دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

دیدار با فیلم های مستند

نتشر شده در:

در آخرین روز دوشنبه هرماه (به جز تعطیلات مدارس) ، یکی از سینماهای زنجیره ای "ام کا ٢"، در ساحل رودخانه "لوآر"، با فیلم‌های "مستند بر روی پرده بزرگ" قرار دیدار دارد. از این رو از یک منتقد و یا یک نویسنده می‌خواهد یکی از فیلم های موجود در کاتالوگ این انجمن را برگزیند ودر پایان نمایش به کند و کاو در محتوا، جنبه‌های زیبائی شناختی و سیاسی این ژانر بپردازد . 

تبلیغ بازرگانی

در روز دوشنبه 26 ژانویه ، این "دیدار با مستند" با دوفیلم: یکی "پ، مثل پلیکان" ساخته "پرویز کیمیاوی" و "الف، مثل ایران" ، ساخته "ساناز آذری" انجام گرفت.
"هرموز کی"، مستند ساز، نویسنده و مدرس دانشگاه هم گرداننده این برنامه بود.

گفتنی است که این ٢فیلم نه تنها از نظر نام به یکدیگر شباهت دارند بلکه الفبا هم در آنها نقش مهمی را بازی می کند.
"پ، مثل پلیکان"، ساخته سال 1972، یکی از مستندهائی است که هرگز کهنه نمی شود. این فیلم ماجرای پیرمردی را روایت می کند که 40 سال در خرابه‌های نزدیک به طبس زندگی می‌کرد و بچه‌ها برای مسخره کردن و آزار او به سراغش می آمدند. این پیرمرد که دیوانه نیست ولی در دنیای درونی دیگری زندگی می کند، تلاش دارد با حرکات بدن به بچه‌های ناباب، الفبا را یاد بدهد. ناگهان سررسیدن یک "پلیکان" در زیستگاهی که مناسبش نیست، تغییری را به وجود می‌آورد که از نظر نمادین هم پرمعناست.

در "الف، مثل ایران"، باز هم با الفبا و یادگیری آن درسال 2014 سرو کار داریم. در این فیلم "ساناز آذری"، مستند ساز جوانی که در گذشته سلام اصفهان را ساخته بود وساکن بلژیک است، در چارچوب یک کلاس درس، یک تخته سیاه، یک آموزگار و چند عکس نامرغوب کتاب‌های درسی، یادگیری خواندن و نوشتن زبان مادری اش را با پرسش‌گری و ریزبینی به تصویر می کشد.

این دو فیلم نکات مشترک دیگری هم دارند که از جمله به تنهائی ها، جدائی از خاستگاه و نیز مرگ به شکلی شاعرانه سخن می گویند.

در آغاز گفتگو با این سه تن، دیدگاه "هرموز کی" را در مورد این کارگردانان جویا شدم.

02:15

هرموز کی

02:29

پرویز کیمیاوی

البته "پرویز کیمیاوی" احساش را پس از دیدن این فیلم که به گفته وی هنوز کهنه نشده، چگونگی پیدا شدن یک پلیکان در این شهر گرم و نه چندان مناسب و همچنین چگونگی یافتن این سوژه را تعریف می کند.

 

02:14

ساناز آذری

"ساناز آذری" نیز به انگیزه اش برای یاد گیری خواندن و نوشتن زبان مادری، سفرهایش به ایران و لزوم پرداختن به کشور زادگاهش در دو فیلم مستندی که ساخته می پردازد. او می‌گوید با این دو فیلم آن چه را که می‌خواسته بیان کرده و دیگر فیلم سومش درپیوند با ایران نخواهد بود.

 

در پایان شایسته یادآوری است که فیلم مستند "زندگی چکه ایست اولنگون" ، ساخته "هرموز کی" که در آن شخصیتی غریب و جذاب را می شناساند، بار دیگر در روز 6 فوریه در مرکز "پمپیدو" به نمایش در می آید.

 

فستیوال داستان مصور شهر "آنگولم"

 چهل ودومین فستیوال بین‌المللی داستان مصور شهر "آنگولم"، در غرب فرانسه که از روز 29 ژانویه تا اول فوریه جریان خواهد داشت، بار دیگر درهای خود را به روی هنری باز می‌کند که محبوب جوانان است و هنوز اینترنت نتوانسته جای آن را بگیرد. طی این سال‌ها شهر "آنگولم" به مهمترین مرکز این ژانر تبدیل شده و از آن به عنوان "سیلیکون والی" داستان مصور نام می برند. در نتیجه بیش از 6000 ناشر و دست اندر کار تولیدات داستان‌های مصور در آن سهم می گیرند.

امسال دو جایزه مهم این جشنواره یکی به "کاتسوهیرو اتومو" ژاپنی ودیگری که جایزه بزرگ ویژه نام گرفت، به هفته نامه "شارلی‌هبدو" داده شد تا خاطره کارهای نویسندگان و طراحان آن همواره زنده بماند که در راه پاسداری از آزادی بیان مبارزه می کردند.

گفتنی است که 3500 نویسنده- نقاشی که به کار های ارائه شده رأی می دهند، یک بار در پایان ماه دسامبر نام سه فینالیست را اعلام کردند و سپس در روز 28 ژانویه، "کاتسوهیرو اتومو" توانست با ربودن 38درصد آرا، جایزه بزرگ را از آن خود سازد و نخستین ژاپنی ای باشد که در فستیوال جایزه می گیرد.

شایسته یادآوری است که مرجان ساتراپی، در سال 2001، از همین فستیوال جایزه بهترین داستان مصور را برای کتاب خود "پرسپولیس" گرفت و سال بعد نیز جایزه بهترین سناریو را برای "مرغ و خورشت آلو" ربود.

افزون بر این دو جایزه "وحشی طلائی" به بهترین آلبوم، "وحشی آنگولم" به عنوان جایزه ویژه ژوری به بهتری سریال و بهترین کشف داده می شود. جایزه مردمی "آنگولم" هم به کتابی که آنها پسندیده‌اند داده می شود.

حدود 800 خبرنگار و نیز بیش از هزار نقاش-نویسنده داستانهای مصور امسال در این فستیوال شرکت دارند.

البته فیلم های انیمیشن هم در این فستیوال حضور پر رنگی دارند و رابطه میان سینما و داستان‌های مصور از ورای چند فیلم نشان داده می شود.

نمایشگاه بزرگی هم به استعدادهای جوان اختصاص داده شده تا دست اندرکاران بتوانند ستاره‌های آینده دنیای داستان مصور را کشف کنند که از فروش روز افزونی برخورداراست.

گفتنی است که شهر "آنگولم" دارای یک شهرک داستان مصور است و مدرسه عالی ای هم که در آن دایر شده به فارغ‌التحصیلانش امکان می دهد به سرعت جذب بازار کار شوند.
این شهرک شامل یک موزه، گالری ها و نمایشگاه‌ها، یک کتابخانه برای پاسداری از این میراث، یک کتابفروشی، یک پانسیون هنرمندان، یک سینمای هنر-تجربی، یک مرکز سمینارها و کنگره و یک رستوران می‌شود.

در کنار بخش مسابقه و نمایشگاه‌ها، کنسرت‌ها و میزگردها شماری رویداد دیگر هم پیش بینی شده است.

 

"برف درمانی"

اگر می‌خواهید بار دیگر ژرفای رفتارهای انسانی در شرایط اضطراری را مرور کنید، به دیدن فیلم "برف درمانی"، ساخته "روبن اسلوند"، کارگردان سوئدی بشتابید که بر روی پرده سینماهاست.

در این فیلم کمدی-تراژدی، ما زوجی را می بینیم که با دو فرزندشان از سوئد برای اسکی به یکی از پیست‌های اسکی در فرانسه آمده اند. در آغاز عکسی از این خانواده خوشبخت انداخته می شود که ما را صحنه به صحنه در برابر کاتالوگ توریستی سفر به کوهستان و اسکی در زمستان و نیز یک خانواده خوشبخت می گذارد. سپس بهمنی سرازیر می شود و مادر خانواده بچه ها را به سرعت از فاجعه دور می کند، در حالی که پدر پیش از همه آنها، بدون این که به فکر نجات فرزندانش بیفتد، جا راخالی کرده است !!
از آنجاست که فیلم عمق پیدا می کند و تلخ شدن رابطه زوج، پرسش گری ها و توجیه کردن های نپذیرفتنی پدر خانواده، تماشاگر را با درام زندگی زوج ها، که تازگی ندارد، همراه می کند.

در واقع "روبن اسلوند" 40 ساله، با این فیلم مانیفستی علیه همجنسان خود صادر می‌کند و زندگی زناشوئی را زیر سئوال می برد.
او در این راه با ظرافت پیش می رود و همچون جراحی، لایه لایه شخصیت ها و رفتارهایشان را می کاود و به زمانی اشاره می کند که در زندگی زوج ها، دیوار اطمینان فرو می ریزد.

"روبن اسلوند" همچنین به خوبی از شورش کودکان در برابر والدینشان سخن می گوید و طبیعت پر از برف و سرکش را به تصویر میکشد.
این فاجعه و واکنش شخصیت‌ها همچنین کمبودهای سینمای متعارف را نشان می دهد که همواره در دادن تصویری نادرست از مردی و مردانگی و روابط زنان و مردان پافشاری می کند.

این فیلم که در آغاز، نامش "توریست" بود و در بخش نوعی نگاه فستیوال "کن" شرکت داشت، تبدیل به "برف درمانی" و سپس در فرانسه، تبدیل به "فرس ماژور" شد. فیلمی که کاندیدای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شده و یکی از بهترین‌های سینمای سوئد به شمار می‌آید.

 

تآتر شهر تهران ٤٢ ساله شد

در روز 8 بهمن ماه در حالی که جشنواره تئاتر فجر برگزار بود، ٤٢ سالگی مجموعه تآتر شهر تهران جشن گرفته شد.
بنابراین، در شمع کیک تولد تئاتر شهر نیز با آرزوی بازسازی هرچه زودتر این مجموعه و بازگشت تئاتر شهر به روزهای درخشان آن، دمیده شد.

در همان حال، نمایش "عزیز شنگال" به کارگردانی "قطب الدین صادقی"، در سالن اصلی این تآتر در حال نمایش بود و خبرها حکایت از این دارند، این اثر که در بخش مهمان جشنواره تآتر فجر به روی صحنه می رفت، با استقبال روبرو شده است.

قطب الدین صادقی، پیش از اجرای این نمایش از این سخن گفت که به دلیل فرسودگی امکانات سالن اصلی مجبور شده 120 اسلاید شاعرانه و سوررئالیستی را که برای نمایش انتخاب شده بود حذف کند و همچنین میزانسن یکی از صحنه‌های نمایش را که قرار بود عروس داستان را از ارتفاع بالای صحنه به سمت پایین بیاورد تغییر دهد، چون ممکن بود با این امکانات محدود و قدیمی جان بازیگر به خطر بیفتد.

 

"لناماموت فرانسوی به حراج گذاشته شد

"لنا"، ماموت فرانسوی پشم دار، توسط صاحب فرانسوی آن در سایت "کاتاویکی" به حراج گذاشته شد که پیش تر نیز اسکلت کامل دایناسورها را به حراج گذاشته بود.
این ماموت بسیار مورد توجه موزه های جهان قرار گرفته که دلشان می خواهد آن را در مجموعه های دائمی خود بگنجانند.

علت درخواست‌های بسیار برای این ماموت این است که به گفته کارشناسان، اسکلت ماموت هائی که در موزه ها به نمایش گذاشته می شوند، از استخوان‌های حیوانات گونه گون و مواد مصنوعی ساخته شده اند. در حالی که اسکلت "لنا" واقعی است چرا که 90 درصد استخوان‌هایش متعلق به خود اوست.
با درنظر گرفتن جثه وی، می توان گفت که او جوان بوده و استخوان هایش همگی از یک جا به دست آمده است. این نشان می دهد که "لنا"، دهها هزار سال پیش، به احتمال زیاد در باتلاقی گیر کرده بوده است.

علت دیگر این توجه، ماموتی است که در فیلم انیمیشن ، "دوران یخبندان" ، یکی ار نقش های اصلی را بازی می کند. بنابراین شماری موزه خواستار به دست آوردن "لنا" هستند تا بازدید کنندگان بیشتری را به سوی خود بکشانند.
ازسوی دیگر، اندازه متوسط این ماموت، به موزه ها امکان می دهد بتوانند آن را در درون خود بگنجانند.

خریداران رقم 850 هزار یورو را پیشنهاد می کنند، اما کارشناس فروش سایت یاد شده بر این باور است که "لنا" به مبلغ  150هزار تا 200 هزار یورو به فروش خواهد رفت.

 

کنسرت علیرضا قربانی در پاریس

"علیرضا قربانی"، خواننده ایرانی که پس از انتشار آلبومی به نام "مستی" در سال 2011، با آلبوم تازه اش "دلداده" که به تازگی به بازار آمده، ما را به سفری به درون گلستان سعدی و نیز رباعیات خیام و اشعار رومی و حافظ می برد، در روز 6 فوریه، کنسرتی در سالن "آلامبرا" در پاریس اجرا می کند.
در این کنسرت که در پایان فستیوالی به نام "در مسیر صدا" برگزار می شود، "سامان صمیمی" آهنگسازو نوازنده کمانچه و "میلاد محمدی" نوازنده تار، او را همراهی می نمایند.

از چند سال پیش، علیرضا قربانی موقعیت خود را به عنوان خواننده نسل تازه موسیقی سنتی ایران تثبیت کرده افزون بر قطعات رپرتوار گذشته، به اجرای قطعاتی نو، برخاسته یا الهام گرفته از آن رپرتوار، می پردازد. او این قطعات را با دقت و سلیقه خوب برگزیده و اجرا می کند.

Alhambra
21 rue Yves Toudic – 75010 Paris

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.