دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

پشت "اودیسه" "کارل لاگرفلد", نام "شیرین زیرک" آرشیتکت ایرانی دیده می شود

نتشر شده در:

چند روز پیش پروژه ای به نام "اودیسه: اسطوره مدرن" در هتل "متروپل" مونت کارلو پرده برداری شد که کار "شیرین زیرک" آرشیتکت نیمه ایرانی و نیمه فرانسوی بود. سفارش دهنده این پروژه از "کارل لاگرفلد" مدساز و رئیس مزون "شانل" خواسته بود دید خود را از این طرح بدهد؛ لاگرفلد نیز برای به سرانجام رساندن و یا در واقع فرم دادن به این دید، معماری آن را به شیرین زیرک سپرد. 

تبلیغ بازرگانی

این پروژه شامل بازسازی بخش استخر، باغ‌های دور آن، کناره استخر، "سولاریوم"، رخت کن، رستوران، آشپزخانه سرباز، بار، سالن گردهم آئی، بخش سیگاری‌ها، بخش "اسپا" و باغ معلق می‌شد. در اینجا باید افزود که آرشیتکتور آشپزخانه‌ای که به خواست سرآشپز بنام فرانسه "ژوئل روبوشون" پاسخ می‌داد آن را درفضای باز قرار داده است.

مبل‌های این مجموعه و اشیاء دکوراسیون آن هم با الهام از مدل‌های دوران باستان اما با اشاره‌ای به هنر مدرن ساخته شد.
یکی شیئی هنری دیگری که برای هتل ساخته شده، دیواری است از شیشه که سفر "اولیس" را به کمک عکس هائی که "کارل لاگرفلد" گرفته به تصویر می‌کشد

شیرین زیرک که پدرش ایرانی و مادرش فرانسوی است به خوبی توانسته امتزاج این دو فرهنگ را در کار خود انعکاس دهد.
او در عین حال نخواسته خود را در یک دنیا محدود کند و پس از گرفتن سه دپیلم در آرشیتکتور و از جمله معماری، معماری داخلی و ترمیم بناهای تاریخی، با شماری از چهره‌های مهم دنیای معماری اعم از معماری متعارف، داخلی وبناهای تاریخی از جمله "کریستیان پورزامپاک"، "ژاک گارسیا" و"آنتوان گاتیه" همکاری داشته است.

آموختن زمینه‌های گوناگون معماری این پرسش را مطرح می‌سازد که آیا فراگیری معماری بناهای تاریخی به یک آرشیتکت امکان می‌دهد که آن را با قرائتی مدرن از معماری و تکنولوژی درهم بیامیزید و اگر چنین است چه درصد یا معیاری را می‌بایست رعایت کرد؟

باز هم این تحصیلات مسئله بناهای تاریخی ایران را مطرح می‌کند که چندی است بسیار مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند. شماری از آن‌ها توسط مقاطعه کاران، شماری دیگر بر اثر سهل انگاری و برخی نیز به دلیل نا‌آگاهی ار بین رفته‌اند و یا بسیار صدمه دیده‌اند.

10:19

گفتگو با شیرین زیرک

در آغاز گفتگو از شیرین زیرک پرسیدم چگونه با "کارل لاگرفلد" معروف آشنا شد و همکاری با او را آغاز کرد.

 

 

 

 

 

یک روز با "رومن پولانسکی"

در آغاز فستیوال "کینو پالسکا"، در روز ۱۹ نوامبر، تم "کودکی از دست رفته، بازگوئی آن" از ساعت ۲ تا ۷ بعد از ظهر در دانشگاه سوربن پاریس، به کمک آثار "بوریس سیرول نیک"، روانکاو، "لوئی مال" و "رومن پولانسکی"، کارگردان فرانسوی لهستانی تبار، در یک روز مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

سپس فسیتوال سینمای لهستان در ساعت ۲۰ با حضور "رومن پولانسکی" در سینما "بالزاک" آغاز خواهد شد. در این فستیوال که برای ششمین بار تشکیل می‌شود، افزون بر نمایش فیلم هائی که گونه‌گونی سینمای لهستان و تولیدات آن را نشان می‌دهند، ۶ فیلم "رومن پولانسکی" به نمایش در خواهد آمد که میهمان ویژه امسال آن است.

افزون بر "ونوس پوست پوشیده" آخرین اثر "رومن پولانسکی" که در فستیوال "کن" شرکت داشت و هم اکنون بر پرده سینماهاست نشان داده می‌شود.
در کنار آن نخستین فیلم پولانسکی "چاقو در آب" ساخته سال ۱۹۶۲ و شماری از بهترین‌های این کارگردان، از جمله "مستأجر" به نمایش در می‌آید.

شش فیلم در بخش مسابقه‌ای شرکت دارد و شماری فیلم کوتاه که ساخته دانشجویان مدرسه مهم سینما در "لودژ" است به نمایش در می‌آیند. مدرسه سینمای "لودژ" جائی است که از آن "اسکولیو موفسکی"، "وایدا"، "زانوسی" و خود "پولانسکی" بیرون آمده‌اند.
درکنار نمایش فیلم‌ها، تماشاگران می‌توانند با سنت آشپزی لهستانی نیز آشنا شوند.
این فستیوال تا ۲۴ نوامبر ادامه خواهد داشت.

  

رومن پولانسکی و "ونوس پوست پوشیده"

از "ونوس پوست پوشیده" سخن رفت. رومن پولانسکی که دوبار در سال‌های ۱۹۷۶ برای فیلم "مستاجر" و در سال ۲۰۰۲ برای فیلم "پیانیست" نخل طلای فستیوال "کن" را ربود، با آخرین فیلم خود "ونوس پوست پوشیده " به پرده سینما‌ها بازگشت.

این فیلم که در بخش اصلی مسابقه‌ای فستیوال "کن" شرکت داشت، با الهام از نمایشی ساخته می‌شود که آنهم برگرفته شده است از کتاب "زاخر مازوخ"، کسی که از نامش برای مفهوم "مازوخیسم" استفاده شده است.

در این فیلم ما روابط پیچیده یک زن و مرد را با یکدیگر می‌بینیم و کم کم در می‌یابیم که موجود ناتوان‌تر در این رابطه آن کسی نیست که تصورش را می‌کردیم.
در فیلم"ونوس پوست پوشیده"، از ورای داستان دختری که خیس وارد یک تآ‌تر می‌شود تا تست بازی در یک نمایش را بگذراند. او که دیر کرده می‌بیند همه رفته‌اند وتنها کارگردان مانده که او نیز در حال رفتن است. دختر داوطلب با سماجت کارگردان را وادار به تست گذراندن از او می کند. گویش این دختر که بسیار پیش پا افتاده و جلف است، کارگردان را دلزده می‌کند اما پس از لحظه‌ای مجذوب بازی او می‌شود و می‌فهمد که بازیگر بر خلاف آنچه که نشان می‌داده، پیش پا افتاده و بی‌سواد نیست. سپس می‌بینیم به تدریج نقش‌ها عوض می‌شوند.

در این فیلم "پولانسکی" به مقوله جابجائی نقش‌ها، از هنرپیشه به کارگردان و از سرور و آقا به اسیر و نوکر، با دیالوگ‌هائی بسیار سنجیده و خوب می‌پردازد. او برای ایفای این دو نقش در نمایشی که خود تآ‌تر در درون تآ‌تر است، از بازی همسرش "امانوئل سه نیه" و "ماتیو آمالریک" بهره گرفته است. فیلمی که گر چه موضوع تازه‌ای ندارد اما کار گردانی خوب، دیالوگ‌ها و در هم آمیختن زندگی واقعی و ایفای نقش، از آن فیلمی دیدنی و ارزشمند می‌سازد. اما چون فیلم پر از دیالوگ است و به ویژه در آن از تکه کلام‌های مردمی استفاده می‌شود، به دانستن خوب زبان فرانسه یا انگلیسی نیاز دارد، وگرنه می‌تواند خسته کننده باشد.

در پاسخ به اینکه این فیلم به فکر وادارنده، دارای طنز بسیار است در حالی که کتاب "مازوخ" فاقد هر گونه طنز است؛ رومن پولانسکی می‌گوید: کتاب "زاخر مازوخ" را نخوانده اما از نمایش "دیوید آیوز" الهام گرفته که او را بسیار خندانده و پاسخ‌گوی حال و هوای او بوده است.
در ثانی می‌خواسته بدین ترتیب از دو هنرپیشه توانا، همسرش "ماتیلد سه نیه" و "ماتیو آمالریک" استفاده کند. شخصیت زن بسیار قوی است و مردم این را دوست دارند در حالی که اکثر فیلم‌های او هدفشان مرد‌ها بوده است.
نباید فراموش کرد که پولانسکی همواره به تآ‌تر علاقمند بوده و حتا پس از قتل فجیع همسر باردارش"شارون تیت" و دوستان او توسط اعضای یک فرقه، نمایش "مکبث" را درسال ۱۹۷۱ به روی صحنه آورد و سپس به میزآنسن اپرا دست زد.

رومن پولانسکی که چندی است به ساختن فیلم‌های کم زرق وبرق و تحلیلی رو آورده، پس از ساختن فیلمی از نمایش کشتار که در آن شخصیت‌های ظاهرأ متمدن، لایه تمدن خود را از دست می‌دادند و همه واقعیت‌های یکدیگر را با کلام و رفتاری خشونت بار بیرون می‌ریختند، با فیلم "ونوس پوست پوشیده" در دنیای تآ‌تر باقی می‌ماند.


شمار بالای فیلم‌های قابل توجه در سینما‌های فرانسه

چند هفته‌ای است که سینمادوستان شاهد هجوم شماری فیلم مهم ویا قابل توجه به دلایل گوناگون به پرده سینما‌ها هستند.
از برخی از آن‌ها به دلیل اهمیت کارگردانشان نمی‌شود گذشت و از برخی دیگر به دلیل محتوا و ارزش آن‌ها.

پیش از سخن درباره فیلم‌های تازه که به دلیل بالا بودن شمارشان، صحبت از برخی را به هفته دیگر موکول می‌کنیم، باید یاد آوری کنم که فیلم مستند " ترانزیت" ساخته "بابک بختیاری" و فیلم "وژمه غزل یک عشق افغانی" ساخته "برمک اکرم"، هر دو در روز ۲۷ نوامبر به روی پرده سینما‌ها می‌آیند.

 

 

 

"های مت" از خاطرات و رویا سخن می‌گوید

دو بخش از فیلم "های مت"، به نام‌های "گاه شمار رویا" و "مهاجرت" که پیش ازآغاز سه گانه‌ای درباره تاریخ قرن بیستم آلمان در سال ۱۹۸۴ساخته شد، از ورای ماجرا‌های خانواده "سیمون" و به ویژه مهاجرت بخشی از روستائیان آلمانی به برزیل به دلیل فقر بسیار، تابلوئی بزرگ و بلند و شاعرانه از این دوران به بیننده ارائه می‌کند.

"ادگار رایتس" ما را به دهکده "شاباخ" در منطقه "رنانی" در سال ۱۸۴۲ می‌برد. دورانی که هنوز مردم اشغال منطقه را توسط ارتش ناپلئون به یاد داشتند و جوانان با شعارهای فرانسوی «آزادی»، «برابری» و «برادری» می‌خواستند راهی برای یک آینده بهتر باز کنند، چون زندگیشان بسیار سخت بود؛ زمین محصول خوبی نمی‌داد و بیماری‌های مسری بیداد می‌کرد.
در چنین شرایطی، وقتی که مستشاران پادشاه برزیل وارد شدند و به این بینوایان قول زمین و زندگی بهتر در قاره نو را دادند، بسیاری تصمیم به مهاجرت گرفتند.

فیلم با صحنه‌ای پر معنا آغاز می‌شود که در آن می‌بینیم پدر خانواده چگونه به پسر علاقمند به کتاب و دانش خود "یاکوب" سخت می‌گیرد و دائم او را به کار دشوار مزرعه و کشت فرا می‌خواند. "یاکوب" از خواندن و یاد گیری باز نمی‌ایستد و به تنهائی زبان سرخ پوستان آمازون و تکنیک‌های مدرن را می‌آموزد. اما یک رقابت عشقی با برادرش سرنوشت هر دوی آن‌ها را تغییر می‌دهد.

فیلم با دقت بسیار پشتکار و فن آوری آلمان‌ها را نشان می‌دهد که با پرکاری، مسیر زندگی بسیار فقیرانه خود را تغییر می‌دهند.

فیلم‌های "های مت" یکی از بهترین روایت‌های ممکن را برای بازگو کردن بخشی از تاریخ معاصر آلمان ارائه می‌دهند.

 

برادران "کوهن" برای هواداران آنها

فیلم "در درون لووین دیویس" که در بخش مسابقه‌ای فستیوال "کن" شرکت داشت به روی پرده سینما‌ها آمد.

این فیلم ماجرای یک جوان گیتارنواز و خواننده سبک "کانتری" را به تصویر می‌کشد که بخت یارش نیست، کاری پیدا نمی‌کند و جا و مکانی هم ندارد.

گرچه چون دیگر فیلم‌های برادران "کوهن" از طنز بسیاری برخوردار است، بسیار غمگین کننده است و جز نشان دادن ایزول کردن کسانی که با جریان‌های روز همراه نمی‌شوند، حرف تازه‌ای هم نمی‌زند.

باید واقعأ هوادار این برادران بود تا بتوان به این فیلم نمره‌ای داد.

 

 

 

کاخی در ایتالیا

فیلم "کاخی در ایتالیا" ساخته "والریا تدسکی برونی"، تنها زن حاضر در بخش مسابقه‌ای اصلی فستیوال "کن" امسال، فیلم دیگری است که در آفیش سینما‌ها می‌بینیم.

در "کاخی در ایتالیا"، "والریا برونی تدسکی"، هنرپیشه و کارگردان ایتالیائی- فرانسوی و خواهر "کارلا برونی"، خواننده و همسر نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری پیشین فرانسه، به تصویر کردن یک خانواده از قشر بورژوازی بزرگ ایتالیا که در حال اضمحلال است می‌پردازد.

ماجراهائی که در این کاخ می‌گذرد که به خانواده "تدسکی" تعلق دارد، بردار مبتلا به بیماری ایدز و مشکلات مالی و لزوم فروش کاخ و سردرگمی خود "والریا"، یک زن ۴۳ با دوست پسری ۲۳ ساله، همگی از زندگی خود این هنرپیشه و کارگردان برگرفته شده است.

مادر "والریا تدسکی برونی"، طبق معمول فیلم‌های دیگر وی نیز نقش خود را ایفا می‌کند.
  "والریا تدسکی برونی"، که خود نوه یک سرمایه‌دار بزرگ ایتالیائی است که برای آن‌ها ثروت هنگفتی را به جا گذاشته، در سال ۱۹۷۴، یعنی دورانی که گروه انقلابی "جوخه سرخ" سرمایه داران را به گروگان می‌گرفتند، با خانواده‌اش در فرانسه ساکن شد. پدر وی آفریننده اپرا و مادرش هنرپیشه و نوازنده پیانواست.

"والریا برونی تدسکی"، که در گذشته برای دو فیلم دیگرش به نام‌های "برای یک شتر راحت‌تر است" .." و "هنرپیشگان زن" جوایزی را ربود، با این فیلم سوم خود علیرغم لحظاتی فوق العاده از زندگی یک زن غمگین و خشمگین از سرنوشت خود و نیز توانائی در میزآنسن، کمی بیننده را به اشباع می‌رساند.

بنابراین امیدواریم بخش پایانی فیلم‌های اتوبیوگرافیک او باشد. مگر اینکه پافشاری به خرج دهد و بخواهد چون هم میهن دیگرش "نانی مورتی"، باز هم این راه را مدتی ادامه دهد.

 

فروش شگفت انگیز "سه گانه" فرانسیس بیکن

تابلوی "سه گانه" اثر "فرانسیس بیکن"- نقاش انگلیسی، که پیش‌تر هرگز به فروش نگذاشته شده بود و بخش‌های آن به مدت ۱۵ سال از یکدیگر جدا بودند، سرانجام به هم پیوستند وبه بهای ۱۴۲ میلیون دلار در حراج "کریستیز" در نیویورک به فروش رسیدند. این مبلغ، از این اثر گران‌ترین اثر جهان را می‌سازد.

این "سه گانه" که "لوسین فروید"، نقاش دیگر را نشان می‌دهد، شش دقیقه پس از آغاز حراج به فروش رفت.
این مبلغ، رکورد تابلوی "فریاد" اثر "ادوارد مونک" را می‌شکند که در سال ۲۰۱۲ به ١١٩٫٩ میلیون دلار توسط حراجی رقیب "ساوثبیز" به فروش رفت.
گفتنی است که در سال ۲۰۰۸ یکی از تابلوهای "بیکن" به مبلغ ۸۶ میلیون دلار به فروش رسیده بود.

 

"باب دیلن خواننده آمریکائی"لژیون دونور"گرفت

پیش از اعطای نشان"لژیون دونور" به "باب دیلن"- خواننده آمریکائی، بحث هائی پیرامون این تصمیم برپا شد
درواقع روزنامه فکاهی-انتقادی "کانار آن شنه" با برملا کردن اینکه مجمع نظام "لژیون دونور" که کاندیدا‌ها را تعیین می‌کند، بر این باور بوده که "باب دیلن"، به دلیل مواضع صلح طلبانه و استفاده از ماری جوانا سزاوار گرفتن چنین مدالی نیست.
سرانجام "لژیون دونور" در روز ۱۳ نوامبر به این خواننده ۷۲ ساله داده شد که سه کنسرت هم در پاریس برایش ترتیب داده شده بود.

البته کسانی که از دادن نشان "لژیون دونر" به "باب دیلن" انتقاد می‌کنند می‌گویند زمانی بود که خوانندگان می‌خواندند و رد می‌شدند اما امروز به آن‌ها مدال و نشان می‌دهند.

کسان دیگر هم می‌گویند بیش ازاینکه از انتقاد از گذشتهٔ ضد جنگ و کشیدن ماری جوانا، در بحث برای دادن این نشان به "باب دیلن" شگفت زده شویم، گرفتن چنین نشانی توسط کسی شوکه می‌کند که موسیقی اعتراضی و ضد سیستم می‌خواند، اما امروز‌‌ همان شخص با پیرشدن، نشانی را می‌پذیرد که حکایت از پیوستن به معیار‌های متعارف دارد. در گذشته خوانندگان راک صندلی می‌شکستند، اما امروز منتظر روزی می‌شوند که به آن‌ها نشان بدهند... این هم از بدزبانی فرانسوی‌ها که هیچ‌گاه از انتقاد باز نمی‌ایستند.

پیش‌تر، البته "پل مک کارتنی"- خواننده، نوازنده و آهنگساز گروه بیتل‌ها، این نشان را در سال ۲۰۱۲ دریافت کرده بود که او نیز از دست زدن به مواد مخدر پرهیز نکرد.

گفتنی است که باراک اوباما، "باب دیلن" را بزرگ‌ترین موزیسین تاریح آمریکا توصیف می‌کند. این تازگی ندارد چرا که مجله "لایف" نیز از وی به عنوان یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در قرن بیستم یاد کرده است؛ چرا که "باب دیلن" همواره با موسیقی خود شنونده را غافلگیر می‌کرد وگاه نیز هوادارن خود را در شوک فرو می‌برد.

باب دیلن، که در ترانه‌های مردمی با در هم آمیختن شعر‌های خوب و مفاهیم اجتماعی انقلاب به وجود آورد، به عنوان مبتکر «ترانه‌های اعتراضی» به شمار می‌آید. آلبومی به نام "فری ویل این باب دیلن" که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد، لقب وی را به عنوان سراینده ترانه‌های «اعتراضی» تثبیت کرد.

او به موسیقی فولک و راک بُعد دیگری داد و آن‌ها را به خدمت تعهدات اجتماعی در آورد. از این رو به رشد آگاهی اجتماعی در فرهنگ آمریکا کمک کرد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.