دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

"فستیوال شهر آوینیون" کار خود را آغاز کرد‎ ‎

نتشر شده در:

جشنوارۀ‎ ‎تئاتر آوینیون که در سال ١٩٤٧ خلق شد و‏‎ ‎اینک سال هاست که حوزۀ فعالیت خود‎ ‎را از دنیای تئاتر ‏فراتر برده و به هنرهای مختلف می پردازد، امسال از‎ ‎ایران، نمایش «تنها سگ اولی می‌داند چرا پارس ‏می‌کند" به کارگردانی ابراهیم‎ ‎پشت‌کوهی را شرکت داده است‎. ‎عکس های سیما خاتمی، فیلمساز و هنرمند ‏هنرهای‎ ‎دراماتیک هم در برابر در ورودی "مدرسه هنر" به نمایش گذاشته شده است. تآتر‎ ‎آفتاب کابل نیز در ‏جشنواره امسال حضور دارد‎. ‎  

تبلیغ بازرگانی

فستیوال تئآتر و هنرهای‎ ‎مختلف شهر "آوینیون" در جنوب فرانسه که از زمان بر پا شدنش در سال 1947‏‎ ‎توسط "ژان ویلار" به این سو تبدیل به یکی از مهمترین رویداد های فرهنگی‎ ‎فرانسه شده است، امسال نیز ‏برای شصت و پنجمین برگزاری خود، از تاریخ 6 ‏‎ ‎تا‎ 26 ‎ژوئیه، در دو بخش "این" (درون) و "آف" (بیرون) ‏بیش از هزار نمایش را‎ ‎ارائه خواهد کرد‎ .‎
فستیوال آوینیون دربخش "این"، بخش رسمی خود ازسال‎ 2004 ‎به این سو، همه ساله یک هنرمند را برای ‏پیاده کردن برنامه خاص آن سال،‎ ‎شریک خود می کند و اکثرأ نمایش ها و آثاری را به اجرا در می آورد که ‏به‎ ‎سلیقه آنها برگزیده شده یا برخی از آنها طی مدت فستیوال خلق می شوند‎ .‎هنرمند برگزیده امسال برای ‏همراهی کردن این فستیوال "بوریس شارماتز‎"‎،‎ ‎رقصنده باله و طراح رقص اپرای پاریس است که طرحی ‏هایش دنیای رقص معاصر را‎ ‎تحت‎ ‎تأتیر قرار داده است. ‎

امسال‎ ‎علاقمندان خواهند توانست از میان 40 نمایش، رقص و موسیقی بخش "این"، برنامه مورد علاقه خود ‏را برگزینند‎. ‎
در‎ ‎عین حال باز هم به رقص جای مهمی در میان نمایش های فستیوال آوینیون داده‎ ‎شده و علاوه بر باله مدرن ‏با طراحی های "ترزا دو کرس مکر"، عکس های سیما‎ ‎خاتمی هم که همواره با طراحان رقص و باله ‏همکاری داشته حضور این هنررا در‎ ‎آوینیون پر رنگ تر میکند‎. ‎این چیده مان-نمایشگاه نام "اکت صفر، ‏صحنه صفر‎" ‎بر خود دارد‎. ‎
سینما هم که از چند سال پیش به عنوان یکی از هنرها در‎ ‎کنار هنرهای نمایشی در فستیوال آوینیون حضور ‏پیدا کرده، امسال نیز با شرکت‎ ‎شماری از فیلم های مطرح جای خاصی را به خود اختصاص داده است که ‏یکی از‎ ‎آنها "ما پاپمان را داریم" آخرین ساخته "نانی مورتی" است. ‎
در بخش‎ ‎حاشیه ای یا "آف" که گروه های تئاتر حرفه ای و آماتور، جدا از مدیریت رسمی‎ ‎فستیوال، آن را ‏برگزار می کنند، امسال بیش از1120 نمایش پانتومیم ، رقص،‏‎ ‎چیده مان و رویدادهای مربوط به تئاتر ارائه ‏خواهد شد‎. ‎

ایران یکی از‏‎ ‎کشور های شرکت کننده در بخش "آف" امسال فستیوال آوینیون است و نمايش " تنها‎ ‎سگ اولی ‏می‌داند چرا پارس می‌کند.." به اقتباس از مکبث اثر شکسپیر، به‎ ‎طراحی و‎ ‎کارگردانی ابراهیم پشت‌کوهی از ‏روز 15 تا 30 ژوئیه در تآتر "سن بنه زه" زیر عنوان "مکبث، زار" به اجرا در خواهد‎ ‎آمد. ‎
این‎ ‎نمایش کاری است از گروه تئاتر «تی توک» بندرعباس و با اقتباس از نمایشنامه "مکبث" شکسپیر اما ‏براساس آیین‌های بومی و مراسم زار منطقه جنوب ایران با‎ ‎نگاهی طنزآمیز اجرا می شود . در این نمایش ‏مکبث برای بابا زار شدن دست به‎ ‎جنایت می‌زند و از پادشاهی اسکاتلند به بابا زاری اهل هوا در جنوب ایران‎ ‎می‌پیوندد‎. ‎
‎"‎تنها سگ اولی می‌داند چرا پارس می کند" در‎ ‎سال 88‏‎ ‎جایزه بهترین نمایش بخش تجربه‌های نو بیست و ‏هشتمین جشنواره بین‌المللی‎ ‎تئاتر فجر را دریافت کرد. این نمایش شهریور 89 در کارگاه نمایش تئاتر شهر‏‎ ‎اجرای عمومی شد‎. ‎
در برنامه ای به نام "لیون، کابل، تبای"، گروه‎ ‎آفتاب" از کابل نمایش "ادیپ" اثر سوفوکل با برداشتی از ‏‏"هودرلین" "هینر‎ ‎مولر‎" ‎را به فارسی اجرا میکند. این گروه که توسط خانم "آرین منوشکین‎" ‎کارگردان مهم ‏تآتر در کابل شکل گرفت و آموزش دید، ورژن خود را از این نمایش‏‎ ‎در برابر ورژن فرانسه آن قرار می دهد ‏که "برف بر روی تبای" نام دارد که‎ ‎زادگاه ادیپ است‎. ‎
گفتنی است که از سال 2008 به این سو، فستیوال‏‎ "‎آوینیون" با همکاری "انستیتوی عالی تکنیک های نمایش" ‏آثار پایان سال‎ ‎تحصیلی دانشجویان نهاد های مختلف در گیر در آموزش نمایش های زنده را به‎ ‎شرکت کنندگان ‏در فستیوال ارائه می دارند‎. ‎
‎"‎مدرسه عالی ملی هنر ها و‎ ‎تکنیک تآتر" شهر لیون که هفتادمین سال تشکیل خود را جشن می گیرد، مسئو ‏لیت‎ ‎برگزاری سه کارگاه نمایش خود را به گردن دو شخصیت تآتر، "اولین دیدی" و‎ "‎ماتیاس لانگهوف" ‏گذاشت که آن دو نیز طرح یک آفرینش مشترک فرانسوی-افغان‎ ‎پیرامون داستان"اودیپ شاه" را ارائه کردند. ‏بدین ترتیب بود که هنرمندان‎ ‎تآتر آفتاب که برای یکسال کار آموزی به "مدرسه عالی ملی هنر ها و تکنیک‎ ‎تآتر" اعزام شده بودند، بازی در این نمایش را به عهده گرفتند‎. ‎
فستیوال‎ ‎تئاتر آوینیون یکی از معتبرترین فستیوال های تئاتر دنیاست‎ ‎و توسط "ژان‎ ‎ویلار" و همکاران ‏دیگرش، زیر عنوان "هفته هنرهای دراماتیک در آوینیون" در‎ ‎سال 1947 آغاز به کار کرد و از همان آغاز ‏ایوان "شهر پاپ ها" را صحنه خود‎ ‎قرارداد، در واقع هدفش علاقمند کردن جوانان و آن افرادی بود که هرگز ‏به‎ ‎تآتر توجهی نمی کردند و آن را متعلق به نخبگان می دانستند. اعضای گروه تآتر‎ ‎که در میانشان نام چهره ‏فراموش نشدنی این هنر، "ژرار فیلیپ" دیده می شود،‎ ‎با حمایت و همکاری بسیار نزدیک مردم شهر توانستند ‏با بیرون کشیدن نمایش از‎ ‎صحنه تآترهای متعارف و بردن آن به مکان های غیر متعارف، شمار بزرگی از‎ ‎تماشاگران رابه این شهر بکشانند و به این شمار بیافزایند. آنها توانستند‎ ‎مردم را با آثاری چون "سید" اثر ‏‏"کرنی"، "ریچارد دوم" اثر شکسپیر و "پرنس‎ ‎هامبورگ" اثر "کلیست" آشنا کنند‎. ‎
از سال 1964 به بعد"ژان ویلار‎" ‎تصمیم گرفت در های فستیوال را به روی هنرهای دیگر نیز بگشاید. در ‏نتیجه رقص‎ ‎و سینما را هم به آن افزود و از کارگردانان سینما هم برای طراحی صحنه دعوت‎ ‎به عمل آورد. ‏او به شمار مکان های نمایش در شهر افزود و مدت این رویداد‎ ‎هنر را به چهار هفته افزایش داد‎. ‎
پس از مرگ ژان ویلار در روز 28 مه‏‎ 1971‎، دستیار او "پل پوو" مشعل را به دست گرفت و اشکال دیگر ‏فرهنگی را به‎ ‎آن افزود. از جمله اجرای آفرینش های موسیقی ، تاتر کودکان، شعر و کتاب‎ ‎خوانی، جلسات ‏بحث‎... ‎
این خلاصه ای از تاریخ تحول بخش "این" یا درون و‎ ‎یا بخش رسمی فستیوال بود. بخش "آف" یا بخش غیر ‏رسمی با نمایش "ناپالم" اثر‎ "‎آندره بندتو" در سال 1968 در حاشیه فستیوال آغاز شد. هم زمان ، نمایش‎ " ‎پایاس با سینه های برهنه" در خیابان اجرا گردید و رسوائی به بار آورد و‎ ‎مقامات شهر را بر این داشت که ‏نمایش آن را ممنوع سازند. اما نظر به اینکه‎ ‎این نمایش ها مصادف شده بود با انقلاب دانشجوئی و کارگری ‏در فرانسه، این‎ ‎بخش اهمیت پیدا کرد و هم اکنون در بیش از 100 مکان مختلف برگزار می گردد‏.

"‎درباره الی" به روی پرده سینما ها در فرانسه باز می گردد

پس‎ ‎از موفقیت بزرگ اصغر فرهادی در سینما های فرانسه با فیلم "جدائی نادر از‎ ‎سیمین" که هنوز هم در ‏سراسر شهر

آفیش هایش با عنوانهائی چون "شاهکار" ویا‎ "‎فیلم برگزیده ماه" و از این گونه‎ ‎جملات دیده می ‏شود، ظاهرأ فرانسویان‎ ‎نسبت به این کارگردان خوب کنجکاوی پیدا کرده اند. از این رو فیلم خوب دیگر‎ ‎او ‏‏"درباره الی" که در ماه سپتامبر سال 2009 اکران شد و شماری از سینما‏‎ ‎دوستان به تحسین آن نشستند اما آن ‏جماعتی را که "جدائی نادر از سیمین " به‎ ‎سینما ها کشانده را جذب نکرد، بار دیگر قرار است در روز 13 ‏ژوئیه به روی‎ ‎اکران ها بیاید. فیلم پیش تر او "چهارشنبه سوری" که به اشتباه در جراید از‎ ‎آن به عنوان اولین ‏فیلم اصغر فرهادی صحبت می رود نیز قرار است تا پایان ماه‎ ‎ژوئیه دوباره اکران شود. بدین ترتیب اصغر ‏فرهادی می رود به عنوان سینماگری‎ ‎مطرح برای همه طبقات اجتماع در فرانسه تبدیل شود و نامش همچون ‏برخی‎ ‎سینماگران شناخته شده دیگر جماعت رنگ‎ ‎و وارنگ تری را به سینما ها بکشاند‎. ‎
در‎ ‎ارتباط با فیلم "جدائی نادر از سیمین" در مطلبی که در روزنامه فکاهی و‎ ‎منتقد "کانار آن شه نه" نگاشته ‏شد، خواندم که نیکلا سارکوزی نه تنها‎ ‎میخواهد نظر خود را در مورد همه چیز بیان و در واقع تحمیل کند، ‏پس از وزرای‎ ‎مختلف، این بار با لحنی فروتنانه از وزیر فرهنگ، "فردریک میتران"، پرسیده‎ ‎آیا رئیس ‏جمهوری حق دارد از محتوای ابتکاری که این وزیر میخواهد زیر عنوان‎ " ‎سینما-دبیرستان" به راه بیاندازد ‏آگاه شودو احتمالأ نظر هم بدهد ؟ "فردریک‎ ‎میتران" طبیعتأ ناچار بوده بگوید بله. سپس رئیس جمهوری از او ‏می پرسد آیا‎ ‎فیلم های "روبر برسون" در این برنامه گنجانده شده اند؟‎ ‎پس از آن سرکوزی‎ ‎شروع می کند به ‏بر شمردن شاهکارهای "برسون"، که به نوشته "کانار آن شه نه‎" ‎حتمأ همسرش کارلا به او شناسانده. وزیر ‏فرهنگ هم که نمی خواست این ماجرا‎ ‎ادامه پیدا کند و شاید هم همه فیلم های "برسون" را ندیده باشد، می گوید‏‎ ‎‎: "‎به هر حال فیلمی را که حتمأ باید دید فیلم "جدائی نادر از سیمین" ساخته‎ ‎اصغر فرهادی است !! راویان می ‏گویند 48 ساعت بعد نیکلا سارکوزی دی وی دی‏‎ ‎این فیلم را در کاخ الیزه دریافت نموده است‎!! ‎
گفتنی است که "کانار‎ ‎آن شه نه" علیرغم داشتن شکل و نام روزنامه، هر هفته یکبار منتشرمی شود و‎ ‎زندگی ‏سیاسی- اجتماعی – اقتصادی فرانسه و به ویژه سیاستمداران این کشور را‏‎ ‎با طنز مورد نقد قرار می دهد و از ‏همه ماجراهای پشت پرده هم آگاهی دارد‎. ‎جالب این جاست که فاش سازیهای این روزنامه تاکنون هیچ ‏دردسری برایش به وجود‎ ‎نیاورده و از هیچ یک از شکایات شکست خورده بیرون نیامده است‎. ‎
و‎ ‎اما داستان "درباره الی". در "در باره الی"، کارگردان با استفاده از یک‎ ‎انتریگ ساده، فیلمی عمیق و به ‏فکر وادارنده در مورد روابط انسانها و به‎ ‎ویژه دروغ و شکافتن دلائل گفتن آن می پردازد. آنچه به فیلم ، که ‏در فضائی‎ ‎بسته می گذرد و تنها دکور متغییر آن دریای خزر است،‎ ‎هیجان و کشش می‎ ‎بخشد ، شخصیت های ‏متعددی است که علیرغم تعدادشان سر در گم نمی شوند و‎ ‎کارگردان از حداکثر امکانات آ نها استفاده می کند. ‏فیلم همچون یک فیلم معما‎ ‎پیش می رود و شخصیت واقعی افراد را در شرایط استرس زا نشان می دهد‎. ‎تماشاگر می بیند چگونه افراد، واحتمالأ خود او، با گناه را به گردن دیگری‎ ‎انداختن تلاش به کاهش بار ‏مسئولیت خود میکنند. کارگردان با مهارت بیننده را‎ ‎در محور تلاطم های جمع کوچکی قرار می دهد که برای ‏گذراندن تعطیلات به ساحل‎ ‎دریای خزر آمده اند. انتخاب این سبک و به ویژه تبلور گرفتن دروغ، پنهان‎ ‎کاری ‏و یا چند چهره گی افراد در زندگیشان و نیز مقوله اخلاق و قرار گرفتن‎ ‎شخص دربرابر موقعیت های دشوار ‏در سه فیلم قبلی و دو فیلم بعدی اصغر فرهادی‎ ‎هم بستر اصلی را تشکیل می دهد.‎
 ‎
فستیوال "کارلووی واری" به کجا می رود ؟

یکی‎ ‎از فستیوالهای جذاب و گرم اروپا فستیوال شهر "کاربووی واری" در 120‏‎ ‎کیلومتری پراگ پایتخت ‏جمهوری چک است که گر چه بسیار قدیمی است اما به دلیل‎ ‎تشکیل آن هر دوسال یکبار در گذشته، امسال ‏برای 46 امین‏‎ ‎بار برگزارمی شود‎. ‎مهمترین عامل رشد و اهمیت پیدا کردن این فستیوال که همه ساله، جز ‏امسال،‎ ‎جای خاصی را به سینمای ایران داده است، حضور خانم "اوا زآورالوآ"، مدیر‎ ‎هنری پیشین آن است ‏که در گذشته کمونیستی چکوسلواکی منتقد فیلم و روزنامه‎ ‎نگار بوده است. خانم "زآورالوآ" از امسال جای ‏خود را به "کارل اوخ" داده که‎ ‎سالها با فستیوال همکاری نزدیک داشته است‎. ‎
‎"

DR

‎کارل اوخ" در پاسخ به‎ ‎این پرسش که چه برنامه ای برای آینده این فستیوال‎ ‎دارد؟ می گوید : در‎ ‎مجموع ‏بیشتر هدفش ادامه راهی است که "اوا زآورالوآ" ترسیم کرده چرا که او‎ ‎توانسته این فستیوال را به سطح بین ‏المللی برساند. او می افزاید‎ : ‎با این‎ ‎حال من بدون دست زدن به ساختار کلی، تغییرات کوچکی در فستیوال به ‏وجود‎ ‎آورده ام که از جمله آنها حذف بخش "با چشمان باز" است که لزومی برایش دیده‎ ‎نمی شد ویا برنامه ای ‏که در آن فیلم های فستیوال کن به نمایش درمی آمد‎. ‎البته این به معنای حذف فیلم های فستیوا ل کن نیست و ما ‏کماکان شماری از‎ ‎فیلم آن فستیوال را در برنامه هایمان داریم. در کنار آن بخش فیلم های تعمیر‎ ‎شده قدیمی و ‏کلاسیک راگسترش می دهیم . یک تازگی دیگر مسابقه ای کردن بخش‎ "‎در شرق غرب" است که به فیلم های ‏اروپای شرقی اختصاص دارد و ما در تلاش‎ ‎هستیم از فیلمسازان نو پای این منطقه حمایت کنیم. بخشی که ‏حرفه ای های‎ ‎سینما را هم تشویق به آمدن به "کارلووی واری" خواهد کرد‎. ‎
با در نظر‎ ‎گرفتن این که فستیوال کارلووی واری سال گذشته، برخلاف فستیوالهای دیگر که‏‎ ‎ایران را فراموش ‏کرده اند، پن فیلم ایرانی در بخش های مختلف خود داشت، از‎ "‎کارل اوخ" پرسیدم چگونه شد که امسال به ‏جر" جدائی نادر از سیمین" هیچ فیلم‎ ‎از ایران در هیچ بخشی دیده نمی شود ؟‎ ‎
او می گوید : ما در وحله اول‎ ‎کیفیت فیلم را در نظر میگیریم. ما واقعیت این است که به ما بین 10 تا 15‏‎ ‎فیلم ‏ارائه کرده بودند. اما همه کارگردانان میخواستند تنها در بخش مسابقه‎ ‎ای شرکت داشته باشند و ما با این نظر ‏آنها موافق نبودیم و می خواستیم برخی‎ ‎از آنها را در بخش های غیر مسابقه ای نشان دهیم‎. ‎آنها موافقت نکردند ‏و این‎ ‎کارما را دشوار نمود. در حالی که سال گذشته به عنوان مثال فیلم "اوریون‎" ‎را برای بخش "فروم ‏مستقل ها" برگزیدیم و کارگردان پذیرفت که فیلمش در آن‎ ‎بخش نمایش داده شود. ‏‎ ‎به هر حال غیبت سینمای ‏ایران اتفاقی است‎. ‎
از "کارل اوخ" پرسیدم چه فیلم هائی را می پسندند؟‎ ‎
او‎ ‎می گوید نظر به این که شمار بالا ی فیلم در سال می بیند آسان پسند نیست و‎ ‎فیلم ها راهم کمیته انتخاب بر ‏می گزیند و درمورد آنها بحث می شود. او می‎ ‎افزاید‎ : ‎من دنبال فیلم هائی هستم که قابل پیش بینی نباشند و ‏مرا غافلگیر‎ ‎کنند. فیلم هائی که تنها هدفشان پاسخ گوئی به خواست تماشاچی نباشد. و ما‎ ‎داریم روی این ‏موضوع کار میکنیم‎. ‎
به "کارل اوخ" گفتم که در میان‎ ‎فیلم های ایرانی وبه ویژه در بخش مستند فیلم های خوب هم وجود دارد و این‎ ‎مطلب را عنوان کردم که شاید رابط ها نتوانسته اند این فیلم ها را به دست‎ ‎بیاورند‎.. ‎
‎"‎کارل اوخ" به فیلم "تینار" که سال گذشته تقدیر ویژه هیأت‎ ‎داوران را ربود اشاره کرد که توسط دوستی ‏پیشنهاد شده بود. اوهمچنین گفت در‎ ‎این راه به منابع مختلف رجوع می کنند. او در عین حال به مشکل نزدیک ‏بودن‎ ‎تاریخ فستیوال کن به فستیوال کارلووی واری که برنامه خود را ده روز پس از‎ ‎آن می بندد، اشاره می ‏کند که امکان نمی دهد تأئید پخش کنند گان را به دست‎ ‎بیاورند. از جمله این فیلم ها "این یک فیلم نیست " ‏ساخته جعفر پناهی و‎ ‎مجتبی میر تهماسب است که مورد نظر بوده است. به ویژه این که جعفر پناهی با‎ ‎فستیوال کارلووی واری رابطه ای طولانی دارد و در گذشته هم برای همراهی با‎ ‎فیلمش و هم به عنوان عضو ‏هیأت داوران در این فستیوال حضور داشته است‎. ‎
او‎ ‎در مورد برنامه های آینده می گوید روندی که سال گذشته مبنی بر کاهش فیلم‎ ‎ها آغاز شده بود ادامه خواهد ‏داشت چرا که فستیوال بر این باور است که با‎ ‎کاستن به عنوان مثال 30 فیلم ، تماشاگر هیچ تغییر ی احساس ‏نمی کند اما این‎ ‎کاهش امکان می دهد به شمار نمایش فیلم های دیگر افزوده شود‏‎. ‎در نتیجه اگر‎ ‎کسی بخواهد ‏تنها دوروز به فستیوال بیاید بخت بیشتری برای دیدن فیلم های‎ ‎مورد علاقه خود پیدامیکند. از این رو همین‎ ‎رقم 180 فیلم برای کل فستیوال‏‎ ‎مناسب به نظر می رسد. مدیر هنری تازه فستیوال‎ ‎می گوید : ما بدمان نمی آید‏‎ ‎که جائی هم به فیلم های تجربی در سالن اصلی بدهیم‎. ‎چون نشان دادن آنها در‎ ‎چنین سالنی می تواندبه پرستیژ ‏فیلم بیافزاید و برای بیننده تشویق کننده‎ ‎باشد.

بزرگداشت از "ژان کلود کریر" در فستیوال شهر لا روشل‎

فستیوال‎ ‎شهر "لا روشل"، درشمال غربی فرانسه، که‎ ‎میعاد گاه سینما دوستان در‎ ‎تعطیلات است،‎ ‎امسال برای ‏‏39 امین بار از روزاول تا 10 ژوئیه، درهای خود را‏‎ ‎به روی آن سینما دوستانی گشود‎ ‎که دور از هیاهوی ‏فستیوال های مسابقه ای‎ ‎توانستند نه تنها فیلم های تازه را پیش از اکران عمومی آنها ببینند بلکه با‎ ‎دیدن مرور ‏بر آثار کامل و یا گسترده سینماگران بزرگ، دانش سینمائی خود را‎ ‎تازه کنند‎. ‎
از جمله همه آثار "باستر کیتون" به همراهی پیانو‎ ‎و همه‎ 16 ‎اثر "دیوید لین" در بزرگداشتی از این سینماگر ‏به نمایش در آمد. ‏‎ "‎برتران بونللو" نیز با نمایش فیلم هایش مورد تقدیر قرار گرفت‎. ‎

از‎ ‎همه مهمتر نمایشگاهی بود‎ ‎که به "ژان کلود کریر" نویسنده و سناریو نویس‎ ‎بنام فرانسه اختصاص داده شده ‏است که در نوع خود نادر است و تاکنون‎ ‎در مورد‎ ‎این شخصیت کنجکاو و جستجو گر انجام نگرفته بود. در ‏این نمایشگاه علاوه بر‎ ‎دستخط ها، آفیش فیلم ها ، اشیائی‎ ‎که او از سفرهایش به مکزیک و هند به ارمغان ‏آورده، نقاشی های او نیز دیده می شوند چرا که در آغاز "ژان-کلود کریر" نقاش بوده است‎. ‎
در روز آغاز کار نمایشگاه احساس او را در برابر این نمایشگاه و چیده مان آن پرسیدم.‎ ‎
‎"‎ژان کلود کریر" در مورد این نمایشگاه می گوید : " من تاکنون هیچ‎ ‎نمایشگاهی نداشته ام و مرا غافلگیر ‏کرد، بخصوص آفیش ها که برخی از آنها را‎ ‎پیش تر ندیده بودم و از موزه سینما در فرانسه به امانت گرفته ‏شده. بعد در‎ ‎میان همه این اشیأ بخشی از زندگی سینمائی خود را بازیافتم. از سوی دیگر از‎ ‎این بزرگداشت ‏شگفت زده شدم چون تا امروز کسی نمایشگاهی را به یک سناریو‎ ‎نویس اختصاص نداده است. چون سناریو ‏نویس ها همواره به عنوان شخصیت دست دوم ،‎ ‎نویسندگان سرخورده، یا منشی کارگردان به شمار می آمدند. ‏البته من عکس این‎ ‎را فکر می کنم چون به باور من یک سناریو نویس یک سینماگر واقعی است که با‎ ‎کارگردان همکاری نزدیک دارد و به زبان او صحبت می کند. و این مطلب بسیار‎ ‎خوب در این نمایشگاه نشان ‏داده شده بود.

