۲٠۲٠: سالی که انفعال آمریکا در خاورمیانه قطعی شد
ژان پیر فیلیو، مورخ عربیدان فرانسوی که آثار زیادی در بارۀ خاورمیانه و به ویژه اسلامگرایی دارد، سال پایان یافتۀ میلادی را برای خاورمیانه دارای اهمیت میداند: کاهش حضور آمریکا به عنوان روندی غیرقابلبازگشت، شدت گرفتن رقابتها و جاهطلبیهای منطقهای و بالاخره ایجاد رابطهای رسمی و راهبردی میان اسرائیل و امارات، تحولاتی هستند که میتوانند در آیندۀ خاورمیانه تعیینکننده باشند.
نتشر شده در:
ژان پیر فیلیو در مقالهای تحت عنوان "۲٠۲٠، سال چرخش خاورمیانه" که در تاریخ سوم ژانویۀ ۲٠۲۱ در سایت روزنامۀ لوموند منتشر شده، مینویسد که تصمیمها و حرکات بینظم و ترتیب دونالد ترامپ نباید ذهن را از پدیدۀ اصلی خاورمیانه غافل سازد: حضور آمریکا در این منطقه از زمان اوباما به بعد به تدریج رنگ باخته و این روند به شکلی برگشتناپذیر ادامه خواهد یافت.
همزمان با این روند تدریجی، سال ۲٠۲٠ شاهد برقراری روابط رسمی میان اسرائیل و امارات بود. این"عادیسازی" روابط به معنای عزم مشترک دو کشور در مبارزه با دو خطر است: ایران و اخوانالمسلمین.
در این سال، ترکیه که جای پای خود را در شمال سوریه محکمتر کرده، بلندپروازیهای سیاسی خود را با جرأت بیشتری پی گرفت و بدون تعارف، مزدورانی را که از جبهههای سوریه و کردستان جمع کرده بود به لیبی و قفقاز اعزام کرد(قرهباغ)...
معاملۀ قرن
در اوایل سال ۲٠۲٠، دونالد ترامپ ادعا کرد که برای حل اختلافات اسرائیلیها و فلسطینیان به داد و ستدی بزرگ دست زده که به "معاملۀ قرن" معروف شد. حاصل چنین معاملهای اگر به اجرا درمیآمد خُردهکشوری به نام فلسطین میبود که بخشهای مهمی از سرزمینهای باختری از آن جدا شده و به خاک اسرائیل میپیوست. از نظر کاخ سفید دهها میلیارد دلاری که برای اجرای این "طرح صلح" لازم بود میبایست توسط اروپاییان و کشورهای نفتخیز منطقه پرداخت میشد...
اما به نوشتۀ ژان پیر فیلیو، نامتعادل بودن این پیشنهادها و تکروی دونالد ترامپ نه تنها مخالفت فلسطینیان را برانگیخت که باعث شد آمریکا در پروندۀ صلح خاورمیانه مطلقاً منفعل شود.
نفوذ ایران و پیمان راهبردی اسرائیل و امارات
ژان پیر فیلیو سپس به ترور قاسم سلیمانی و حملۀ تلافیجویانۀ ایران به پایگاه عینالاسد میپردازد و مینویسد که در نهایت، طی این وقایع آمریکا نتوانست مانع نفوذ فزایندۀ ایران در عراق شود. مشاهدۀ همین ناتوانی اسرائیل و امارات را مصمم کرد تا همراهی و همکاری خود را در قالب یک "پیمان صلح" رسمیت بدهند. ژان پیر فیلیو گوشزد میکند که در این مصالحه، آمریکا فقط نقش شاهد را به عهده داشت و محمد بن زاید آل نهیان، شخصیت اصلی سیاست امارات حتی حاضر نشد به مناسبت امضای پیمان به واشنگتن برود.
عادیسازی روابط امارات با اسرائیل قابل مقایسه با سایر موارد نیست: مراکش، سودان و بحرین در ازای برقراری رابطه با اسرائیل پاداشهایی از آمریکا دریافت کردند: حاکمیت بر صحرای غربی برای مراکش، خروج از فهرست تروریستی برای سودان و بالاخره دست باز و اختیار تام در سرکوبهای داخلی برای دولت بحرین... اما رابطۀ اسرائیل و امارات از جنس دیگری است: این دو کشور با صلاحدید دوجانبه و با نگاهی راهبردی روابط خود را رسمیت بخشیدند. در اینجا، گذشته از مبادلات متعدد اقتصادی و فنی، همکاری تنگاتنگ نیروهای ویژه و دستگاههای اطلاعاتی مورد نظر است. امارات که در یمن و لیبی حضوری فعال دارد، کمکم شبکهای از پایگاههای دریایی را در دریای سرخ و در مسیر اقیانوس هند در اختیار گرفته است. این امتیازات راهبردی مسلماً از نظر اسرائیل نیز بسیار ارزشمند است و طبعاً میتواند ابزار مؤثری در راه مقابله با ایران باشد.
ترکیه و رویاهای بلندپروازانه
محور اسرائیل-امارات مقابله با جاهطلبیهای ترکیه را هم در دستور کار دارد. بخصوص که در منازعۀ لیبی، ترکیه توانست نیروهای تحت حمایت امارات (حفتر) را متوقف کند. رجب طیب اردوغان که همچنان تمایلات قدیمی خود را نسبت به اخوانالمسلمین حفظ کرده، اینک علنیتر از گذشته، نقشههای سیاسی خود را در قفقاز، لیبی و یا حتی در چارچوب روابطش با قطر دنبال میکند. اما نوع نگرش اسلامی اردوغان با مذاق اماراتیها جور نیست. آنها نسبت به جریانات نزدیک به اخوانالمسلمین سخت حساسیت دارند و احتمالاً بیمیل نیستند که از کمک اسرائیلیها برای خنثیسازی شاخههای پیچیدۀ این جریان اسلامگرا (از ترکیه تا قطر) برخوردار شوند.
سرگردانی قدرتهای بزرگ در خاورمیانه
آمریکا قبل از آن که در پروندۀ اسرائیل – فلسطین به کلی منفعل شود، در سوریه و همچنین در یمن و لیبی به حاشیه رانده شد. به عقیدۀ ژان پیر فیلیو، تنها ابتکار عمل ترامپ در لبنان مشاهده شد که توانست طرحهای فرانسه را برای این کشور ناکام بگذارد و امانوئل ماکرون را سخت عصبانی کند.
نه روسیه، به رغم حضور فعال در سوریه و نه چین، به رغم سرمایهگذاریهای گسترده در منطقه، هیچکدام هنوز نتوانستهاند خلأ استراتژیک ناشی از غیبت آمریکا را پر کنند. مسئله اینست که نه مسکو و نه پکن، قادر نیستند یک ساز و کار منسجم اقتدار و نفوذ را در خاورمیانه پیاده کنند. روسیه فقط به قدرت نظامی تکیه میکند و چین فقط به فعالیت اقتصادی. اما هیچ یک از این دو عامل نمیتواند به تنهایی گودال عمیق و خطرناک قدرت را در خاورمیانه بپوشاند.
ژان پیر فیلیو به اروپاییان هم چندان امیدی ندارد و مینویسد: البته شاید اتحادیۀ اروپا میتوانست با اتکاء به معیارهای حقوق بینالملل، حکومت قانون و توسعۀ اقتصادی یک پروژۀ منسجم و درازمدت ارائه کند، اما این اتحادیه هم از حضور در صحنۀ بینالمللی به عنوان یک قدرت بزرگ عاجز است و بنابراین در منطقهای آشوبزده چون خاورمیانه هم قادر به کاری نیست.
سرنوشت ملتها
ژان پیر فیلیو در پایان مقالهاش مینویسد که اپیدمی کووید ۱٩ سرکوب تمایلات و خواستههای ملل منطقه را توسط رژیمهای زورگو و بدون مشروعیت آسانتر کرده است. با اینحال روشن است که هیچ چیز جز آزادی عمل ملتها نخواهد توانست برای خاورمیانه ثبات و رونق به ارمغان بیاورد. ولی با این اوصاف، سال ۲٠۲۱ هم به احتمال زیاد شاهد شدت گرفتن رقابتهای منطقهای و "ماجراهای جدید نظامی" خواهد بود...
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید