دسترسی به محتوای اصلی
پژواک جامعه

بازار سیاه خرید وفروش "کلیه" تا ١٢٠ میلیون تومان

نتشر شده در:

در سه دهه گذشته با فسادی که حکومت را فرا گرفته انگیزه های فعالیت های داوطلبانه در ایران به شدت کاهش پیدا کرده ومتاسفانه همه چیز با پول اندازه گیری می شود. طبعاً وقتی همه چیز با پول اندازه گیری می شود وخدای جامعه به پول تبدیل می شود، اجزاء بدن انسان هم با پول سنجش خواهند شد.

تبلیغ بازرگانی

 نوشته: دلبر توکلی

 
آمار رسمی نشان می دهد سالانه نزدیک به "دو هزارو 300 " مورد پیوند کلیه در ایران انجام میشود که از این تعداد تنها 595 مورد، از طریق بیماران "مرگ مغزی" انجام می شود.
به نقل از خبرگزاری مهر، به گفته "هاشم قاسمی" مدیر عامل انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی ایران: «بیشتراهدا کنندگان کلیه در کشور را افراد 25 تا 29 ساله تشکیل می دهند که در قبال دریافت پول، اقدام به فروش عضو خود به بیماران نیازمند می کنند.»

 

در مجله پژواک جامعه این هفته از آقای مجید محمدی، جامعه شناس وپژوهشگر مسائل ایران، پرسیدم چطور می شود که افراد، آن هم در سنین جوانی، اقدام به فروش" کلیه" می کنند؟
درا یران، افراد به دو دلیل کلیه ها ی خود را می فرو شند، از سر نا چاری، که حالا می تواند دلیلش داشتن قرض یا تأمین مایحتاج زندگی باشد و یا بواسطه فقر، بیکاری و فقدان چتراجتماعی باشد.
دلیل دوم می تواند، مشکل بالا رفتن انتظارات جامعه باشد (از سرناچاری نباشد) افراد برای این که زود به نتیجه دلخواه خود برسند اگر کالای دیگری در بازار نداشته باشند، اجزاء بدنشان را می فروشند. در خصوص موضوع اول، اگردولت، چترهای اجتماعی را در جامعه گسترش بدهد قابل حل است، اما موضوع دوم در جامعه ای که متاسفانه فساد، سرتا سرش را گرفته به شدت حل این موضوع دشوار است.
همان طور که می دانید به طور معمول در کشورهای مختلف جهان بیشترین پیوند کلیه از اهداء داوطلبانه افراد خانواده  فرد بیمار، یا ازطریق افرادی که دچار مرگ مغزی می شوند انجام می گیرد، حال آن که بر اساس آمار موجود در ایران، بیشترین پیوند کلیه از طریق خرید کلیه انجام می شود. پرسش این است که چه اتفاقی در جامعه ایران افتاد که فعالیت های داوطلبانه به سوی خرید و فروش اجزاءبدن سوق پیدا کرد؟
من فکر می کنم که سه دلیل مشخص دارد. دلیل اول، فقدان نظام پشتیبانی در ایران است. درهمه جای دنیا سه نهاد عمده است که از افراد آسیب پذیردرچنین مواردی حمایت می کنند نهاد های مدنی، خانواده ودولتی در چنین مواقعی از افراد حمایت می کنند. بواسطه تغییردرساختارنهاد خانواده وهسته ای شدن نهاد خانواده در ایران این پشتیبانی های خانوادگی از سوی پسرعمو ها، پسرخاله ها و این پشتیبانی های در رده های چندم به شدت در ایران، به خصوص در جوامع شهری کم شده است. نهاد های مدنی هم که در ایران به شدت ضعیف هستند و دولت به دلیل این که احساس تهدید می کند فشار زیاد روی آنها دارد. نهاد های مدنی هم نمی توانند چندان رشد وتوسعه پیدا کنند خود دولت هم دراین حطیه ها چندان کمک کار، نیست اگر شرایط وعملکرد این سه نهاد را کنار هم بگذاریم نتیجه این است که یک نظام پشتیبانی اجتماعی برای افراد آسیب پذیر به چشم نمی خورد.
دلیل دوم: سست شدن پیوند های اجتماعی در ایران است که برخی اصولا ازآن به عنوان فرو پاشی ساختار اجتماعی یا زوال اخلاقی جامعه ایران یاد می کنند ومن تا آن حد، پیش نمی روم اما معتقد هستم که پیوندهای اجتماعی درایران به شدت ضعیف وسست شده است.
دلیل سوم: کاهش فعالیت های داوطلبانه درایران هست. ما بعد از انقلاب سال 1357 در ایران شاهد نوعی افزایش ورونق فعالیت های داوطلبانه بودیم .اصولا در جنگ، بسیاری از افراد داوطلبانه شرکت می کردند و در آمدی را در یافت نمی کردند و در خدمات شهری هم این طور بود، اما الان کاهش فعالیت های داوطلبانه هست. در سه دهه گذشته با فسادی که حکومت را فرا گرفته انگیزه های فعالیت های داوطلبانه در ایران به شدت کاهش پیدا کرده ومتاسفانه همه چیز با پول اندازه گیری می شود . طبعا وقتی همه چیز با پول اندازه گیری می شود وخدای جامعه به پول تبدیل می شود، اجزا بدن انسان هم با پول سنجش خواهد شد.
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید، بازار کلیه از 6 تا 120 میلیون نرخ گذاشته شده ،نقش واسطه ها را در این بین چطور می بینید وچطور ممکن است بازار فروش اجزاء بدن به بازار دلالی تبدیل شود ؟
دلال ها در حوزه هایی می توانند رشد ونمو داشته باشند که اولا، موضوعاتی "تا بو" بشود ودیگر این که غیر قانونی اعلام شود ودیگر این که شفافیت وجود نداشته باشد. در نتیجه فقدان نهادهای شفاف وقانونی عمومی ومدنی که بیایند ومسائل اجتماعی را مدیریت کنند، طبعا دلال ها می آیند واین کار را بر عهده می گیرند، درست مثل شایعه که جای خبر را می گیرد. اگر نهاد های شفاف وقانونی خبر رسانی وجود نداشته باشند، دلال ها در ایران، هزینه های مرتکبان را کاهش می دهند ودرعین حال جریان یافتن این امور را هم تسهیل می کنند. اگر ما به نمونه های دیگر دلالی در ایران نگاه کنیم مثل فحشا یا فروش سوالات کنکور، قاچاق یا فروش اشیاء مسروقه وعتیقه، همه در کنارهم، چنین ویژگی هایی را دارند.
در باب فروش کلیه و یا اجزاء بدن هم به دلیل شفاف نبودن روابط و به دلیل غیر قانونی اعلام کردن در برخی مقاطع و این که قوانین تغییر وتحول پیدا می کند وهمچنین "تابو" بودن این مسئله که اخلاقا همه افراد جامعه می دانند که فروش اجزا بدن بد است اما مرتکب این عمل می شوند، اینجاست که پای دلالان هم به این امور باز می شود.
 اگر فروش کلیه مثل تن فروشی قانونی باشد و رسمی باشد ودولت نظارت کند، حتی اگر افراد جامعه این را غیر اخلاقی بدانند، تسهیل میشود در این ماجرا دست دلالان کوتاه می شود.
...
آنچه مسلم است این است که هم خریدار وهم فروشنده کلیه ، برای زنده ماندن،به اجبار، ورود به این بازار پیدا کردند
.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.