پرسش:  در مورد زبان واحد کارگردان و سناریو نویس صحبت کردید، آیا می توانید این مطلب را روشن کنید ؟‎ ‎
‎"‎ژان‎ ‎کلود کریر" : شماری سناریو نویسی را کاری ادبی می دانند.در حالی که سناریو‎ ‎نویس باید زبان سینما ‏را بداند. و چون با نگارش سرو کار دارد به نظر کاری‎ ‎ادبی می آید. اما باید به زبان سینمائی نوشته شود. در ‏واقع سناریو نویس‎ ‎باید به تکنیک های سینما وارد باشد و بداند سرنوشت نوشته اش چه خواهد شد‎

پرسش: اما در عین حال شما می گوئید که سناریو نویس بدون کارگردان هیچ است‎ .... ‎
‎"‎ژان‎ ‎کلود کریر" : چون این سناریو نویس نیست که فیلم را می سازد، کارگردان است. ‏‎ ‎و من همیشه از ‏کارگردانهائی که با آنها کار کردم خواسته ام که همراه با‎ ‎من در نوشتن سناریو شرکت کنند تا مطمئن شویم که ‏هر دو روی یک فیلم کار می‎ ‎کنیم و چون سر انجام آنها هستند که فیلم را می سازند.‎

پرسش: در‎ ‎این نمایشگاه علاوه بر عکس ها، آفیش ها، اشیائی که ازسفرهای مختلف به‎ ‎ارمغان آورده اید، نقاشی های ‏خود شما هم دیده می شوند. چگونه شد که راه‎ ‎نقاشی را دنبال نکردید و به سناریو نویسی رو آوردید ؟‎ ‎
‎"‎ژان کلود‎ ‎کریر" : به دو دلیل. البته این درست است که من در آغاز با نقاشی اولین‎ ‎دستمزد خودم را دریافت ‏کردم اما اگر میخواستم نقاش و طراح بمانم می بایسستی‎ ‎دست کم‎ ‎روز پنج ساعت نقاشی کنم. ولی من چنین ‏وقتی را نداشتم چون به شدت به‎ ‎نویسندگی تمایل داشتم. به ویژه این که خیلی زود با "پییر اتکس" آشنا شدم‎ ‎وکار سینما را آغاز کردم‎ ‎که او‎ ‎قلم خوبی داشت و بسیار بسیار بهتر‎ ‎از من نقاشی می کرد. در نتیجه اگر قرار ‏بود ضمن ساختن فیلم طرحی کشیده شود‎ ‎من آن را به عهده وی می گذاشتم و شما چند طرح بسیار زیبا از او ‏را در این‎ ‎نمایشگاه می بینید.

پرسش: شما که طی بیش از نیم قرن فعالیت در‏‎ ‎دنیای سینما و در کنار کارگردانان بزرگ فرانسوی و خارجی فعالیت ‏کردید، چرا‎ ‎هیچ وقت خودتان به فیلم سازی متمایل نشدید ؟‎ ‎
‎"‎

ژان کلود کریر" : من‎ ‎یک فیلم کوتاه و یک فیلم دیگر با "پییر اتکس" ساخته ام اما خیلی زود در‎ ‎آغاز کار ‏تصمیم گرفتم کارگردان نشوم در حالی که می توانستم مانند همه‎ ‎جوانان همسن خودم وبه ویژه کارگردانان ‏مکتب "موج نو"، به کارگردانی رو‎ ‎بیاوم. علتش این است که من به اشکال دیگر گویش و نگارش هم تمایل ‏داشتم و می‎ ‎دانستم که یک کارگردان دست کم یک، دو ویا سه سال از وقتش را صرف ساختن تنها‎ ‎یک فیلم ‏می کند، کار دیگری نمی تواند انجام دهد و هیچگاه هیچکس او را‎ ‎نویسنده به شمار نخواهد آورد. پس ترجیح ‏دادم سناریو نویس باقی بمانم تا‎ ‎بتوانم کتاب هم بنویسم و سی وسه سال با "پیتر بروک" در تآتر همکاری کنم‎ ‎وبعد متن برای اپرا بنویسم‎ ‎و ترانه سرائی کنم. کارهائی که با کارگردان شدن‎ ‎ممکن نمی گردید.‎

پرسش:  چگونه شد که به سوی آسیا کشیده شدید در حالی که پیش از آن با مکزیک اخت شده بودید ؟‎ ‎
‎"‎ژان‎ ‎کلود کریر" : این درست است که من مکزیک را پیش از آسیا شناختم چون به کرات‎ ‎به آنجا سفر کرده ‏ام در آنجا فعالیت هائی دارم و به زبان‎ ‎اسپانیولی صحبت‎ ‎می کنم. اما اولین تماس من با آسیا از طریق ایران ‏وهمکاری با "پیتر بروک‎" ‎بر روی نمایش "کنفرانس پرندگان" در سالهای 70 انجام گرفت. بعد نوبت ژاپن و‎ ‎به ویژه هند رسید که هند مرا به کار بسیار طولانی بر روی "هندوئیزم" و‎ "‎مهاباراتا"و بعد هم نگارش کتابی ‏با "دالائی لاما" کشاند. در نتیجه هر چه‎ ‎بیشتر به آسیا نزدیک می شدم کنجکاوی و علاقمندی ام بیشتر می شد. ‏من همیشه‎ ‎میگویم که بهتر شد هند را در جوانی نشناختم چون فکر می کنم که اگر کسی اول‎ ‎هند را بشناسد ‏دیگر به نقاط دیگر جهان توجهی نمی کند. من هند را در 45‏‎ ‎سالگی و به دلیل خاصی یعنی برگرداندن یکی از ‏بزرگترین اشعار حماسی موجود در‎ ‎جهان به فرانسه و معرفی آن به غرب شناختم . من هیچگاه به عنوان ‏توریست‎ ‎نرفتم بلکه برای کار یا شناخت فرهنگ های دیگر سفر کردم و با آن خارجی هائی‎ ‎تماس دارم که آنها ‏نیز خواستار شناخت فرهنگ های دیگر هستند. البته این موضع‏‎ ‎من است و به هیچ وقت منظورم دادن توصیه ‏نیست‎. ‎

پرسش: از توصیه صحبت کردید.آیا توصیه ای برای سناریو نویس های جهان دارید ؟‎ ‎
‎"‎ژان‎ ‎کلود کریر" : سناریو نویسان باید سناریو نویس باشند یعنی زبان سینما وهمه‎ ‎تکنیک های آن را بشناسند. ‏تنها با شناخت ادبیات نمی توان سناریو نویس شد‎. ‎سناریو نویسی به معنای پایان نویسندگی نیست بلکه سر ‏آغاز آن است. در واقع‎ ‎به هنگام نوشتن سناریو باید‎ ‎همواره این را در نظر داشت که از این‎ ‎نوشتار چه فیلمی ‏بیرون خواهد آمد‎. ‎نمایشگاه "ژان کلود کریر‎" ‎که از روز 6‏‎ ‎ژوئن آغاز شده تا پایان ماه اوت در "مدیاتک" ‏لاروشل برگزار خواهد ماند‎.

مینیاتور ایرانی وتاریخچه آن

در‎ ‎ماه نوامبر سال 2009 به مناسبت یک سخنرانی در مورد مینیاتور ایرانی و‏‎ ‎تاریخچه آن توسط عباس ‏معیری، نقاش و استاد مینیاتور، مصاحبه ای با او انجام‎ ‎دادم که بد نیست آن را بار دیگر با هم بشنویم.

05:00

گفت و گو با عباس معیری

در این ‏مصاحبه عباس معیری‎ ‎در آغاز از ریشه های مینیاتور ایرانی میگوید که بارها در نمایشگاههائی که‎ ‎در ‏‏"انستیتوی جهان عربی" در پاریس برگزار می شود، هویت شماری از آنها به هر‎ ‎شکلی که شده تحریف ‏گردیده‎ ‎زیر یک عنوان عربی به بازدید کنندگان ارائه می‎ ‎گردد.‏‎ ‎
 

 

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.