دسترسی به محتوای اصلی
ایران

مرگ آیت‌الله موسوی اردبیلی: چهره‌ای که کم‌کم از صحنۀ جمهوری اسلامی کنار رفت

آیت‌الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، یکی از روحانیونی که در سال‌های نخست انقلاب وظایف حساس به عهده داشت، روز چهارشنبه ٣ آذر/٢٣ نوامبر در ٩١ سالگی درگذشت. او در زمان حیات خمینی یکی از مسئولان درجه اول نظام محسوب می‌شد. وی همچنین یکی از پایه‌گذاران حزب جمهوری اسلامی بود.

آیت‌الله عبدالکریم موسوی اردبیلی از نزدیک ترین روحانیون به آیت‌الله خمینی بود، اما پس از آن با کاهش فعالیت‌های سیاسی و حکومتی خود کم‌کم به حاشیه رفت.
آیت‌الله عبدالکریم موسوی اردبیلی از نزدیک ترین روحانیون به آیت‌الله خمینی بود، اما پس از آن با کاهش فعالیت‌های سیاسی و حکومتی خود کم‌کم به حاشیه رفت.
تبلیغ بازرگانی

 آیت‌الله موسوی اردبیلی از دو روز قبل به دلیل عارضه قلبی و گوارشی در بیمارستان لاله تهران بستری شده بود.

او درست قبل از پیروز انقلاب اسلامی، توسط خمینی به عضویت در شورای انقلاب منصوب شد وسپس در سال ١٣۵٨ به عنوان دادستان کل کشور معرفی گردید. اردبیلی پس از کشته شدن آیت‌الله بهشتی، از سال ١٣٦٠ تا ٦٨  ریاست دیوان عالی کشور را نیز  به عهده داشت و در واقع عالی‌ترین مقام قضایی جمهوری اسلامی بود.
پیش از آن، در أواخر سال ١٣۵٧، موسوی اردبیلی همراه با بهشتی، هاشمی رفسنجانی، خامنه‌ای و باهنر، حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردند.

موسوی اردبیلی ریاست قوه قضاییه را تا مرگ آیت‌الله خمینی به عهده داشت، اما پس از آن، کم‌کم فعالیت‌های سیاسی و حکومتی خود را کاهش داد و به حاشیه رفت. او علاوه بر مسئولیت‌های عالی قضایی، عضو مجلس خبرگان و شورای انقلاب فرهنگی نیز بود.

زندگینامۀ مفصل موسوی اردبیلی در سایت رسمی او منتشر شده است.

روایت موسوی اردبیلی از مرگ و بازگشت
 در اردیبهشت ماه گذشته، حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی در دیداری با آیت‌الله موسوی اردبیلی به او گفته بود: «با واسطه شنیده‌ام که شما آن طرف (به دنیای دیگر) رفته و برگشته‌اید»...
خبرگزاری "ایرنا" که اظهارات رئیسی را نقل کرده می‌افزاید: «آيت‌الله موسوی اردبيلي با تأييد اين ماجرا گفت: «سخت مريض شده بودم، كاملاً از هوش رفته بودم و به صورت كامل خود را در شرف مرگ يافتم، يكباره در حالت مرگ، تمام حالات خود را مرور كردم تا اعمالی را كه در دنيا انجام داده‌ام عرضه كنم»...
موسوی اردبيلي سپس می‌گوید که بعد از مرور همۀ اعمال «ديدم هيچ كدام در آنجا قابل عرضه نيست اما يكباره گفتم من در اعتقاد خود نسبت به خداوند و اهل بيت ترديدی ندارم و باید همین را عرضه كنم... در همين حالت ديدم كه فشار سنگيني كه روی سينه‌ام بود، برداشته شد و كم كم به هوش آمدم. وقتی به هوش آمدم، فرزندم در بالين من نشسته بود و گفت "در اين مدت، شما پشت سر هم می‌لرزيديد و اشك از چشمانتان سرازير بود».

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.