جشنوارۀ تئاتر آوینیون که در سال ١٩٤٧ خلق شد و اینک سال هاست که حوزۀ فعالیت خود را از دنیای تئاتر فراتر برده و به هنرهای مختلف می پردازد، امسال از ایران، نمایش «تنها سگ اولی میداند چرا پارس میکند" به کارگردانی ابراهیم پشتکوهی را شرکت داده است. عکس های سیما خاتمی، فیلمساز و هنرمند هنرهای دراماتیک هم در برابر در ورودی "مدرسه هنر" به نمایش گذاشته شده است. تآتر آفتاب کابل نیز در جشنواره امسال حضور دارد.
فستیوال تئآتر و هنرهای مختلف شهر "آوینیون" در جنوب فرانسه که از زمان بر پا شدنش در سال 1947 توسط "ژان ویلار" به این سو تبدیل به یکی از مهمترین رویداد های فرهنگی فرانسه شده است، امسال نیز برای شصت و پنجمین برگزاری خود، از تاریخ 6 تا 26 ژوئیه، در دو بخش "این" (درون) و "آف" (بیرون) بیش از هزار نمایش را ارائه خواهد کرد .
فستیوال آوینیون دربخش "این"، بخش رسمی خود ازسال 2004 به این سو، همه ساله یک هنرمند را برای پیاده کردن برنامه خاص آن سال، شریک خود می کند و اکثرأ نمایش ها و آثاری را به اجرا در می آورد که به سلیقه آنها برگزیده شده یا برخی از آنها طی مدت فستیوال خلق می شوند .هنرمند برگزیده امسال برای همراهی کردن این فستیوال "بوریس شارماتز"، رقصنده باله و طراح رقص اپرای پاریس است که طرحی هایش دنیای رقص معاصر را تحت تأتیر قرار داده است.
امسال علاقمندان خواهند توانست از میان 40 نمایش، رقص و موسیقی بخش "این"، برنامه مورد علاقه خود را برگزینند.
در عین حال باز هم به رقص جای مهمی در میان نمایش های فستیوال آوینیون داده شده و علاوه بر باله مدرن با طراحی های "ترزا دو کرس مکر"، عکس های سیما خاتمی هم که همواره با طراحان رقص و باله همکاری داشته حضور این هنررا در آوینیون پر رنگ تر میکند. این چیده مان-نمایشگاه نام "اکت صفر، صحنه صفر" بر خود دارد.
سینما هم که از چند سال پیش به عنوان یکی از هنرها در کنار هنرهای نمایشی در فستیوال آوینیون حضور پیدا کرده، امسال نیز با شرکت شماری از فیلم های مطرح جای خاصی را به خود اختصاص داده است که یکی از آنها "ما پاپمان را داریم" آخرین ساخته "نانی مورتی" است.
در بخش حاشیه ای یا "آف" که گروه های تئاتر حرفه ای و آماتور، جدا از مدیریت رسمی فستیوال، آن را برگزار می کنند، امسال بیش از1120 نمایش پانتومیم ، رقص، چیده مان و رویدادهای مربوط به تئاتر ارائه خواهد شد.
ایران یکی از کشور های شرکت کننده در بخش "آف" امسال فستیوال آوینیون است و نمايش " تنها سگ اولی میداند چرا پارس میکند.." به اقتباس از مکبث اثر شکسپیر، به طراحی و کارگردانی ابراهیم پشتکوهی از روز 15 تا 30 ژوئیه در تآتر "سن بنه زه" زیر عنوان "مکبث، زار" به اجرا در خواهد آمد.
این نمایش کاری است از گروه تئاتر «تی توک» بندرعباس و با اقتباس از نمایشنامه "مکبث" شکسپیر اما براساس آیینهای بومی و مراسم زار منطقه جنوب ایران با نگاهی طنزآمیز اجرا می شود . در این نمایش مکبث برای بابا زار شدن دست به جنایت میزند و از پادشاهی اسکاتلند به بابا زاری اهل هوا در جنوب ایران میپیوندد.
"تنها سگ اولی میداند چرا پارس می کند" در سال 88 جایزه بهترین نمایش بخش تجربههای نو بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را دریافت کرد. این نمایش شهریور 89 در کارگاه نمایش تئاتر شهر اجرای عمومی شد.
در برنامه ای به نام "لیون، کابل، تبای"، گروه آفتاب" از کابل نمایش "ادیپ" اثر سوفوکل با برداشتی از "هودرلین" "هینر مولر" را به فارسی اجرا میکند. این گروه که توسط خانم "آرین منوشکین" کارگردان مهم تآتر در کابل شکل گرفت و آموزش دید، ورژن خود را از این نمایش در برابر ورژن فرانسه آن قرار می دهد که "برف بر روی تبای" نام دارد که زادگاه ادیپ است.
گفتنی است که از سال 2008 به این سو، فستیوال "آوینیون" با همکاری "انستیتوی عالی تکنیک های نمایش" آثار پایان سال تحصیلی دانشجویان نهاد های مختلف در گیر در آموزش نمایش های زنده را به شرکت کنندگان در فستیوال ارائه می دارند.
"مدرسه عالی ملی هنر ها و تکنیک تآتر" شهر لیون که هفتادمین سال تشکیل خود را جشن می گیرد، مسئو لیت برگزاری سه کارگاه نمایش خود را به گردن دو شخصیت تآتر، "اولین دیدی" و "ماتیاس لانگهوف" گذاشت که آن دو نیز طرح یک آفرینش مشترک فرانسوی-افغان پیرامون داستان"اودیپ شاه" را ارائه کردند. بدین ترتیب بود که هنرمندان تآتر آفتاب که برای یکسال کار آموزی به "مدرسه عالی ملی هنر ها و تکنیک تآتر" اعزام شده بودند، بازی در این نمایش را به عهده گرفتند.
فستیوال تئاتر آوینیون یکی از معتبرترین فستیوال های تئاتر دنیاست و توسط "ژان ویلار" و همکاران دیگرش، زیر عنوان "هفته هنرهای دراماتیک در آوینیون" در سال 1947 آغاز به کار کرد و از همان آغاز ایوان "شهر پاپ ها" را صحنه خود قرارداد، در واقع هدفش علاقمند کردن جوانان و آن افرادی بود که هرگز به تآتر توجهی نمی کردند و آن را متعلق به نخبگان می دانستند. اعضای گروه تآتر که در میانشان نام چهره فراموش نشدنی این هنر، "ژرار فیلیپ" دیده می شود، با حمایت و همکاری بسیار نزدیک مردم شهر توانستند با بیرون کشیدن نمایش از صحنه تآترهای متعارف و بردن آن به مکان های غیر متعارف، شمار بزرگی از تماشاگران رابه این شهر بکشانند و به این شمار بیافزایند. آنها توانستند مردم را با آثاری چون "سید" اثر "کرنی"، "ریچارد دوم" اثر شکسپیر و "پرنس هامبورگ" اثر "کلیست" آشنا کنند.
از سال 1964 به بعد"ژان ویلار" تصمیم گرفت در های فستیوال را به روی هنرهای دیگر نیز بگشاید. در نتیجه رقص و سینما را هم به آن افزود و از کارگردانان سینما هم برای طراحی صحنه دعوت به عمل آورد. او به شمار مکان های نمایش در شهر افزود و مدت این رویداد هنر را به چهار هفته افزایش داد.
پس از مرگ ژان ویلار در روز 28 مه 1971، دستیار او "پل پوو" مشعل را به دست گرفت و اشکال دیگر فرهنگی را به آن افزود. از جمله اجرای آفرینش های موسیقی ، تاتر کودکان، شعر و کتاب خوانی، جلسات بحث...
این خلاصه ای از تاریخ تحول بخش "این" یا درون و یا بخش رسمی فستیوال بود. بخش "آف" یا بخش غیر رسمی با نمایش "ناپالم" اثر "آندره بندتو" در سال 1968 در حاشیه فستیوال آغاز شد. هم زمان ، نمایش " پایاس با سینه های برهنه" در خیابان اجرا گردید و رسوائی به بار آورد و مقامات شهر را بر این داشت که نمایش آن را ممنوع سازند. اما نظر به اینکه این نمایش ها مصادف شده بود با انقلاب دانشجوئی و کارگری در فرانسه، این بخش اهمیت پیدا کرد و هم اکنون در بیش از 100 مکان مختلف برگزار می گردد.
"درباره الی" به روی پرده سینما ها در فرانسه باز می گردد
پس از موفقیت بزرگ اصغر فرهادی در سینما های فرانسه با فیلم "جدائی نادر از سیمین" که هنوز هم در سراسر شهر
آفیش هایش با عنوانهائی چون "شاهکار" ویا "فیلم برگزیده ماه" و از این گونه جملات دیده می شود، ظاهرأ فرانسویان نسبت به این کارگردان خوب کنجکاوی پیدا کرده اند. از این رو فیلم خوب دیگر او "درباره الی" که در ماه سپتامبر سال 2009 اکران شد و شماری از سینما دوستان به تحسین آن نشستند اما آن جماعتی را که "جدائی نادر از سیمین " به سینما ها کشانده را جذب نکرد، بار دیگر قرار است در روز 13 ژوئیه به روی اکران ها بیاید. فیلم پیش تر او "چهارشنبه سوری" که به اشتباه در جراید از آن به عنوان اولین فیلم اصغر فرهادی صحبت می رود نیز قرار است تا پایان ماه ژوئیه دوباره اکران شود. بدین ترتیب اصغر فرهادی می رود به عنوان سینماگری مطرح برای همه طبقات اجتماع در فرانسه تبدیل شود و نامش همچون برخی سینماگران شناخته شده دیگر جماعت رنگ و وارنگ تری را به سینما ها بکشاند.
در ارتباط با فیلم "جدائی نادر از سیمین" در مطلبی که در روزنامه فکاهی و منتقد "کانار آن شه نه" نگاشته شد، خواندم که نیکلا سارکوزی نه تنها میخواهد نظر خود را در مورد همه چیز بیان و در واقع تحمیل کند، پس از وزرای مختلف، این بار با لحنی فروتنانه از وزیر فرهنگ، "فردریک میتران"، پرسیده آیا رئیس جمهوری حق دارد از محتوای ابتکاری که این وزیر میخواهد زیر عنوان " سینما-دبیرستان" به راه بیاندازد آگاه شودو احتمالأ نظر هم بدهد ؟ "فردریک میتران" طبیعتأ ناچار بوده بگوید بله. سپس رئیس جمهوری از او می پرسد آیا فیلم های "روبر برسون" در این برنامه گنجانده شده اند؟ پس از آن سرکوزی شروع می کند به بر شمردن شاهکارهای "برسون"، که به نوشته "کانار آن شه نه" حتمأ همسرش کارلا به او شناسانده. وزیر فرهنگ هم که نمی خواست این ماجرا ادامه پیدا کند و شاید هم همه فیلم های "برسون" را ندیده باشد، می گوید : "به هر حال فیلمی را که حتمأ باید دید فیلم "جدائی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی است !! راویان می گویند 48 ساعت بعد نیکلا سارکوزی دی وی دی این فیلم را در کاخ الیزه دریافت نموده است!!
گفتنی است که "کانار آن شه نه" علیرغم داشتن شکل و نام روزنامه، هر هفته یکبار منتشرمی شود و زندگی سیاسی- اجتماعی – اقتصادی فرانسه و به ویژه سیاستمداران این کشور را با طنز مورد نقد قرار می دهد و از همه ماجراهای پشت پرده هم آگاهی دارد. جالب این جاست که فاش سازیهای این روزنامه تاکنون هیچ دردسری برایش به وجود نیاورده و از هیچ یک از شکایات شکست خورده بیرون نیامده است.
و اما داستان "درباره الی". در "در باره الی"، کارگردان با استفاده از یک انتریگ ساده، فیلمی عمیق و به فکر وادارنده در مورد روابط انسانها و به ویژه دروغ و شکافتن دلائل گفتن آن می پردازد. آنچه به فیلم ، که در فضائی بسته می گذرد و تنها دکور متغییر آن دریای خزر است، هیجان و کشش می بخشد ، شخصیت های متعددی است که علیرغم تعدادشان سر در گم نمی شوند و کارگردان از حداکثر امکانات آ نها استفاده می کند. فیلم همچون یک فیلم معما پیش می رود و شخصیت واقعی افراد را در شرایط استرس زا نشان می دهد. تماشاگر می بیند چگونه افراد، واحتمالأ خود او، با گناه را به گردن دیگری انداختن تلاش به کاهش بار مسئولیت خود میکنند. کارگردان با مهارت بیننده را در محور تلاطم های جمع کوچکی قرار می دهد که برای گذراندن تعطیلات به ساحل دریای خزر آمده اند. انتخاب این سبک و به ویژه تبلور گرفتن دروغ، پنهان کاری و یا چند چهره گی افراد در زندگیشان و نیز مقوله اخلاق و قرار گرفتن شخص دربرابر موقعیت های دشوار در سه فیلم قبلی و دو فیلم بعدی اصغر فرهادی هم بستر اصلی را تشکیل می دهد.
فستیوال "کارلووی واری" به کجا می رود ؟
یکی از فستیوالهای جذاب و گرم اروپا فستیوال شهر "کاربووی واری" در 120 کیلومتری پراگ پایتخت جمهوری چک است که گر چه بسیار قدیمی است اما به دلیل تشکیل آن هر دوسال یکبار در گذشته، امسال برای 46 امین بار برگزارمی شود. مهمترین عامل رشد و اهمیت پیدا کردن این فستیوال که همه ساله، جز امسال، جای خاصی را به سینمای ایران داده است، حضور خانم "اوا زآورالوآ"، مدیر هنری پیشین آن است که در گذشته کمونیستی چکوسلواکی منتقد فیلم و روزنامه نگار بوده است. خانم "زآورالوآ" از امسال جای خود را به "کارل اوخ" داده که سالها با فستیوال همکاری نزدیک داشته است.
"
کارل اوخ" در پاسخ به این پرسش که چه برنامه ای برای آینده این فستیوال دارد؟ می گوید : در مجموع بیشتر هدفش ادامه راهی است که "اوا زآورالوآ" ترسیم کرده چرا که او توانسته این فستیوال را به سطح بین المللی برساند. او می افزاید : با این حال من بدون دست زدن به ساختار کلی، تغییرات کوچکی در فستیوال به وجود آورده ام که از جمله آنها حذف بخش "با چشمان باز" است که لزومی برایش دیده نمی شد ویا برنامه ای که در آن فیلم های فستیوال کن به نمایش درمی آمد. البته این به معنای حذف فیلم های فستیوا ل کن نیست و ما کماکان شماری از فیلم آن فستیوال را در برنامه هایمان داریم. در کنار آن بخش فیلم های تعمیر شده قدیمی و کلاسیک راگسترش می دهیم . یک تازگی دیگر مسابقه ای کردن بخش "در شرق غرب" است که به فیلم های اروپای شرقی اختصاص دارد و ما در تلاش هستیم از فیلمسازان نو پای این منطقه حمایت کنیم. بخشی که حرفه ای های سینما را هم تشویق به آمدن به "کارلووی واری" خواهد کرد.
با در نظر گرفتن این که فستیوال کارلووی واری سال گذشته، برخلاف فستیوالهای دیگر که ایران را فراموش کرده اند، پن فیلم ایرانی در بخش های مختلف خود داشت، از "کارل اوخ" پرسیدم چگونه شد که امسال به جر" جدائی نادر از سیمین" هیچ فیلم از ایران در هیچ بخشی دیده نمی شود ؟
او می گوید : ما در وحله اول کیفیت فیلم را در نظر میگیریم. ما واقعیت این است که به ما بین 10 تا 15 فیلم ارائه کرده بودند. اما همه کارگردانان میخواستند تنها در بخش مسابقه ای شرکت داشته باشند و ما با این نظر آنها موافق نبودیم و می خواستیم برخی از آنها را در بخش های غیر مسابقه ای نشان دهیم. آنها موافقت نکردند و این کارما را دشوار نمود. در حالی که سال گذشته به عنوان مثال فیلم "اوریون" را برای بخش "فروم مستقل ها" برگزیدیم و کارگردان پذیرفت که فیلمش در آن بخش نمایش داده شود. به هر حال غیبت سینمای ایران اتفاقی است.
از "کارل اوخ" پرسیدم چه فیلم هائی را می پسندند؟
او می گوید نظر به این که شمار بالا ی فیلم در سال می بیند آسان پسند نیست و فیلم ها راهم کمیته انتخاب بر می گزیند و درمورد آنها بحث می شود. او می افزاید : من دنبال فیلم هائی هستم که قابل پیش بینی نباشند و مرا غافلگیر کنند. فیلم هائی که تنها هدفشان پاسخ گوئی به خواست تماشاچی نباشد. و ما داریم روی این موضوع کار میکنیم.
به "کارل اوخ" گفتم که در میان فیلم های ایرانی وبه ویژه در بخش مستند فیلم های خوب هم وجود دارد و این مطلب را عنوان کردم که شاید رابط ها نتوانسته اند این فیلم ها را به دست بیاورند..
"کارل اوخ" به فیلم "تینار" که سال گذشته تقدیر ویژه هیأت داوران را ربود اشاره کرد که توسط دوستی پیشنهاد شده بود. اوهمچنین گفت در این راه به منابع مختلف رجوع می کنند. او در عین حال به مشکل نزدیک بودن تاریخ فستیوال کن به فستیوال کارلووی واری که برنامه خود را ده روز پس از آن می بندد، اشاره می کند که امکان نمی دهد تأئید پخش کنند گان را به دست بیاورند. از جمله این فیلم ها "این یک فیلم نیست " ساخته جعفر پناهی و مجتبی میر تهماسب است که مورد نظر بوده است. به ویژه این که جعفر پناهی با فستیوال کارلووی واری رابطه ای طولانی دارد و در گذشته هم برای همراهی با فیلمش و هم به عنوان عضو هیأت داوران در این فستیوال حضور داشته است.
او در مورد برنامه های آینده می گوید روندی که سال گذشته مبنی بر کاهش فیلم ها آغاز شده بود ادامه خواهد داشت چرا که فستیوال بر این باور است که با کاستن به عنوان مثال 30 فیلم ، تماشاگر هیچ تغییر ی احساس نمی کند اما این کاهش امکان می دهد به شمار نمایش فیلم های دیگر افزوده شود. در نتیجه اگر کسی بخواهد تنها دوروز به فستیوال بیاید بخت بیشتری برای دیدن فیلم های مورد علاقه خود پیدامیکند. از این رو همین رقم 180 فیلم برای کل فستیوال مناسب به نظر می رسد. مدیر هنری تازه فستیوال می گوید : ما بدمان نمی آید که جائی هم به فیلم های تجربی در سالن اصلی بدهیم. چون نشان دادن آنها در چنین سالنی می تواندبه پرستیژ فیلم بیافزاید و برای بیننده تشویق کننده باشد.
بزرگداشت از "ژان کلود کریر" در فستیوال شهر لا روشل
فستیوال شهر "لا روشل"، درشمال غربی فرانسه، که میعاد گاه سینما دوستان در تعطیلات است، امسال برای 39 امین بار از روزاول تا 10 ژوئیه، درهای خود را به روی آن سینما دوستانی گشود که دور از هیاهوی فستیوال های مسابقه ای توانستند نه تنها فیلم های تازه را پیش از اکران عمومی آنها ببینند بلکه با دیدن مرور بر آثار کامل و یا گسترده سینماگران بزرگ، دانش سینمائی خود را تازه کنند.
از جمله همه آثار "باستر کیتون" به همراهی پیانو و همه 16 اثر "دیوید لین" در بزرگداشتی از این سینماگر به نمایش در آمد. "برتران بونللو" نیز با نمایش فیلم هایش مورد تقدیر قرار گرفت.
از همه مهمتر نمایشگاهی بود که به "ژان کلود کریر" نویسنده و سناریو نویس بنام فرانسه اختصاص داده شده است که در نوع خود نادر است و تاکنون در مورد این شخصیت کنجکاو و جستجو گر انجام نگرفته بود. در این نمایشگاه علاوه بر دستخط ها، آفیش فیلم ها ، اشیائی که او از سفرهایش به مکزیک و هند به ارمغان آورده، نقاشی های او نیز دیده می شوند چرا که در آغاز "ژان-کلود کریر" نقاش بوده است.
در روز آغاز کار نمایشگاه احساس او را در برابر این نمایشگاه و چیده مان آن پرسیدم.
"ژان کلود کریر" در مورد این نمایشگاه می گوید : " من تاکنون هیچ نمایشگاهی نداشته ام و مرا غافلگیر کرد، بخصوص آفیش ها که برخی از آنها را پیش تر ندیده بودم و از موزه سینما در فرانسه به امانت گرفته شده. بعد در میان همه این اشیأ بخشی از زندگی سینمائی خود را بازیافتم. از سوی دیگر از این بزرگداشت شگفت زده شدم چون تا امروز کسی نمایشگاهی را به یک سناریو نویس اختصاص نداده است. چون سناریو نویس ها همواره به عنوان شخصیت دست دوم ، نویسندگان سرخورده، یا منشی کارگردان به شمار می آمدند. البته من عکس این را فکر می کنم چون به باور من یک سناریو نویس یک سینماگر واقعی است که با کارگردان همکاری نزدیک دارد و به زبان او صحبت می کند. و این مطلب بسیار خوب در این نمایشگاه نشان داده شده بود.
پرسش: در مورد زبان واحد کارگردان و سناریو نویس صحبت کردید، آیا می توانید این مطلب را روشن کنید ؟
"ژان کلود کریر" : شماری سناریو نویسی را کاری ادبی می دانند.در حالی که سناریو نویس باید زبان سینما را بداند. و چون با نگارش سرو کار دارد به نظر کاری ادبی می آید. اما باید به زبان سینمائی نوشته شود. در واقع سناریو نویس باید به تکنیک های سینما وارد باشد و بداند سرنوشت نوشته اش چه خواهد شد
پرسش: اما در عین حال شما می گوئید که سناریو نویس بدون کارگردان هیچ است ....
"ژان کلود کریر" : چون این سناریو نویس نیست که فیلم را می سازد، کارگردان است. و من همیشه از کارگردانهائی که با آنها کار کردم خواسته ام که همراه با من در نوشتن سناریو شرکت کنند تا مطمئن شویم که هر دو روی یک فیلم کار می کنیم و چون سر انجام آنها هستند که فیلم را می سازند.
پرسش: در این نمایشگاه علاوه بر عکس ها، آفیش ها، اشیائی که ازسفرهای مختلف به ارمغان آورده اید، نقاشی های خود شما هم دیده می شوند. چگونه شد که راه نقاشی را دنبال نکردید و به سناریو نویسی رو آوردید ؟
"ژان کلود کریر" : به دو دلیل. البته این درست است که من در آغاز با نقاشی اولین دستمزد خودم را دریافت کردم اما اگر میخواستم نقاش و طراح بمانم می بایسستی دست کم روز پنج ساعت نقاشی کنم. ولی من چنین وقتی را نداشتم چون به شدت به نویسندگی تمایل داشتم. به ویژه این که خیلی زود با "پییر اتکس" آشنا شدم وکار سینما را آغاز کردم که او قلم خوبی داشت و بسیار بسیار بهتر از من نقاشی می کرد. در نتیجه اگر قرار بود ضمن ساختن فیلم طرحی کشیده شود من آن را به عهده وی می گذاشتم و شما چند طرح بسیار زیبا از او را در این نمایشگاه می بینید.
پرسش: شما که طی بیش از نیم قرن فعالیت در دنیای سینما و در کنار کارگردانان بزرگ فرانسوی و خارجی فعالیت کردید، چرا هیچ وقت خودتان به فیلم سازی متمایل نشدید ؟
"
ژان کلود کریر" : من یک فیلم کوتاه و یک فیلم دیگر با "پییر اتکس" ساخته ام اما خیلی زود در آغاز کار تصمیم گرفتم کارگردان نشوم در حالی که می توانستم مانند همه جوانان همسن خودم وبه ویژه کارگردانان مکتب "موج نو"، به کارگردانی رو بیاوم. علتش این است که من به اشکال دیگر گویش و نگارش هم تمایل داشتم و می دانستم که یک کارگردان دست کم یک، دو ویا سه سال از وقتش را صرف ساختن تنها یک فیلم می کند، کار دیگری نمی تواند انجام دهد و هیچگاه هیچکس او را نویسنده به شمار نخواهد آورد. پس ترجیح دادم سناریو نویس باقی بمانم تا بتوانم کتاب هم بنویسم و سی وسه سال با "پیتر بروک" در تآتر همکاری کنم وبعد متن برای اپرا بنویسم و ترانه سرائی کنم. کارهائی که با کارگردان شدن ممکن نمی گردید.
پرسش: چگونه شد که به سوی آسیا کشیده شدید در حالی که پیش از آن با مکزیک اخت شده بودید ؟
"ژان کلود کریر" : این درست است که من مکزیک را پیش از آسیا شناختم چون به کرات به آنجا سفر کرده ام در آنجا فعالیت هائی دارم و به زبان اسپانیولی صحبت می کنم. اما اولین تماس من با آسیا از طریق ایران وهمکاری با "پیتر بروک" بر روی نمایش "کنفرانس پرندگان" در سالهای 70 انجام گرفت. بعد نوبت ژاپن و به ویژه هند رسید که هند مرا به کار بسیار طولانی بر روی "هندوئیزم" و "مهاباراتا"و بعد هم نگارش کتابی با "دالائی لاما" کشاند. در نتیجه هر چه بیشتر به آسیا نزدیک می شدم کنجکاوی و علاقمندی ام بیشتر می شد. من همیشه میگویم که بهتر شد هند را در جوانی نشناختم چون فکر می کنم که اگر کسی اول هند را بشناسد دیگر به نقاط دیگر جهان توجهی نمی کند. من هند را در 45 سالگی و به دلیل خاصی یعنی برگرداندن یکی از بزرگترین اشعار حماسی موجود در جهان به فرانسه و معرفی آن به غرب شناختم . من هیچگاه به عنوان توریست نرفتم بلکه برای کار یا شناخت فرهنگ های دیگر سفر کردم و با آن خارجی هائی تماس دارم که آنها نیز خواستار شناخت فرهنگ های دیگر هستند. البته این موضع من است و به هیچ وقت منظورم دادن توصیه نیست.
پرسش: از توصیه صحبت کردید.آیا توصیه ای برای سناریو نویس های جهان دارید ؟
"ژان کلود کریر" : سناریو نویسان باید سناریو نویس باشند یعنی زبان سینما وهمه تکنیک های آن را بشناسند. تنها با شناخت ادبیات نمی توان سناریو نویس شد. سناریو نویسی به معنای پایان نویسندگی نیست بلکه سر آغاز آن است. در واقع به هنگام نوشتن سناریو باید همواره این را در نظر داشت که از این نوشتار چه فیلمی بیرون خواهد آمد. نمایشگاه "ژان کلود کریر" که از روز 6 ژوئن آغاز شده تا پایان ماه اوت در "مدیاتک" لاروشل برگزار خواهد ماند.
مینیاتور ایرانی وتاریخچه آن
در ماه نوامبر سال 2009 به مناسبت یک سخنرانی در مورد مینیاتور ایرانی و تاریخچه آن توسط عباس معیری، نقاش و استاد مینیاتور، مصاحبه ای با او انجام دادم که بد نیست آن را بار دیگر با هم بشنویم.
گفت و گو با عباس معیری
در این مصاحبه عباس معیری در آغاز از ریشه های مینیاتور ایرانی میگوید که بارها در نمایشگاههائی که در "انستیتوی جهان عربی" در پاریس برگزار می شود، هویت شماری از آنها به هر شکلی که شده تحریف گردیده زیر یک عنوان عربی به بازدید کنندگان ارائه می گردد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید