دسترسی به محتوای اصلی
عمومی

"مغز خود را آزاد کنید"

هفته نامه های فرانسه، بسان همه روزنامه ها، مطالبی را به مقوله های داغ و یا ادامه دار چون مهاجران، تنش سوریه، دوئل انتخاباتی در آمریکا و .. اختصاص داده اند، که همه روزه به آنها می پردازیم. بنابراین در هفته نامه های مورد بررسی به مطالبی خواهم پرداخت که کمتر به آنها پرداخته می شود.

هفته نام "ابس" از روابط نامشروع دو تن از چهره های بنیاد گرا در مراکش سخن می گوید که تبدیل به موضوع داغ روزنامه های این کشور شده است.
هفته نام "ابس" از روابط نامشروع دو تن از چهره های بنیاد گرا در مراکش سخن می گوید که تبدیل به موضوع داغ روزنامه های این کشور شده است. DR
تبلیغ بازرگانی

هفته نامه "لوپوئن"، روی جلد و چندین صفحه این هفته نامه را، همراه با عکس "ادریس اُبِرکان"، پژوهشگرو استاد 30 ساله پلی تکنیک، به کتاب پر سر وصدای او اختصاص می دهد که درآن این پژوهشگر رمز و راز مغز را می شکافد و از لزوم رها کردن آن سخن می گوید.

"ادریس اُبِرکان"، که بیش از 170 کنفرانس در جهان داده و سه دکترا در رشته "ارگونومی عملی عصب ها" دارد، دراین کتاب که "مغز خود را آزاد کنید" (نشر روبر لافون) نام دارد این خبر خوش را می دهد که می توان به کار آئی مغز افزود. برای این کار و رها شدن از اندیشه های بازدارنده، اتوماتیسم و شرطی شدن های دیگر، او می گوید در آغاز می بایست از چگونگی کار نورون های مغزی آگاه شد.

او می گوید از این پس دیگر نباید از علم اعصاب سخن گفت بلکه باید منتظر انقلاب تازه ای در این زمینه و فرا رسیدن "اقتصاد اعصاب" "پرورش اعصاب" و "روانشناسی اعصاب" بود.

او بر این باور است که علم اعصاب برای درک هوش بشر ارزشمند است و چون ساستمدران دیگر نمی توانند اجتماع را تغییر دهند، هر انسان، با جعبه سیاهی، که همه دارایش هستند ، خواهد توانست، با آزاد ساختن نورون هایش، (کمی) به بهتر شدن دنیا کمک کند.

"ادریس اُبِرکان" می گوید: با مغز خود آن گونه رفتار کنید که می بایست باشد. بدین ترتیب به په آن کمک خواهید کرد که همان چیزی که می تواند بشود."

به باور او مدرسه، کار و آفرینش، کلیدهای مهم برای استفاده خوب از هوش هستند. "ادریس اُبِرکان"، پس از رد کردن گفته ای رایج مبنی بر این که ما تنها 10% توانائی مغز خود را به کار می بندیم، به هواداری از مبحث استفاده محدود از امکانات مغزی، که توسط روانشناس آمریکائی "ویلیام جیمز" مطرح گردید، می پردازد و می گوید ، زندگی مغزی و فکری روز مره ما در چهارچوبی بسته عمل می کند. علم اعصاب هم شواهد تازه ای بر این زندان فکری آورده است. آن چه که در زندکی فکری ما تحجر به وجود می آورد "یاد گیری ناتوانی " است. این صدای کوچکی که در ته ذهنمان به ما می گوید : "تو نمی توانی". یک مشکل دیگر از خود بیگانگی های دائم است که سر چشمه ی آن را می بایست در ایجاد نظام هائی دانست که حود شخص را به اسارت در می آورند.

او در مورد مدرسه می گوید در ساختار این نهاد بسیار کم تغییر به وجود آمده است، در حالی که جامعه پی در پی شاهد انقلاب در دورن خود بوده که یکی از آنها رسیدن اینترنت است. حال خبر خوب این است که مدرسه برتری خود را نسبت به بازیهای کامپیوتری نگه داشته چرا که زمینه های گسترده تری را در بر می گیرد. و از این چنانچه ما مانند افلاطون و ارسطو وشماری دیگر از مدرسه و آموزش وسیله ای برای کشف جهان بسازیم و نه یک سوند برای جستجودر درون بدن، می توانیم جهان رانغییر دهیم. این مدرسه که حاصل انقلاب صنعتی است هدفش دادن مهره هائی برای چرخاندن چرخ های این انقلاب بوده است. از این روست که استعداد های واقعی بیرون ازاین نظام پرورش بافته اند...باید به سان جانوران پستان دار، یاد گیری از راه بازی انجام گیرد. چون می دانیم جانورانی که هوشمند ترند بسیار بازی می کنند.
هفته گذشته، هفته دشواری بود برای "نیکلا سارکوزی"، رئیس جمهوری پیشین و کاندیدای انتخابات مقدماتی حزبش "جمهوریخواهان" برای ریاست جمهوری آینده فرانسه، چرا که درگیری های او و هم گروهی هایش با قوه قضائیه پیرامون سوء استفاده های گوناگون پایان نگرفته، چاپ کتابی توسط مشاور وی "پاتریک بوئیسون"، تبدیل به خوراک دندان گیری برای رسانه ها شده است. در آغاز ماجرای فاکتور های جعلی مبارزات انتخاباتی سال 2012 در رپرتارژی پخش شد که تلاش می گردید از نشان دادن آن در کانال دولتی فرانس 2، پیش از برگزاری انتخابات مقدماتی خزب جمهوری خواهان جلوگیری شود. که با اعتراض همگان و امضای توماری بزرگ روبرو گردید و پخش شد. سپس کتاب یاد شده منتشر گردید که برگرفته است از شماری از جلسات محرمانه ریاست جمهوری که توسط "پاتریک بوئیسون" طی پنج سال همکاری با وی ضبط شده و همچنین دیده ها وشنیده های وی. "پاتریک بوئیسون" بسیاری از مسائل خصوصی زندگی و شخصیتی "نیکلا سارکوزی" وهمچنین نکات تکان دهنده ای از جمله پیرامون کمک های مالی لیبی دوران قذافی برای انتخابات و نیز دستور به عدم دخالت پلیس در درگیریهای جوانان سیاهپوست و مغربی تبار با جوانان "سفید پوست" را برملا می سازد.

"فرانتس اولیویه ژیزیر"، سر دبیر هفته نامه لو پوئن، از همه رسانه هائی گله می کند که از رئیس جمهوری پیشین به گونه ای دفاع کردند. او می نویسد آیا فرانسه به یک "جمهوری آفریقائی " تبدیل شده است ؟ و می افزاید، دیگر از این که مردم به سوی جبهه راست افراطی و چپ رادیکال تمایل پیدا کرده اند، تعجبی نکنیم. چرا که آنها با عوام فریبی، ترس واهی و یا احساس پرولتاریائی شدن طبقه متوسط این ترس را به وجود آورده اند. در این میان رنگ باختن دمکراسی در تک تک ما حالت تنگی نفس به وجود آورده است.

یا به گفته "توکویل"، که در قرن نوزدهم پیش بینی می کرد که هرزروی دمکراسی ما را کم کم به سوی یک "خودکامگی نرم" سوق می دهد. این پیش بینی امروزبه وقوع پیوسته و همه رای دهندگان با پیروی از "تک اندیشه"، "تک گزینه" و "تک کاندیدا" گوسفند وارپیش می روند.

هفته نامه اکسپرس روی جلد و مطلب بزرگی را به همین کتاب "پاتریک بوئسون" اختصاص داده که "نیکلا سارکوزی" را در تنگنا قرار می دهد.

"پاتریک بوئیسون"، نه تنها همه حرفهائی را که رئیس جمهوری پیشین درمورد همراهان و شخصیت های مهم می زد را بر ملا می سازد، در جائی می نویسد "نیکلا سارکوزی" مانند بورس بازان به کوتاه مدت فکر می کند. این علاقمندی به نان را به نرخ روز خوردن و نیز آشفتگی ها و زندگی خصوصی اش بر شخصیت اجتماعی او تأثیر می گذارد.

سرمقاله نویس این هفته نامه ، "کریستف باربیه"، به یکی از جملات بسیار بحث برانگیز و خنده آور "نیکلا سارکوزی" اشاره دارد که به نیاکان فرانسویان، یعنی اهالی " گُل" * اشاره کرد و گفت هر خارجی که فرانسوی می شود نیاکانش "گل ها" خواهند بود.

"کریستف باریبه" می نویسد: "این مرد تلاش بسیار برای گفتن مهملات می کند. اما در عین حال، با گفتن آنها امکان توجه رای دهندگان انتخابات مقدماتی به برنامه ها و پیشنهادات کاندیداهای دیگر را می گیرد. "نیکلا سارکوزی" بر این باور است که با تعیین چالش ها در فراشد نبرد انتخاباتی می تواند ، همچون در سال 2007، برنده شود. اما امروز این باور باعث می شود که او نبیند تنها چالش این انتخابات مقدماتی خود وی است ...

هفته نام "ابس" از روابط نامشروع دو تن از چهره های بنیاد گرا در مراکش سخن می گوید که تبدیل به موضوع داغ روزنامه های این کشور شده است.

ماجرا بدین شکل است که ساعت 7 بامداد یک روز، در میان اتومبیل هائی که در ساحل "ال منصوریه" در کازابلانکا، پارک کرده بودند، پلیس به یک مرسدس بنز برخورد می کند که شیشه هایش پر از بخار بود. او در این ماشین زن ومردی را در حال عشقبازی کشف می کند. آن چه مهم است این نیست که در مراکش برای روابط غیرقانونی حکم زندان صادر می شود، بلکه در این است که مرد "عمر بن حامد" 63 ساله و "فاطمه نجار" 62 ساله، هر دو از رهبران مهم "جنبش یکپارچگی اصلاحات" بودند که انجمنی نزدیک به حزب "عدالت و توسعه" است که دولت رااداره می کند. این دو شخصیت به جناح بسیار تند روی این جریان تعلق دارند که از سالها پیش وعظ های تندی پیرامون روابط زن و مرد کرده اند و از جمله این بود که از زنان می خواستند در برابر مردان نخندند. حال این مهم نیست که آیا آنها لو رفته اند و یا رسانه ها پس از کشف این قرار ملاقات ان چنانی, پس از نماز صبح, به این خبر دامن زده اند.. اما لبخند قاضی پس از عقد شتاب زده این دو و گفتن "تبریک" را به این زودی ها کسی فراموش نخواهد کرد.

* سرزمین "گُل" ، محل زندگی گروهی سلتی تبار، در زمان روم باستان منطقه گسترده ای بود که افزون بر فرانسه امروزی، بلژیک، سوئیس و ساحل غربی رود راین را در بر می‌گرفت. رومی‌ها در سال 125 پیش از میلاد مسیح، وارد این سرزمین شدند و کم کم بر آن چیره گردیدند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.