیم ملی بازیکن ثابت هستند. به طور مثال، محمد نوری هافبکی است که در پرسپولیس الان ذخیره است، اما در تیم ملی فیکس بازی میکند یا غلامرضا رضایی همینطور. اینها همه مؤید آن است که کیروش آدم محتاطی است و اگر بخواهد با این شیوه پیش برود، صدالبته ره به جایی نخواهد برد و خیلی بهتر است که هرچه سریعتر ارکان تیم ملی را عوض کند و میدان به جوانهایی بدهد که شایستهترند و اینروزها بازی بسیار خوبی از آنها در لیگ شاهدیم.
بر خلاف خیلی از دوستانم، ناچارم این جمله را تکرار کنم که تعویض کیروش در حال حاضر کمکی به فوتبال ما نمیکند. چون تمام مربیانی که الان ما داریم، همه همین مشکل را دارند، همه از این اسامی میترسند. حال اگر قرار است انقلابی در تیم ملی ما بشود، چه بهتر است یک مربی خارجی این کار را بکند که حداقل متهم به جانبداری از تیم خاصی هم نشود.
به طور مثال، یک تیم از نظر مالی ضعیف نسبت به دیگر تیمهای فوتبال ما که با یکدهم بودجهی آنها بسته شده، امروز موفق شده با شش گل، تیم داماش را شکست بدهد- تیم فجر سیاسی شیراز- و این واقعاً مؤید نترسیدن مربیای مثل محمود یاوری است. بله اگر قرار است کیروش را بردارند، محمود یاوری را جایگزین کنند، این خیلی خوب است. ولی اگر میخواهیم باز برویم سراغ امیر قلعهنویی، سراغ علی دایی، سراغ محمد مایلیکهن و... من احساس میکنم، حضور کیروش باز بهتر است.
آقای شمس، صحبت از جوانگرایی کردید و تغییر و تحول در تیم ملی. به هرحال کارلوس کیروش تاکنون وقت داشته که این کار را انجام بدهد، ولی این کار را نکرده است. پس در نتیجه، شاید یا در توانش نیست، یا اینکه علاقهای به این کار ندارد. ولی از طرف دیگر، اشاره کردید به مربیهای داخلی. آیا فکر نمیکنید بهتر بود از مربیان خارجیای که سالها در لیگ فوتبال ایران فعالیت دارند و فوتبال ایران را میشناسند و نتایج بسیار خوبی به دست آوردهاند، استفاده کرد، به جای آوردن مربیای مثل آقای کیروش یا مربیان دیگر خارجی که شناخت کافی از ایران ندارند؟
واقعاً تحلیل درستی داشتید و یک نمونهی بارز این قضیه آقای کلانچار است که با تیم سپاهان، به رغم اینکه تیمش متلاشی شد وتیم نوپایی را ساخت، الان دارد باز به سر جدول فوتبال ما میرسد. من واقعاً در این مورد با شما همنظر هستم، اما به هرحال این اتفاق افتاده و با توجه به پول سنگینی که برای استخدام کیروش دادهاند و اگر این قرارداد لغو بشود، فدراسیون فوتبال ناچار است تمام هزینههای آقای کیروش را بدهد، همان بهتر است که ایشان را حفظ کنند.
اما به نظر من، باید آقای کیروش تحت فشار قرار بگیرد و باید کمیتهی نظارتی وجود داشته باشد. چون کمیتههای فنیای که تشکیل شده یا کمیتهی نظارتی که تیم ملی هیچگاه نداشته، عمدتاً دست آقای کیروش را باز گذاشتهاند. اما هجمهای که این روزها توسط رسانهها و مردم نسبت به کیروش شد، حتی ایشان را وادار به عذرخواهی از جمعیت هوادار فوتبال ایران کرد و قول داد تغییراتی را در تیمش به وجود بیاورد. به نظر من، این وظیفهی اول فدراسیون فوتبال ایران است که با کیروش بسیار محکمتر صحبت کنند، مقداری ایشان را تحت فشار قرار بدهند و اجازه ندهند همین روندی که تا به حال طی کرده، طی کند.
آقای کیروش خواستههایی داشته که هیچ مربیای چه داخلی و چه خارجینداشته است. لیگ ما هر موقع که ایشان خواسته تعطیل شده، ایشان اکنون انگشت اشارهاش را به جام حذفی ما گرفته و خواهان عدم برگزاری جام حذفی شده است و فدراسیون فوتبال هم چراغ سبز به این مربی نشان داده. اینها باعث شده که ایشان اطمینان خاطر داشته باشد و در یک حاشیهی امنیت قرار بگیرد. اگر این حاشیهی امنیت را برایش کم کنند، من فکر میکنم میشود از کیروش امید این را داشت که با چند جوان آماده، تیمی را بسازد که حداقل، حداقل، نرود به لبنان ببازد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید