در صورت جنگ ایران و اسراییل، کمپینهای صلح فراموش خواهند شد
در دورانی که هر روز، نوای طبل جنگ و تخاصم میان تهران و تل آویو فراز و فرود میابد، یک فعال سیاسی-اجتماعی اسراییلی که دست بر قضا ایرانی الاصل است، نگران است، اما نگرانی ای که دارد بیشتر پیرامون، تصویر و تصور مردم اسراییل از مردم ایران است. مردمی که به گفته خودش با آمدن نام ایران به یاد احمدینژاد و بمب هستهای میافتند.
نتشر شده در:
خانم مژگان نوی که به تازگی دو کتاب «دایی جان ناپلئون» از ایرج پزشک زاد و «زوال کلنل» از محمود دولت آبادی را از زبان فارسی به عبری ترجمه کرده است در گفتگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه از تشابهات دو ملت ایران و اسراییل میگوید، ملت هایی که به گفته او برایشان بسیار سخت است که روزهای پرشکوه قدیم را به فراموشی بسپارند.
خانم نوی با اینکه امیدوار به تلاش های خود و بسیاری دیگر از فعالان صلح در اسراییل است اما بر این نکته تاکید میکند که اگر روزی قرار باشد جنگی بین ایران و اسراییل صورت بگیرد، مردم این تلاش ها و کمپینهای صلح و دوستی را «متاسفانه» فراموش خواهند کرد و پشت سر رهبران خود جمع خواهند شد.
خانم نوی مردم کوچه و خیابان اسراییل، در مورد مردم ایران چه فکر میکنند، با شنیدن نام ایران چه تصویری از ایران در ذهن اسراییلی ها نقش میبندد؟
متأسفانه به جز آقای احمدینژاد و بمب اتمی، مردم اسراییل چیز زیادی از مردم ایران نمیدانند و نمیشناسند.
بیش از سی سال است که رهبران هر دو کشور سعی میکنند مردم ایران و اسراییل را قانع کنند که با هم دشمن هستند و وقتی ارتباط مستقیمی وجود ندارد و حتی مرز مشترکی نیز این دو کشور با هم ندارند، مردم کمکم قانع میشوند که «آنها» آدمهای خطرناکی هستند و به چشم دشمنی به هم نگاه میکنند و این مسالهای تاسفبرانگیز است.
گفتگو با مژگان نوی
خانم نوی از دیرباز تصاویری مذهبی در کتاب عهد عتیق و آیین یهود در فرهنگ اسراییل درمورد ایران هست و نامهایی مانند کوروش برای اسراییلی ها آشنا است آیا این تصاویر مذهبی همچنان پررنگ هستند؟
من فکر میکنم تصور مردم اسراییل از ایران امروز دیگر به این تصاویر دینی که به حدی تصاویر فولکلوریک هستند، ربطی ندارد و مردم اسراییل، ایران امروز را به چشم سیاسی نگاه میکنند و در چهارچوب سیاسی و روابط سخت دو کشور به ایران نگاه میشود و روابط گرم و مثبت قدیمی دیگر دیده نمیشود. الان حساب، حساب سیاست است.
خانم نوی در چند وقت اخیر شاهد تلاشهایی از سوی مردم دو کشور ایران و اسراییل برای نزدیکی دو ملت بودیم، به طور مثال یک زوج اسراییلی کمپینی با عنوان«ایرانیها ما عاشق شما هستیم» ایجاد کردند و ایرانیها هم با کمپین «اسراییلی ها ما شما را دوست داریم» پاسخ آنها را دادند و یا فیلم جدایی نادر از سیمین در اسراییل به نمایش گذاشته شد و اکنون هم، دو کتاب از ادبیات معاصر ایران از فارسی به عبری توسط شما ترجمه شده، این تلاشها در تغییر تصور مردم اسراییل از مردم و جامعه ایرانی تا چه حد تأثیر گذار بودهاند؟
صدر درصد این تلاشها مثبت هستند و تاثیراتی را به طور حتم دارند.
این تلاش ها را ما در مورد مردم فلسطین هم داریم. مثلاً فعالان دست چپی کمپینهای دوستی با فلسطینیها را برگزار میکنند، اما وقتی صدای جنگ بلند میشود؛ همانطور که امروز شاهد آن هستیم، مردم به زودی این حرفها را فراموش میکنند و پشت رهبران خودشان قرار میگیرند و این تاسفبرانگیزترین اتفاق است، چرا که مردم دقیقاً در لحظاتی که باید مهمترین پرسشها ر ا مطرح کنند، این سؤالات را نمیپرسند و من متأسفانه فکر میکنم اگر روزی زمان جنگ ایران و اسراییل فرا برسد این صحبتهای دوستی، اهمیت زیادی پیدا نخواهند کرد.
خانم نوی حتماً میدانید که بخش زیادی از مردم ایران به هر دلیل، احساس همدلی بیشتری با مردم غزه و فلسطینیها دارند تا مردم اسراییل که مورد حمله حماس و حزبالله قرار میگیرند، شما در این زمینه چه حرفی با مردم ایران دارید؟
من خودم به عنوان یک یهودی اسراییلی حس همدردی زیادی با مردم غزه دارم، از روی یک احساس انسان دوستی ساده، من با مردم غزه احساس همدردی میکنم و میدانم که وضعیت وحشتناکی دارند. در عین حال مردم اسراییل هم در وضعیت خوبی نیستند و مردم در پناهگاههای زیرزمینی روزهای خودشان را میگذرانند و وضعیت برای هر دو طرف دردناک و وحشتناک است.
این را که گفتم باید اضافه کنم، میدانم مسوولیت با اسراییل است جرا که باید مناطق اشغالی فلسطینی را آزاد کند و قدمی شجاعانه به سمت صلح بردارد، چون طرف قویتر اسراییل است. من فقط امیدوارم مردم ایران تفاوتی بین همدردی انسانی با مردم غزه و منافع سیاسی دولت ایران قائل باشند.
واضح است که طرفداری دولت ایران با مردم فلسطین فقط از روی همدردی نیست و این نکته را باید در نظر داشت.
خانم نوی شما در جایی از شباهتهایی میان دو ملت سخن گفتید و عنوان کردید که هر دو ملت در وضعیت پس از انقلاب هستند، به نظر میرسد هر دو ملت به نوعی درگیر با یک گروه سیاسی-مذهبی پرقدرت هستند.
کاملاً درست است، این یک شباهت است؛ اما میشود شباهتهای بیشتری بین مردم ایران و اسراییل دید و از آنها حرف زد.
ما دو ملت اصیل قدیمی را میبینیم که در تاریخ خود زمانها و دورههای بهتری را دیدهاند و فکر میکنم هر دو ملت به صورتی نمیتوانند با واقعیت امروز خود روبرو بشوند و هنوز در خیال آن لحظات پرشکوه قدیمی هستند و برایشان بسیار مشکل است تا با واقعیت امروزی خود مواجه شوند.
خانم نوی شما عنوان کردید که هدف شما از ترجمه آثار ادبیات معاصر ایرانی بهبود تصویر جامعه ایران در جامعه اسراییل است و نشان دادن واقعیت مردم ایران به مردم اسراییل، با این هدف ترجمه دو کتاب دایی جان ناپلئون و زوال کلنل کمی عجیب به نظر میرسد: در یکی، ایرانیها متوهم هستند و توهم توطئه دارند، در کتاب دیگر هم تصویری خشن از جامعه ایرانی به نمایش گذاشته میشود.
انتخاب اولیه من دایی جان ناپلئون بود. باید بگویم در هر لحظه و شرایطی اگر من بخواهم به این سؤال پاسخ بدهم که اولین کتاب فارسی که باید به عبری ترجمه بشود چیست؟ پاسخ من حتماً همین کتاب خواهد بود چرا که محبوبیت این کتاب در ایران و برای خود من که صدای کودکی من است بسیار بالا است در نتیجه این انتخاب را به یک «انتخاب طبیعی» برای من مبدل میکند. از این گذشته این یک کتاب فوقالعاده است چرا که طنز لطیفی دارد و از سوی دیگر نه تنها طنز لطیفی دارد بلکه به نوعی یک صورت و کاراکتری از جامعه ایرانی را نشان میدهد و برای من مهم بود که این را به خواننده اسراییلی نشان بدهم.
و کتاب زوال کلنل چه طور؟
من فکر نمیکنم که این کتاب تصویر خشنی از مردم ایران نشان بدهد بلکه فکر میکنم این کتاب، تفکر عمیقی است درباره انقلابی که راه خودش را گم میکند و این چیزی است که نه فقط مردم ایران، بلکه مردم دنیا و به خصوص مردم اسراییل آنرا تجربه کردهاند. یعنی انقلابی که مردم با شوق و ذوق به سمتش میروند و به آن تن میدهند، به چیز بدی تبدیل میشود.
به مرور زمان تبدیل به یک چیز وحشتناک میشود، تبدیل میشود به چیز دیگری که مردم تصورش را نمیکردند و فکر میکنم همه مردم دنیا باید به همان شکل شجاعانهای که آقای دولتآبادی به آن فکر کرده، به آن فکر کنند.
و آیا طرحی یا کنش جدیدی مد نظر دارید که در راستای هدف خود انجام دهید؟ مثلاً ترجمه یک کتاب از عبری به فارسی؟
من در اسراییل بیش از بیست سال است که فعال اجتماعی و سیاسی هستم و با قدرت کمی که دارم سعی میکنم هر کاری برای نزدیک کردن مردم اسراییل به همسایههای خودش در خاورمیانه بکنم.
من به عنوان یک ایرانی الاصل کاری که میتوانم انجام دهم همین ترجمه است.
مفهوم ترجمه هم البته بسیار بیشتر از ترجمه کلمات از یک زبان به یک زبان دیگر است، بلکه ترجمه به معنای آشنا کردن یک فرهنگ با دیگر فرهنگها است و اگر من بتوانم کاری کوچک در این زمینه انجام دهم، کار خودم که را کردهام.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید