این روزها پاریس بار دیگر شاهد اجرای یکی از نمایشنامههای معروف نویسنده شناختهشده فرانسوی، مارگریت دوراس است. نمایشی در دو پرده که میان نوشتن دو پرده آن، ۲۰ سال فاصله بود. نمایشی که تاکنون کارگردانهای بسیاری آن را به روی صحنه بردهاند و این بار آناتولی، واسیلیف، کارگردان روس به سراغش رفته و تماشاگران را به سالن تئاتر کشانده است تا به مدت یک ماه و نیم، بازیگران، این نمایش دو پردهای سه ساعته را اجرا کنند.
"در نمایشنامه "لاموزیکا دومین" اثر مارگریت دوراس"میشل نوله" و "آن ماری روش" زن و مرد جوانی هستند که بعد از سالها زندهگی عاشقانه کارشان به جدایی و طلاق کشیده است.هرچند هنوز به یکدیگر علاقمند هستند و آخرین دیدارشان پس از امضای مدارک طلاق، باعث میشود از آنچه با یکدیگر تجربه کردند و به یکدیگر بگویند. از عشقی که به نفرت رسیده و همچنان جایی در قلبشان شعلهای از این عشق حضور دارد.
اهمیت این نمایشنامه به عقیده منتقدان به تصویرکشیدن روحیات انسانی است. روایت یک شادی و غم همزمان، امری است که مارگریت دوراس به خوبی از عهده آن برآمده است.
مارگریت دوراس، جایی در گفتوگویی درباره این نمایش دو پردهای میگوید: " دقيقاً بيست سال از لاموزيكا تا لاموزيكا دومين مىگذرد، و كمابيش در طول تمام اين سالها من اين پرده دوم را مىطلبيدم. بيست سال است كه من صداهاى شكسته اين پرده دوم را مىشنوم، صداهايى شكستخورده از خستگى اين شب بىخوابى. زن و مردى كه همچنان وحشتزده در اين نخستين عشق جوان باقى مىمانند."
سلین، تندخو و بدقلق
سال ۱۹۴۸، خانه ای در انتهای یک جنگل. لوئی فردینان سلین که یک سال و نیم از عمرش را به تازگی در زندانی در دانمارک گذرانده، سعی می کند امکان بازگشت به فرانسه را به دست آورد. همسرش، لوست هم در این راه به او کمک می کند. یافتن نقشه راه وظیفه اوست. برای این کار او باید پیش از هرچیز همه نشانه ها آثار یهودی ستیزی در زندگی سلین را از بین ببرد. در مقابل آنها میلتون هیندوس است. نویسنده امریکایی و یهودی که همواره بی قید و شرط سلین را تحسین کرده است.
نقشه لوست تکمیل می شود: سلین از سوی یک یهودی حمایت می شود. اما سلین غیرقابل کنترل است. او حاضر به پذیرش نقش خود نیست. پس سناریوی لوست را به هم می ریزد.
فیلم زندگی سلین به کارگردانی " امانوئل بوردیو" که روایتی است از بخشی از زندگی لوئی فردینان سلین، نویسنده فرانسوی این روزها در فرانسه روی پرده سینماست.
شخصیتی که از سلین در این فیلم تصویر شده، بسیار شبیه قهرمان اصلی رمان «سفر به انتهای شب» اوست. و بسیاری گفتهاند که سلین در رمانهایش، خود را به تصویر کشیده است.
همچنان که در رمان " سفر به انتهای شب" فردینان، قهرمان اصلی داستان بیحوصله، تند و بدبین است، سلینی که در فیلم میبینیم هم شبیه اوست و میدانیم که سلین در زندگی واقعی خود نیز هرگز امیدی به آینده بشریت نداشت.
اما سلین با وجود چنین شخصیتی، به دلیل مواضع سیاسی خود و به دلیل شیوه نوشتارش بر ادبیات فرانسه و دنیای فرانسوی بسیار تاثیرگذار بود.
او نثر و سبک ویژهای داشت که در دوران خودش بسیار با فضای ادبی آن زمان متفاوت بود. آنچنان که نه تنها در زمان انتشار آثارش بلکه هنوز هم کسانی که برای نخستین بار کتابهای او را میخوانند از زبان این نویسنده و نگاهش شگفتزده میشوند.
باغهای شرقی، از الحمرا تا تاجمحل
" آیا می دانستید گل لاله پیش از آنکه نماد کشور هلند باشد، نماد سلطان در امپراتوری عثمانی بوده؟ آیا می دانستید پارک های عمومی امری جدید در مشرق است و شاید یک قرن پیش چنین چیزی در آنجا وجود نداشته؟ و حالا جزو نخستین پروژه های توسعه شهرهای بزرگ در جهان عرب است؟ آیا می دانستید در یکی از زبان های قدیمی ایران، کلمه پردیس بسیار نزدیک به معادل لاتین آن به همان معنی بهشت است؟"
اینها را در معرفی نامه باغ شرقی می خوانید. نمایشگاهی که این روزها در " انستیتو جهان عرب پاریس" برگزار شده تا باغ های شرق را به بازدیدکنندگان و علاقمندان بشناساند.
در این نمایشگاه، سابقه باغهای شرقی از قدیمی ترین تا جدیدترین آنها به نمایش درآمده.
فرهنگ، تاریخ، تکنیک، گیاه شناسی، محیط، جامعه، هنر باغداری همه اینها مواردی است که در نمایشگاه باغ شرقی میبینید.
در این نمایشگاه همچنین ریشههای باغهای شرقی را می شناسید. رموز آن را میشنوید و میخوانید. نمایشگاه باغهای شرقی تا پایان تابستان برقرار خواهد بود."
تجربه مهاجرت و گذر از مرزها
این روزها که موضوع پناهجویان در اروپا همچون ماههای گذشته داغ است، هنرمندان هم از آن دور نماندهاند. در پاریس و در موزه " مهاجرت" نمایشی به نام" بلیت" برپاست که میتوان آن را نوعی تئاتر مستند و تئاتر خیابانی خواند.
کارگردان این نمایش در حیاط موزه مهاجرت جایی درست کرده شبیه به یک کامیون. از همان کامیونهای کوچکی که پناهجویان سوار آنها میشدند و راه طولانی خاورمیانه تا اروپا را در فضای اندک پشت آن میگذراندند.
بسیاری هنوز به یاد دارند که تابستان سال گذشته در اتوبانهای اتریش کامیون حمل مرغی کشف شد که حدود ۷۰ پناهجو را در فضایی بسیار اندک جا داده بودند و همه آنها به دلیل قفل بودن در و کمبود فضا و اکسیژن مرده بودند.
حالا در شهر پاریس شما میتوانید بدون مهاجرت، آن را تجربه کنید.
اگر به موزه مهاجرت سر بزنید و بخواهید نمایش " بلیت" را ببینید، کافیست یک بلیت تهیه کنید و بعد سوار کامیون بشوید و شرایطی شبیه سفر پناهجویان را تجربه کنید.
هرچند به گفته کارگردان این نمایش قرار بوده تا جایی که ممکن است شرایط واقعی پناهجویان در سفر بازسازی شود، اما باز هم واقعیت بسیار سختتر و خشنتر از این است. او میگوید که حدود ۴۰ تا ۵۰ تماشاچی در پشت این کامیون جا داده میشوند در حالی که قاچاقچیان انسان بیشتر از ۱۵۰ نفر را در چنین فضایی جا میدهند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید