دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

نقاشی های ترنر و جوایز سینمایی سزار

نتشر شده در:

نمایشگاهی از آثار ترنر، نقاش بزرگ انگلیسی و همچنین نمایش عکس های آلفرد یعقوب زاده، دو فرصت خوب برای علاقمندانی است که در پاریس حضور دارند. اعطای جوایز سینمایی سزار، نمایش آثار سینماگر بزرگ لهستانی، آندریی وایدا در سینماتک پاریس، جشنوارۀ موسیقی فجر و درگذشت تهمورث کشکولی خواننده‌ی موسیقی محلی قشقایی، از دیگر خبرهای هنری این هفته هستند. 

تبلیغ بازرگانی

ترنر و الهام بخشان او

پس از موفقیت چشمگیر نمایشگاه "پیکاسو و استادانش"، این بار "گران پاله" آثار "ویلیام ترنر" نقاش بزرگ انگلیس را در کنار آثار هنرمندانی قرار می دهد که از آنها الهام گرفته بود.در میان آنها می توان از "تیسین"، "پوسن"، "لورن"، "رامبراند" و "واتو" نام برد. طبیعت در بطن اکثر این آثار قرار دارد اما زمان تجلی یافته در آنها هم دوران باستان وهم دوران خود ترنر را مجسم می کند.

"ویلیام ترنر" (1775-1851) که پسر یک سلمانی اهل لندن بود تمام زندگی خود را وقف نقاشی نمود وبه سفر پرداخت. با مرگ مادرش که از افسردگی شدید رنج می برد و در تیمارستان در سال 1804 درگذشت، پدرش اورا به اقوام نزدیک سپرد. در همین سالها بود که او به عنوان شاگرد نزد یک طراح به عنوان رنگ کننده طرح ها به کار پرداخت و در نتیجه طراحی را یاد گرفت. پدرش گرچه از او دور بود اما استعداد فرزندش را باور داشت و نقاشی های پسرش را در ویترین مغازه اش قرار می داد. بخت به او در 14 سالگی رو کرد و به عنوان شاگرد در آکادمی سلطنتی هنرها پذیرفته شد. او در این سالها به هنگام سفر در انگلستان از طبیعت طرح می کشید . نظر به اینکه در این سالها توریسم و سفر مد شده بود "ویلیام ترنر" هم چون دیگران به نقاط مختلف اروپا سفر کرد. او این سفر ها را با اقامتی در پاریس آغاز کرد و پس از آشنائی با آثار موزه لوور که در آن سالها" موزه مرکزی هنرها" نام داشت و شامل قطعاتی از مجموعه واتیکان و ونیز می شد، در بازگشت به لندن، با الهام از سبک دالان های لوور، دالانی در منزل خود برای آویختن آثار به وجود آورد.
در یکی از همین سفرها بود که در نزدیکی میلان با توفان برف برخورد کرد و آن را در یکی از تابلوهایش تصویر نمود و در سفری دیگر با کشتی، توفان در گرفت. "ترنر" از ملوانان خواست تا او را به دکلی ببندند تا بتواند بهتر امواج وحشی و دریای متلاطم را تماشا کندو او 4 ساعت در این حالت باقی ماند و سپس این صحنه را در تابلوئی زنده کرد. این تابلو اما مورد توجه قرار نگرفت و انتقاداتی را برانگیخت. یکی از منتقدین نوشت : این آقا تاکنون با خامه و شکلات، زرده تخم مرغ و مربای تمشک نقاشی می کرد. این بار از قابلمه های آشپزخانه اش استفاده کرده است."
"ترنر" که در زمان خود نقاشی بسیار معروف بود و تابلوهای کلاسیکش حکایت از توانائی او دارند، بعد ها معیارهای نقاشی کلاسیک را در هم شکست چرا که باور داشت که فراتر از تکنیک، نقطه نظر و یا انتخاب موضوع اهمیت دارد. به هر حال علاوه بر آسمانهای بیکرانی که می کشید، زوایائی که به منظره ها میداد و نیز نور تابلوهایش از وی نقاشی خاص می سازد. به حدی که اگر یک تابلوی "ترنر" در اتاقی در کنار تابلوهای دیگر قرار داده شود، نگاه بیننده نا خود آگاه و به دلیل وجود همین نور به سوی تابلوی "ترنر" کشیده می شود.

ترسیم طبیعت های یا خالی اززندگی و یا شخصیت ها و ساختمانهائی نه چندان مشخص حکایت از روحیه عزلت گزین خود هنرمند دارند. "ترنر"دوست نمی داشت که کسی مزاحمش شود و از این رو آدرس غلط به همه می داد. تاریخ تولدش را هم پنهان می کرد و تنها از راه وصیت نامه اش بود که این تاریخ به دست آمد. گفته می شود که دو فرزند از اولین زنی داشت که به عقدش در نیامده بود.
با در معرض دید قرار دادن بیش از صد اثر "ترنر" و نقاشان الهام بخش او، نماشگاه "گران پاله"، که پس از پاریس به موزه "پرادو" در مادرید خواهد رفت، به تماشاگر امکان می دهد موزه ایده آل این نقاش مهم قرن نوزدهم را تصور کند.

 

ایران : از انقلابی به انقلاب دیگر با آلفرد یعقوب زاده

در سال 1979، آلفرد یعقوب زاده 19 سال دارد و لحظات سقوط حکومت پهلوی، رسیدن آیت الله خمینی به ایران و برقراری جمهوری اسلامی را در عکس های خود ثبت می کند. سپس به فرانسه می آید و به خدمت آژانس های مهم عکس در می آید وبرای آنها اکثر جنگ های مهم را پوشش می دهد.
او بار دیگر در ماه ژوئن و برای ثبت رویداد های انتخابات به ایران سفر می کند و حاصل آن عکس هائی می شود که از او عنصر ناخواسته در ایران می سازد وبه انجام عملیات ضد انقلابی متهم می گردد.

حاصل این سالها فعالیت و ثبت لحظات تاریخی هم اکنون در نمایشگاهی زیر عنوان : "ایران به زعم آلفرد : 1979-2009 " در محل "اسپاس دوپون" در پاریس به نمایش گذاشته شده که تا روز 19 آوریل ادامه خواهد داشت.
از آلفرد یعقوب زاده پرسیدم آیا این اتهام تشویق به انجام عملیات ضد انقلابی واقعأ به او وارد آمده ؟

05:45

گفتگو با آلفرد یعقوب زاده

 

 

 

 

 

 

 

سزارهای سزاواران سینمای فرانسه به زعم همکارانشان

 

سی و پنجمین مراسم اعطای جوایز "سزار" بهترین های سینمای فرانسه و بهترین فیلم خارجی که در واقع جوایز اسکار این کشور به شمار می آیند، شنبه شب گذشته برگزار شد.
فیلم "یک پیامبر"، ساخته "ژاک اودیار"، بخت دار بزرگ این مراسم بود و 9 جایزه مهم را ربود. از جمله بهترین فیلم، بهترین کار گردانی، بهترین هنرپیشه اول و دوم مرد، که شماری از آنها چندان به حق داده نشد و تصور اینکه همه آنچنان مجذوب این فیلم شده باشند تا حدی که، به عنوان مثال، بازی بی نظیر "فرانسوآ کلوزه" را در فیلم "در آغاز" نادیده بگیرند، کمی دشوار به نظر می آید. "یک پیامبر" که ساختی بسیار قوی دارد و هنرپیشگان آن هم به موفقیت آن کمک شایانی میکنند – ازجمله بازی بی نظیر " نیلز آرستروپ" در نقش یک مافیائی اهل کرس که جایزه بهترین نقش دوم را از آن خود کرد- سوژه چندان تازه ای ندارد و یک فیلم کلاسیک خوش ساخت است. در حالی که فیلم "در آغاز"، ساخته "زاویه جیانولی"، نه تنها از یک مسئله اجتماعی مهم، بیکاری، صحبت می کند، بلکه فیلمی است انسانی و در سطح وسیع تری درگیری انسانهائی شریف را با مسائل زندگی بحران زده امروزی بیان می کند و در نهایت انسان را به درجه اسطوره می رساند و می گوید با اراده همه چیز ممکن می شود. شخصیت اصلی که نقش او را "فرانسوآ کلوزه" ایفا می کند و یک کلاهبردار ناشی و بازنده است، غرق در مأموریتی که به خود داده، یعنی ایجاد کار در منطقه ای که بیکاری در آن به حالت مزمن و خانه برانداز حکمفرمائی می کند، دست به کارهای قهرمانانه ای می زند که هیچ مدد کار اجتماعی قادر به انجام آن نیست. حال از چه رو رأی دهندگان به دادن یک جایزه به بازیگر عرب تبار فیلم "یک پیامبر"، طاهر رحیم، به عنوان بهترین استعداد جوان بسنده نکردند و جایزه بهترین هنرپیشه مرد را نیز به او دادند و "فرانسوأ کلوزه" را که بازی دقیق و زیر پوستی فوق العاده ای ارائه می کند، محروم کردند، این خود معمائی است. فیلم دیگر، "ولکام" "خوش آمدید"، نیز جز هنرپیشه زنش آنهم به عنوان استعداد جوان جایزه ای نبرد و چندان دست پر از مراسم بیرون نیآمد در حالی که بسیار خوب به معضلات پناهجویانی که می خواهند از بندر "کاله" به شکل غیر قانونی به انگلستان سفر کنند، می پرداخت. همین احساس در مورد بهترین بازیگر زن هم وجود داشت. بدین معنا که احساس می شد اعطای جایزه بهترین هنرپیشه زن به "ایزابل اجانی" نیز به دلیل ملاحظات دیگر، ازجمله مشکلات شخصی وی و اینکه سالها از گود خارج شده بود، انجام گرفته باشد.

در پایان باید همصدا با همه کسانی که سزار "کسالت آور ترین" مراسم اعطای جوایز سزار را به مراسم سال 2010 اعطاء کردند بپیوندم و از بی مزگی و از ازنفس افتادگی گردانندگان گله کنم. البته نباید چندان انتظاری از مراسم سزار داشت که برخلاف مراسم اسکار، چهره های بسیار مهم سینمای فرانسه در آن خودی نشان نمی دهندو به عنوان مثال تنها "ژرار دو پاردیو" بود که برای دادن جایزه بهترین هنرپیشه زن لحظاتی در صحنه حاضر شد. در حالی که در مراسم اسکار همه بزرگان سینمای آمریکا حضور پیدا می کنند. با این حال جوایز سزار تأثیر به سزائی بر فروش یک فیلم و یا "دی وی دی" آن می گذارد. به همین دلیل است که تولید کنندگان فیلم "یک پیامبر" تصمیم گرفتند "دی وی دی" این فیلم را در روز 24 فوریه راهی بازار کنند.

 

"پریشس" ماجرائی تکان دهنده در انتظار 6 جایزه اسکار

سخن از فیلم "پریشس"، برگرفته از رمانی پرفروش به همین نام اثر "سفیر" و ساخته "لی دانیلز" که از روز 3 مارس

به روی پرده سینما ها آمده، در آغاز کمی دشوار است چون این فیلم "ضد هالیوودی" تماشاگر را به اعماق یک "فاجعه " اجتماعی می برد و بدون زرق و برق و بودجه ای عظیم، فیلمی می سازد که مشت محکمی به صورت تماشاگر می زند. "پریشس" دختری است شانزده ساله، حامله، که گرچه به مدرسه می رود، خواندن را نیاموخته و کسی هم به او توجهی نکرده است. با پیشرفت فیلم، رفتار مادری خشن وحسود و پدر ناتنی ای که پی در پی او را مورد تجاوز قرار می دهد و جنین در شکم مال اوست ، ما را با علل عقب ماندگی این دختر جوان و رویاهایش آشنا میکند. کمک یک معلم دلسوز و فرستادن "پریشس" به مرکزی خاص برای یاد گیری جوانانی که در زندگی بامشکلات بسیار روبرو هستند، در دیگری به روی "پریشس" می گشاید. اما این به معنای پایان فاجعه زندگی او و نجاتش نیست.
بااین حال فیلم "پریشس" در پایان درس شهامت می دهد. حال باید دید این فیلم نیروی خود را از چه می گیرد ؟ چند نکته را می توان برشمرد : یکی از آنها انتخاب دختری است به نام "گابوری سیدی بی" برای ایفای نقش شخصیت اصلی "پریشس"، که بر خلاف فیلم های هالیوودی نه بلوند است، نه لاغر و خوش هیکل و نه زیباست. بلکه از چاقی مفرط رنج می برد و با این حال بیمی از نشان دادن جثه عظیم خود ندارد. او که غیر حرفه ایست با ایفای این نقش، شماری از سنگین وزن ها را از عقده خود می رهاند.
فیلم گرچه هدفش دادن پیامی اخلاقی نیست ولی در نهایت انگشت بر شماری از کاستی های مهم سیستم اجتماعی می گذارد و نشان می دهد که آموزش می تواند رهائی بخش باشد. دیگر اینکه "لی دانیلز"، ضد قهرمان می سازد. به عنوان مثال از "ماریا کری" خواننده معروف و پر آب و رنگ، در نقش یک مددکار اجتماعی ساده استفاده می کند. نقش مادر خشن و بی مسئولیت "پریشس" به "مو نیک"، طنز پرداز یک "شوی" تلویزیونی دیر وقت داده شده که بازی فوق العاده ای ارائه می دارد. در واقع "لی دانیلز" با استفاده از این زنان در نقش های مخالف واقعیت روزمره آنها، مانیفستی در دفاع از زنان صادر می کند. در نهایت این که فیلم "پریشس" از قدرت انسانها برای عبور از اثرات ضربه های سخت زندگی، یا تئوری روانشناختی "رزیلیانس"، که اخیرأ بسیار مورد استفاده قرار گرفته، صحبت می کند. بی سبب نیست که "پریشس" نامزد 6 جایزه اسکار، از جمله برای بهترین بازیگر زن شده است. حال باید تا فردا برای نتایج جوایز اسکار صبر کرد.

 

مرور بر آثار "آندریی وایدا" در سینماتک پاریس

هم اکنون و هم زمان با نمایش فیلم "تاتاراک"، آخرین فیلم "آندریی وایدا" که در آن این سینماگر لهستانی تاریخ کشورش، زندگی، هنر و نزدیکان خویش را ورق می زند، سینماتک پاریس تا روز 21 مارس مروری بر اثار این هنرمند انجام می دهد.

در واقع "آندریی وایدا" که در سال 1926 به دنیا آمد هیچگاه از به تصویر کشیدن تاریخ نا آرام کشورش باز نایستاده است. درام و زخم های کشوری که در زمان جنگ دوم جهانی بین دو قدرت شوروی و آلمان نازی قرار گرفته بود، دوره استالین و پس از آن کمونیسم، دستمایه فیلم هائی چون "آنها زندگی، خاکستر و الماس را دوست می دارند"، مرد مرمری" و " مرد آهنی" را ساخته است. باز با "کاتین"، در سال 2009 ، به کشتار 20000 افسر لهستانی توسط سربازان ارتش سرخ، در سال 1940، به کند وکاو در این تاریخ و حتا در فیلم "دانتون" هم که در فرانسه ساخته شد، از دور به ترور وخشونت های پس از یک انقلاب می پردازد. به هر حال می توان قصه های مردی 83 ساله را که همواره از دمکراسی دفاع کرده یکی از چهره های مهم سینمای جهان طی این سالها بوده است را در سینما تک دنبال کرد.

 

جشنواره موسیقی فجر

25 امین جشنواره موسیقی فجر که هم زمان در تهران وشیراز و کرمان برگزار می شد، امسال با انتقاداتی در زمینه نبود و کمبود بروشور، قیمت های بالای کنسرت ها، هرج و مرج و قطع برنامه در وسط کنسرت در مورد دو گروه موسیقی پاپ و کم رنگی حضور گروههای زنان روبرو بود.
هدف این دوره جشنواره که از 7 تا 13 اسفند ماه در تهران برگزار گردید، كشف گروه‌هاي برجسته در تهران وشهرستانها توصیف شده بود.

محمدعلي خبري که امسال به جای کامبیز روشن روان دبیری جشنواره را بر عهده گرفت، در جلسه مطبوعاتی پیش از آغاز جشنواره گفته بود : كشف گروه‌هاي برجسته در تهران و شهرستان‌ها و هم‌چنين استعداد‌هاي جوان و هدايت برنامه‌ريزي آنها براي رسيدن به توسعه‌بخشي و رونق موسيقي در سطح كشور از جمله اهداف اين دوره از جشنواره است. او افزوده بود : تمام تلاش خود را به كار بستيم تا موسيقي ملي و سنتي خود را در مقامي كه دارد در جشنواره ارائه دهيم و بخش جنبي، مسابقه، اجراي استادان بزرگ نواحي و تجليل از آنها، جشنواره‌ي جشنواره‌ها، بخش موسيقي معلولان با عنوان «توانمندان»، اجراي برنامه‌هاي ذكر و ذاكرين، مولود‌خواني و منتخبان جشنواره در سالروز تولد حضرت محمد (ص) و هم‌چنين بخش بين‌الملل از جمله فعاليت‌هاي اين دوره از جشنواره محسوب مي‌شود..
از این رو 11 سالن در بيست‌و پنجمين جشنواره بين‌المللي موسيقي فجر ميزبان گروه‌هاي موسيقي از سراسر کشور شده است .به گزارش سایت موسیقی ما،جشنواره امسال در مقايسه با سال گذشته در سطح گسترده‌تري برگزار شد؛ به گونه‌اي که با افزايش سه سالن، در مجموع بيش از 8500 صندلي به صورت روزانه ميزبان مخاطبان اين دوره از جشنواره بين‌المللي موسيقي فجر خواهد بود.

اين گزارش مي‌افزايد: گستردگي سالن‌هاي اين دوره از جشنواره به گونه‌اي برنامه‌ريزي شده كه در شمالي‌ترين نقطه تهران (فرهنگسراي نياوران) و جنوبي ترين (تالار شهيد سليماني واقع در منطقه 18 شهرداري تهران) براي اين رويداد مهم ،سالن تدارک ديده شده است.
جشنواره‌ي موسيقي فجر امسال با این حال با کاستی ها و نا کار آمدی ها هم روبرو بوده است.
اجراهاي گروه بانوان به دو گروه محدود شد و علاوه بر محدود شدن فعاليت اين هنرمندان،مشكلاتي را نيز برای آنها به همراه داشت.
اركيده حاجي‌وندي ـ سرپرست گروه اركيده ـ كه براي بانوان در جشنواره موسيقي فجر اجرا كرد، درباره‌ي وضعيت گروه‌هاي موسيقي بانوان در ايران به خبرنگار موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با اشاره به کاهش گروه بانوان گفت: متأسفانه توجه به گروه بانوان بسياراندك است

وي درباره‌ي مشكلات اين گروه‌ها در كنسرت‌هايشان گفت : من اصلا از صداي كنسرت در جشنواره موسيقي راضي نبودم و صدا شفاف نبود. متأسفانه در ايران نيروي متخصص زن در صدابرداري نداريم و مردان در تالارها صداها را تنظيم مي‌كنند و مي‌روند و در طول زمان اجرا آن را به دست يك اپراتور خانم مي‌سپارند و متأسفانه در طول اجرا صداي مناسبي شنيده نمي‌شود ومشكل صدا باعث مي‌شود كه تمام تمرين‌هاي يك گروه موسيقي به هدر برود.

حاجي‌وندي درباره جشنواره موسيقي «ياس» كه براي گروه بانوان برگزار مي‌شد، گفت: متأسفانه ديگر جشنواره بانوان هم برگزار نمي‌شود و مشخص نيست كه چرا به اين گروه‌ها بي‌اهميتي مي‌شود.

سهيلا پورگرامي ـ خواننده گروه بانوان تنبورنواز حنانه ـ كه در جشنواره موسيقي فجر برنامه داشت به خبرنگار ايسنا گفت: در سال‌هاي گذشته هيچ‌گاه در اختتاميه‌ها از گروه بانوان تجليل نشد و هيچ‌گاه نشد كه يك گروه بانوان را برروي سن دعوت كنند و يا حتي نامي از آن‌ها برده شود و به تدريج فعاليت آن‌ها را كم‌رنگ كردند.

او گفت: برخي از گروه‌ها كه به راحتي در خارج از كشور كنسرت اجرا مي‌كنند، جشنواره را تحريم كردند و باعث شده كه ميان هنرمندان دودستگي به وجود آيد؛ اما دليلي وجود ندارد كه گروه‌هايي كه به خارج از كشور نمي‌روند، جشنواره موسيقي فجر را تحريم كنند.
سهیلا پورگرامي افزود : هرچه‌قدر كه گروه‌هاي بانوان در جشنواره فجر شركت نكنند، كم‌كم فعاليت آن‌ها محو و نابود مي‌شود و اگر دوسال پيش، پنج گروه بانوان در جشنواره حضور داشت و امسال دو گروه، سال ديگر ممكن است اصلا هيچ گروهي در جشنواره نباشد و اين روند به سوي نابودي برود.

اين هنرمند موسيقي بانوان با انتقاد از مسوولان جشنواره موسيقي فجر گفت: براي گروه بانوان حتي يك بولتن يا دفتر اطلاعات نگذاشته بودند كه اعضاي يك گروه را در آن معرفي كنيم و تنها بروشوري كه در سالن پخش شد را هم سرپرست گروه تهيه كرده بود.

پورگرامي درباره‌ي استقبال اندك مردم از جشنواره و قيمت بالاي بليت‌ها بيان كرد: در اين شرايط چه كسي حاضر است 20 هزار تومان يا بيشتر براي ديدن يك اجرا هزينه كند و چرا به دانشجويان و هنرمندان كه علاقه‌مند بودند تخفيف ندادند تا سالن‌هاي جشنواره پر شود.

او درباره‌ي قراردادهاي گروه بانوان عنوان كرد: متأسفانه دستمزد گروه‌ها نيز كه در بخش جنبي فعاليت مي‌كنند به راحتي پرداخت نمي‌شود؛ اما با گروه‌هاي پاپ قراردادهاي سنگين مي‌بندند تا سالن‌هاي اجرا پر شود.

وي با انتقاد از برگزارنشدن جشنواره «گل ياس» كه مخصوص گروه‌هاي موسيقي بانوان بود، يادآور شد: گروه‌هاي بسياري در كشور وجود دارند كه حائز اهميت‌اند و با بي‌اهميتي به آن‌ها، كم‌كم اين گروه‌ها از بين مي‌رود.

یکی از گله های دیگر نبود بروشور ونیزکاتالوگ جشنواره را در بر می گرفت که در آن گروه ها و اعضای آن می بایست معرفی شوند، تا پایان به دست علاقمندان نرسید.
کنسرت خوان مارتين، گیتار نواز اسپانیولی نيز از اين قاعده مستثني نبود و اين خود او بود که به زبان انگليسي قطعات خود را به مخاطبانش معرفي نمود.
کنسرت موسیقی پاپ رضا صادقی و گروهش در تالار وزارت کشور هم مانند سانس دوم کنسرت بنیامین بهادری، شبی پیش از آن، در نیمه با تذکر‌های پی در پی مسئولان به پایان رسید.
به نوشته خبرگزاریهای ایران : "رضا صادقی که در ابتدا قصد داشت با بی تفاوتی از کنار این تذکر‌ها بگذرد و به احترام هوادارنش برنامه خود را کامل اجرا کند سرانجام با توجه به تذکر‌های مکرر که حتی حین اجرای قطعات قطع نمی‌شد، مجبور به تمام کردن کنسرت خود شد و با ناراحتی گفت: «قطعات دیگری نیز آماده کرده‌ بودیم که گویا وقت نیست. دلیل‌اش را از خودشان بپرسید»
مسئولان نیز هیچ پاسخی ندادند و با خاموش کردن چراغ ها مردم ناراضی را بیرون راندند.
نیروی انتظامی ، ظاهرأ به بهانه بمب‌گذاری در تالار وزارت کشور، شرکت برگزار کننده کنسرت را مجبور به پایان زود هنگام آن کرده بود. در حالی‌ که حتی تا ساعاتی پس از اتمام کنسرت هیچ ماشین چک و خنثی‌ساز بمب و یا نیروی متخصصی در اطراف تالار وزارت کشور دیده نشده است.
این اتفاق که با بهانه‌ای دیگر در سانس دوم کنسرت بنیامین بهادری رخ داده بود ، با اعتراض هوادران و حضار تا ساعاتی بعد از پایان کنسرت ادامه داشت.

 

مرگ یک خواننده

تهمورث کشکولی خواننده‌ی برجسته‌ی موسیقی محلی قشقایی روز گذشته بر اثر ایست قلبی در بیمارستان دنای شیراز درگذشت.

خبرگزاری مهر با اعلام این خبر به نقل از دامون شش بلوکی ، یک پژوهشگر موسیقی قشقایی می نویسد : این هنرمند قشقایی علاوه بر خوانندگی در زمینه‌ی نوازندگی سازهای "نی لبی" و "نی لبک" نیز تسلط داشت و در حوزه‌ی موسیقی قشقایی و موسیقی بویراحمد نیز از اطلاعات بسیار گرانبهایی برخوردار بود به طوری که جزو منابع زنده‌ی فرهنگ موسیقایی این دو قوم محسوب می‌شد. از ویژگی‌های هنری دیگر زنده یاد کشکولی این بود که او وسعت صدایی منحصر به فردی داشت و تنها کسی بود که همراه با ساز سرنا و در گام های بالای این ساز توانایی اجرای آواز داشت که در نوع خود بسیار عجیب بود. او همچنین در خوانندگی لری نیز از توانایی ویژه ای برخوردار بود.

این پژوهشگر موسیقی قشقایی در مورد سایر فعالیت‌های تهمورث کشکولی گفت: این هنرمند فقید از سال 41 به همراه استاد هادی نکیسا(نوازنده سه تار) در رادیو شیراز به طور مستمر برنامه‌ای را با عنوان "برنامه دهقان" که به اجرای موسیقی محلی اختصاص داشت اجرا می کرد. این برنامه تا سال‌ها ادامه داشت؛ بعد از انقلاب نیز برنامه‌های متعدد دیگری را برای رادیو شیراز اجرا می‌کرد.

گفتنی است مرحوم تهمورث کشکولی 22 بهمن 1316 در روستای برشنه از توابع سپیدان واقع در 60 کیلومتری شیراز و در طایفه کشکولی از ایل قشقایی متولد شد. از این هنرمند ضبط‌های صحنه‌ای و خصوصی بسیاری به جای مانده اما تنها یک آلبوم به طور رسمی از او با عنوان "دورنا وار" منتشر شده است.

 

مرد 50 میلیون آلبومی

"اروس راماچوتی"، خوانده پر طرفدار ایتالیائی که تا امروز 50 میلیون آلبوم در سراسر جهان فروخته و دوره کنسرتهای جهانی خود را از اواخر ماه اکتبر گذشته آغاز کرده، از روز 4 فوریه در نقاط مختلف فرانسه کنسرتهائی اجرا می کند که تا روز 30 مارس ادامه خواهد داشت و او را در این روز به صحنه استادیوم "برسی" خواهد کشاند. پیش از آن علاقمندان "اروس راماچوتی" خواهند توانست آلبوم 5 "سی دی" ای او را که توسط شرکت سونی به بازار آمده بخرند.
او که در سال 1963 در "چینه چیتا" شهرک سینمائی رم به دنیا آمده، از نیمه دوم سالهای 80 تا امروز یکی از خوانندگان موفق ترانه های ایتالیائی و موسیقی "پاپ لاتین" به شمار می آید.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.