دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

"این یک فیلم نیست" بر پرده سینماهای فرانسه

نتشر شده در:

فیلم "این یک فیلم نیست"، ساخته جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب در حالی بر پرده سینما‌های فرانسه می‌آید که مجتبی میرطهماسب همراه با 5 نفر دیگر در بازداشت به سر می برد. بازداشتی که موج اعتراضات را درمحافل سینمائی برانگیخته و نهادهای مختلف، یکی پس از دیگری به انتشار بیانیه‌ای در حمایت از این اعضای خانه سینما می‌پردازند.

تبلیغ بازرگانی

پس از فستیوال سان سباستین، فستیوال کن همراه با سینماتک فرانسه، رادیوی فرانس کولتور، انجمن مولفین وآهنگسازان فرانسه، در روز 29 سپتامبر، به انتشار بیانیه ای دست زدند و همچون در زمان بازداشت و اعتصاب غذای جعفر پناهی، طوماری را در آدرس اینترنتی زیر به امضای عموم گذاشتند:

www.ipetitions.com/petition/soutien-cineastes-iraniens

در این بیانیه آمده :
حمایت خود را از سینماگران زندانی در ایران اعلام کنیم

آخرین خبرهای دریافتی از ایران نگران کننده هستند. آنها صحبت از دستگیری شش تن از سینماگران ایرانی مجتبی میرطهماسب، ناصر صفاریان، کتایون شهابی، مهدی آفریده، شهنام بازدار و محسن شاهمزدار می کنند که از روز 18 سپتامبر دستگیر و زندانی شده اند.
رسانه های دولتی، وزیر اطلاعات ، نمایندگان مجلس، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون امور سینمایی، سه سینماگر نزدیک به رژیم ایران، دوازده انجمن دانشجویان مسلمان، سایت دولت، تلویزیون و رسانه های حکومتی این سینماگران مستقل را جاسوس و دشمن لقب داده اند و می گویند که مجازات جاسوسی در ایران زندانهای طولانی است.
سینماگران زندانی از ملاقات به خانواده‌های خود محروم شده اند وبه خانواده ها ی آنها گفته شده حق دیدار با زندانیان را ندارند.

مقامات دولتی ایران همچنین هفته گذشته تورج اصلانی فیلمبردار ایرانی را هنگام خروج از کشور در هواپیما بازداشت و ممنوع الخروج کرده اند.
از این رو خانه سینما بیانیه ای را در حمایت از سینماگران زندانی منتشر نمود و خواستار آزادی آنها شد. رسانه های وابسته به حکومت ایران، با متهم کردن خانه سینما به اینکه همچون یک حزب سیاسی در ارتباط با کشورهای بیگانه رفتار می کند، گفتند که این خانه از این پس رسمیت نخواهد داشت.
برپایه آخرین اخبار دریافتی، دولت ایران در نظر دارد همه نهاد ها و هنرمند های مستقل را ناچار به سکوت کند و وزارت اطلاعات از خانواده های سینماگران خواسته است تا در سکوت کامل بسر برده از صحبت درباره وضع سینماگران زندانی خود داری نمایند.
به دنبال فشار و موج جدید سرکوب سینماگران ایرانی، هنرمندان ایرانی مقیم فرانسه، اروپا، کانادا و امریکا اقدام به ایجاد کمیته حمایت از سینماگران زندانی در ایران نموده اند."

گفتنی است که "اتحادیه روزنامه نگاران منتقد فیلم" نیز در بیانیه ای که در روز پنج شنبه منتشر کرد، می نویسد :

"این اتحادیه با تاسف شاهد این است که دستگیری خود سرانه سینماگران ایرانی به اتهام "جاسوسی" نه تنها ادامه دارد بلکه اخبرأ هم با دستگیری شش تن دیگر افزایش یافته است. در این پیوند، مجتبی میرطهماسب، کتایون شهابی، هادی آفریده، ناصر صفاریان، شهنام بازدار، و محسن شهرنازدار به اتهام همکاری با شبکه "بی بی سی" که در ایران ممنوع است و نیز دادن تصویری منفی از ایران در فیلم هایشان بازداشت شده اند.
این دستگیری ها بار دیگر نشان می دهند که سانسور و محدود کردن آزادی بیان در سینمای ایران کافی نیست و اکنون باید، به دلایل کاملأ سیاسی، به آزادی سینماگران تجاوز کرد.
"اتحادیه منتقدان فیلم" نیز، همچون در موارد مشابه و کشورهای دیگر، حمایت خود را از سینماگران دربند ایرانی اعلام می دارد."

حال ببینیم چگونه فیلم "این یک فیلم نیست" تهیه و مطرح گردید؟
در روز پایانی 64 امین فستیوال کن، فیلم خاصی که توسط جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب، مستند ساز ایرانی از یک روز از زندگی جعفر پناهی در خانه اش ساخته شده، در بخش نمایش های ویژه به نمایش گذاشته شد.
این فیلم که با استقبال بسیار بسیار خوب خبرنگاران مهم بین المللی روبرو شد، هم اکنون و در حالی به روی پرده سینما ها می آید که یکی از سازندگان آن، مجتبی میرطهماسب، مستند ساز، به اتهام همکاری با شبکه "بی بی سی" در بازداشت به سر می برد و جعفر پناهی در خانه اش هنوز منتظر حکم تجدید نظر برای خود است که از نظر قانونی می بایست بین دو هفته تا یکماه پس از درخواست صادر شود.

09:44

گفتگو با مجتبی میرطهماسب

"این یک فیلم نیست" ، فیلمی است متأثر کننده و گاه نیز پر طنز. فیلمی که با یک دوربین "هندی کم" گرفته شده، یعنی همان دوربینی که جعفر پناهی برای فیلم "آفساید" به کاربرده بود. "این یک فیلم نیست" در عین حال حاصل 4 روز فیلمبرداری غیر متوالی است که در ده روز انجام گرفته و ادیت شده است. در عین حال برخی از صحنه ها که مروری است بر گذشته و فیلمهای پیشین جعفر پناهی، از این فیلم گونه ای ماستر کلاس می سازد که می تواند برای دانشجویان سینما جالب باشد. در عین حال فیلم "این یک فیلم نیست" یک ژانر تازه ای را به وجود می آورد که پیش تر دیده نشده بود. بدین معنا که فیلمسازی که از فیلم سازی، نوشتن سناریو، مصاحبه و سفر به خارج از کشور محروم شده، در چاردیواری خانه اش، محدودیت های خود را به حربه ای کارآ و دستمایه ای برای ساختن یک فیلم تبدیل می کند. امروز این فیلم در حالی که سازندگانش هر کدام به گونه ای از آزادی محروم هستند، در سالن های سینمای فرانسه به نمایش در می آید و پس از آن نیز در شماری از کشورها به نمایش عموم گذاشته خواهد شد.
به هر حال "این یک فیلم نیست" در همه رسانه ها مورد تعریف و تحسین بسیار قرار گرفته و آفیش آن نیز در بسیاری از نقاط شهر به چشم می خورد.
در نبود دسترسی به کارگردانان، از شما دعوت می کنم به مصاحبه ای که در ماه مه در کن انجام گرفت و درآغاز آن از مجتبی میرطهماسب، پرسیدم چگونه فکر ساختن این فیلم که "یک فیلم نیست" نامیده شده به وجود آمد، توجه نمائید :

" ما باید درباره کوین با هم صحبت کنیم"

از روز 28 سپتامبر فیلم بسیار قوی، به فکر وادارنده و خوش ساخت "ما باید درباره کوین با هم صحبت کنیم" ساخته "لین رمزی"، یکی از زنان کارگردان فستیوال به روی پرده سینما ها آمده که از بسیاری از نظرها فیلمی است بدون عیب.
فیلم، مادری را به نام "اوآ" نشان می دهد که به خاطر آبستنی و زائیدن "کوین" دست از زندگی حرفه ای و بلند پروازیهای شخصی می کشد و خود را وقف کودکش می کند. اما رابطه با این کودک از همان آغاز دشوار است و در 16 سالگی "کوین" آنچه را که نباید انجام دهد، انجام می دهد. این رویداد "اوآ" را به فکر وامیدارد و ذهنش با زیر پرسش بردن میزان مسئولیت او در این کار پسرش پر می شود. از این رو "اوآ" بار دیگر همه مراحل زندگی خود با "کوین" را از نظر می گذراند تا بلکه راهی برای حل مشکلش پیدا بکند.
در این فیلم ما می بینیم چگونه رابطه پدر ومادر با کودکانشان می تواند از آنها شخصیت های مشکل وخطرناکی بسازد. "تیلدا اسوینتون" در نقش مادری که هیچ کس افسردگی پس از زایمان او را جدی نگرفته و در نهایت نمی داند با این دیوی که به دنیا آورده چه کند، بازی بی نهایت دقیق و متأثر کننده ای ارائه می دارد. فیلم همچنین این پرسش را در ذهن زنده می کند که آیاباید دست به قمار زاد و ولد زد یا نه؟
موسیقی و سکوت های فیلم و نیز رفت و بازگشت از گذشته به حال که به شکلی خاص فیلم برداری شده به فیلم اثری صد چندان می بخشد. فیلمی که همه والدین را تکان می دهد.

شب "سپید" یا شب بدون خواب فرا رسید

به مناسبت فرا رسیدن رویدای که از ده سال پیش به عنوان "شب سپید" و یا بدون خواب یا دراز، در روز اول اکتبر (امشب) بر پاشده، شماری از نهادهای هنری- فرهنگی برنامه هائی را برای پاسی از شب گذشته و یا تا بامداد پیش بینی کرده اند.
شهرداری پاریس، بنیان گذار این ابتکار، ابتکاری که در شماری از شهرهای دیگر فرانسه و چند کشورهم برگزار می شود، امسال علاوه بر محله تاریخی مرکزی پاریس که اولین محل برگزاری این رویداد بوده، در مسیر خط های 12 و 14 مترو، در شمال پاریس هم سه مسیر دیگر پیش بینی کرده که شب زنده داران می توانند با پیمودن آنها با آثار شماری هنرمند بنام و گمنام تر آشنا شوند و به هدف دیگر این رویداد که برقراری رابطه میان مردم است، جامه عمل بپوشانند.
برای اجرای برنامه های هنری این شب، از هنرمندان مختلف بین المللی، از جمله کانادائی، آلمانی، فنلاندی، ژاپنی و آرژانتینی برای مکان های گوناگون با در نظر گرفتن ویژگی آنها دعوت به عمل آمده است.
متروی پاریس هم با این رویداد همکاری نزدیک دارد و به عنوان مثال در ایستگاه "مادلن" پرده بزرگ نورانی 260 درجه ای را نصب خواهد کرد که بر روی آن مناظری رنگی رژه خواهند رفت.
دیگر این که کتابخانه مرکز پمپیدو استثنائأ تا 12 شب باز خواهد بود و به علاقمندان امکان خواهد داد همراه با کتابداران به دیدار از کتابخانه بپردازند و همه پرسش های خود را مطرح کنند. در بخش موسیقی این کتابخانه، "تم" شب از ورای آثار موسیقیائی معرفی می شود و در بخش آموزش زبان، همه می توانند با دیگران به زبانی که آشنائی دارند ارتباط برقرار کنند.
در بخش مطبوعات، بازدید کنندگان می توانند یک کپی از صفحه اول روزنامه ای را دریافت کنند که روز تولدشان منتشر شده بود.
گفتنی است که این مسیرها به گونه ای تنظیم شده اند که بتوان پیاده آنها را پیمود. شماری از رستورانها، در همکاری با شهرداری پاریس تا دیر هنگام باز خواهند بود و بازدید از آثار هنری و مکان های مختلف تعیین شده رایگان اعلام شده است.

www.nuitblanche.paris.fr

 فستیوال پائیزی پاریس

از روز 15 سپتامبر تا 31 دسامبر، طبق معمول همه ساله، فستیوال پائیزی پاریس، شماری برنامه خاص در بخش های مختلف خود که از رقص، تئآتر وسینما تشکیل می شود، گنجانده است. در بخش رقص، نام ویلیام فورسایت، طراح به نام باله مدرن، دیده می شود.
در بخش سینما، فستیوال پائیز پاریس مروری بر آثار "بلا تار"، کارگردان لهستانی انجام می دهد که سینمای تکی دارد و از ورای جوی که می آفریند پیوسته پرسش همیشگی خود یعنی شرایط انسانها را مطرح می سازد. "بلا تار" کارگردانی است که همچون جواهر ساز عمل می کند یعنی به کندی و آرامی اثرش را می تراشد تا بدترین شرایط را با یک زیبائی چشمگیر نشان دهد. در آغاز مرور بر آثار "بلا تار" بین ماههای نوامبر و ژانویه، به این کارگردان مهم خواهیم پرداخت.
به هر حال بیش از 100.000 تماشاگر و بازدید کننده ای که این فستیوال تا پایان سال جاری به خود خواهد کشاند خواهند توانست در میان 350 برنامه ای که در اماکن زیبا و تاریخی شهر پاریس چون موزه "لوور"، "اپرای ملی" و موزه "اورسه" ارائه میشود، شماری را برگزینند.

www.festival-automne.com/programme-2011.html

"بلیک ادواردز"، سینما گر طنز تعمق برانگیز

تا روز 17 اکتبر، سینما تک پاریس، مروری بر اثار "بلیک ادواردز"، سینما گری پرداخته که طنزش تعمق برانگیز وکوبنده است.
"بلیک ادواردز" که درسال 1922 به دنیا آمد و در سال 2010 درگذشت، به همه ژانر ها در سینما پرداخت اما در همه آنها طنز خود را، که اغلب در هاله ای از غم پوشیده شده بود، بیان می کرد.
"بلیک ادواردز" گر چه در سالهای 1960 یعنی زمانی که برج بلند "هالی وود" ، توسط تلویزیون مورد حمله قرارگرفت کار خود را آغاز کرد، اما علیرغم نگاهی مدرن به جامعه اش، طی چهل سال کار، از معیارها و موازین سینمای کلاسیک دور نشد و به راه پدرانی که خود در سینما برگزیده بود، پدرانی چون "هوارد هاوک"، "ارنست لوبیچ"، "لورل و هاردی"، "وینسته مینللی" و "چاک جونز" ادامه داد.
از او از جمله فیلم های از یاد نرفتنی چون "پلنگ صورتی" با شرکت "پیتر سلرز"و "صبحانه در تیفانی"، با شرکت "ادری هپبورن" (1961)را به خاطر داریم.
"بلیک ادواردز" هنرپیشه، تهیه کننده و سناریو نویس نیز بود. منتها همه او را با عنوان پدر "پلنگ صورتی" و دنباله های آن میدانند که هنوز هم جزو کمدی های موفق هستند که منظور از دنباله ها دوفیلم "بازگشت پلنگ صورتی" و "وقتی پلنگ صورتی وارد ماجرا می شود" است.
اما "پاپا، تو در زمان جنگ چه می کردی؟"، یک کمدی عمیق وبسیار خنده دار، از فیلم هائی است که کمتر کسی آن را دیده است و "سینماتک" پاریس امکان دیدینش را میدهد و تماشاگر را با فیلمی آشنا می کند که بین دومرحله از فیلمسازی "بلیک ادواردز" قرار می گیرد این فیلم موضوعی را مطرح می سازد که پس از آن به کرات به کار گرفته شد: مردانی که به جامه زنان در می آیند و برعکس.
منتها این موضوع در چارچوب داستانی قرار داده شده که در دوران جنگ دوم جهانی می گذرد و نشان می دهد چگونه اشغالگران نازی در دهکده ای در سیسل ایتالیا، بدون شلیک یک تیر خنثی می شوند.
"بلیک ادواردز" که مهمترین هنرپیشه های زمان خود را کارگردانی کرده بود، خوشبختی را در کنار "جولی اندروز"، هنرپیشه خوب سینما یافت که در سال 1970 به ازدواج او در آمده بود.
گر چه طی این سالهای هنری پربار، گاه دورانهای خالی و فیلم های ناموفق در کارنامه او دیده می شود، اما در سال 2004، دنیای سینما با دادن اسکاری برای دستاورد هنری یک عمر به او ، این کمبود را جبران کرد.
در پایان باید گفت که "بلیک ادواردز" را نمی توان تنها یک کارگردان سبک کمدی دانست. بلکه او مسائل اجتماعی و حتا تراژدی را با کمدی در هم می آمیخت. به عنوان مثال در "ویکتور، ویکتوریا"، با طنز مسئله هویت جنسی را مطرح می کرد و در "زندگی همین است" (1986) با تمسخر و تلخی به مسئله مرگ و بیماری می نگریست. مرگی که سالها بعد در پی بیماری ذات الریه به سراغش آمد. "بلیک ادواردز" در 88 سالگی در روز 15 دسامبر در "سانتا مونیکا" درگذشت.

20 سال از مرگ "مایلز دیویس" گذشت

در روز 28 سپتامبر 1991،"مایلز دیویس"، ترمپت نواز بنام موسیقی جاز درگذشت. از این رو همه رسانه های فرانسه به درازا مطالبی را به این هنرمند اختصاص دادند که یکی از مهمترین و نوآورترین چهره های موسیقی جاز در قرن بیستم به شمار می آید و شاید شهرت جهانی خود را تا حدی مدیون این کشور باشد.
علاوه بر مهارت و سبک خاص او در نواختن ترومپت، یکی از ویژگیهای "مایلز دیویس" کشف استعداد ها و گشایشش به سوی موسیقی های دیگر بود. از این رو با گروههای مختلف همکاری کرد و جزو پیشگامان آمیختن موسیقی راک و جاز به شمار می آید.
نکته مهم دیگردر مورد "مایلز دیوس" این است که او در زمان خود یکی از اولین موزیسین های جاز بود که مورد توجه طبقه متوسط در آمریکا قرار می گرفت. و در سال 60، مجله "جی کیو" او را خوشپوش ترین مرد سال معرفی کرد. و این معروفیت از او پدیده دیگری یعنی "سوپر استار" موسیقی جاز ساخت.
"مایلز دیویس" برخلاف پیشکسوتان بنام خود که تلاش داشتند خود را با فرهنگ اکثریت سفید پوست تطبیق دهند، به موضع گیری ها ی سیاسی و دفاع از سیاهپوستان پرداخت.
"مایلز دیویس" در سالهای 1948-1949 همراه با یک ارکستر نه نفره که هرکدام نقششان نزدیک شدن به صدای انسان بود کنسرتی اجرا کرد و در نیویورک زایش موسیقی "کول جاز" را خبرداد. سال بعد "مایلز دیویس" برای اولین بار به خارج از کشورش سفر کرد و درفستیوال جاز پاریس شرکت نمود. طی این سفر، "مایلز دیوس" با جمع روشنفکران و هنرمندان مهمی چون "ژان پل سارتر"، "بوریس ویان" و "پابلو پیکاسو" اشنا شد و از این که با او به عنوان یک انسان رفتار می شد و نه یک سیاهپوست، بسیار متأثر گردید. او سپس عاشق "ژولیت گرکو" خواننده فرانسوی شد و خیال داشت با وی ازدواج کند. کاری که در اکثر نقاط آمریکا ممنوع بود. اما در نهایت نخواست از وی همسر یک سیاهپوست آمریکائی بسازد و "ژولیت گرکو" نیز نمی خواست زندگی هنری اش را رها کند. ترک فرانسه و عشقش، او را به دامن اعتیاد انداخت و همه چیز خود را ازدست داد. پس از مدتی بازهم از خاکستر خود برخاست و با چهره های مهم جاز به همکاری پرداخت.
درسال 1955، با اجرای قطعه "حوالی نیمه شب"، ساخته "تلونیوس مونک" در فستیوال "نیوپورت" درخشید و کار حرفه ای اش بار دیگر رونق گرفت.
از مایلز دیویس همچنین اجرای موسیقی فیلم "آسانسور برای چوبه دار" ساخته "لوئی مال"، کارگردان فرانسوی، در سال 1957، را به خاطر داریم که هم زمان با دیدن "راش های فیلم وبدون هیچگونه پارتیشنی نواخته شده یکی از بداهه نوازیهای بسیار خلاقانه به شمار می آید.
پس از گذار از فرم های دیگر جاز، بار دیگر بین سالهای 1981 و 1991 ، "مایلز دیویس" به عنوان "سوپر استار" جاز به صحنه های مختلف بازگشت. اما در 28 سپتامبر سال 1991 به دنبال مشکلات بسیار سلامتی و به دلیل ابتلا به بیماری ایدز در گذشت و "اسانسوری برای چوبه دار" از راه اعتیاد برای او به کار افتاد.

 

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.