پنج سال بعد از "بهار عرب": در حسرت آزادی و آرامش
پنج سال پیش، با قیام مردم تونس و فرار رهبر سیاسی این کشور، خیزشی کمسابقه در کشورهای عرب آغاز شد که بعداً به "بهار عرب" شهرت یافت. گذشته از رهبرانی چون بنعلی و قذافی و حسنی مبارک، قربانیان این حرکت بزرگ قبل از همه، مردمی بودند که به امید آزادی و زندگی بهتر به پا خاسته بودند.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
صبح روز چهاردهم ژانویۀ سال ۲۰۱۱، وقتی اهالی شهر تونس به خیابانها ریختند، هیچکس قادر نبود پیشبینی کند که زلزلهای سیاسی تمامی جهان عرب را خواهد لرزاند. در آن روز، زینالعابدین بنعلی بعد از ۲۳ سال حکومت مطلق بر تونس ناچار به ترک کشور و پناه بردن به عربستان سعودی شد.
یک ماه قبل از فرار سراسیمۀ رئیس جمهور، یک دستفروش ۲۷ ساله به اسم محمد بوعزیزی که از رفتار مأموران شهرداری و سختی زندگی به جان آمده بود خود را در جنوب پایتخت آتش زد. مردم که از این حرکت نومیدانه سخت خشمگین شده بودند، با شنیدن خبر مرگ دستفروش که در روز ۴ ژانویه رخ داد، علناً به مرحلۀ قیام علیه حکومت قدم نهادند.
واکنشهای زنجیرهای
اینک، پنج سال بعد از آن وقایع، تونس که آغازگر «بهارعرب» بود، به زحمت خود را در نقطهای میان بازگشت به دیکتاتوری قدیمی، اسلامگرایی و هرج ومرج نگاه داشته است. به رغم دشواریهای اقتصادی، ترور شخصیتها و سرگردانی سیاسی، به هرحال تونس تنها کشوری است که از «بهار عرب» سربلند بیرون آمده و افتان و خیزان «انتقال دموکراتیک» را طی میکند.
بعد از بنعلی نوبت به حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر و سپس معمر قذافی، رهبر لیبی رسید. مبارک سه دهه، و قذافی چهار دهه حکومت کرده بودند. مبارک بعد از ۱۸ روز قیام مردم و ۸۵۰ کشته برکنار شد. قذافی هم بعد از تظاهرات و شورش در بنغازی و بالاخره مداخلۀ نیروهای ناتو سرنگون شد.
امروزه بسیاری از ناظران سیاسی فرانسوی معتقدند که نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور وقت فرانسه، در سقوط و نابودی قذافی نقش تعیینکننده داشته است.
بشار اسد، بازماندۀ خون و ویرانی
اما در موج سنگینی که دنیای عرب را فراگرفت، بشار اسد همچنان سر از آب بیرون نگاه داشته است.
بقای او به قیمت ویرانی کشور،۲۶۰هزار کشته و میلیونها آواره امکانپذیر شده است.
به قول مفسر خبرگزاری فرانسه، وضعیت سوریه نماد همۀ نومیدیهایی وسرخوردگیهایی است که در پی «بهار عرب» شکل گرفت.
حافظ غانم، معاون مصریتبار بانک جهانی، در کتابی که در بارۀ آغاز «بهار عرب» منتشر کرده مینویسد: «روزهای پرشوری بود. تب دموکراسی به همه سرایت کرده بود».
غانم سپس سؤال میکند: «اما آیا کشوری بدون سنت دموکراتیک و با نهادهای بسیار ضعیف میتواند به سرعت به یک دموکراسی کارآ تبدیل شود و بلافاصله وضعیت معیشت مردم را بهبود دهد؟»
در مصر هم پس از یک دوره خشونت، تردید و بلاتکلیفی سیاسی، حکومت دوباره همان شیوۀ امتحانشدۀ قدیمی را پیش گرفت و عبدالفتاح سیسی با پیروی از اسلاف خود و با تکیه بر قدرت مطلق ارتش به سرکوب بیامان مخالفان و قلع و قمع اسلامگرایان پرداخت.
باید گفت که در این کشور، روند دموکراتیکی که به سختی آغاز شده بود، به چیزی بیش از انتخاب محمد مرسی و چیرگی اخوانالمسلمین نینجامید که آن هم با زور و ارعاب و خشونت ارتش و حداقل ۱۴۰۰ قربانی، به سرعت برچیده شد.
لیبی هم حالا به هرج و مرج رسیده است. از سال ۲۰۱۴ به بعد، این سرزمین وسیع عملاً دو تکه شده و در پیامدهای سنگین رقابت دو قدرت سیاسی، گرفتار مانده است.
در اینحال، در بخش دیگری از جهان عرب، یمن اسیر درگیری شیعه و سنی و زورآزمایی کشورهای بزرگ منطقه شده است.
هنوز برای نتیجهگیری زود است
مایکل عیاری، تحلیلگر یک مؤسسۀ غیردولتی (International Crisis Group) میگوید: «از جهاتی میتوان بهار عرب را با فروریزی دیوار برلین مقایسه کرد. به این معنا که بعد از هر دو رویداد تاریخی، روند تغییر و شکلگیری مجدد نقشۀ سیاسی منطقه آغاز شد... اتحادهای سیاسی همچنان در حال شدن و واشدن است و تحلیل دقیق شرایط ممکن نیست. این روند احتمالاً چند دهه طول خواهد کشید».
تا امروز، پیامد ملموس و تأثیرگذار «بهار عرب» در عرصۀ بینالمللی، قویتر شدن گروههای افراطی اسلامگرا یا «جهادی» بوده که در رأس آنها، گروه موسوم به «دولت اسلامی» (داعش)، خشونت و جنایت را به مرزهای تازه رسانده است.
در این التهاب و تنش پرخون و ویرانی، تنها تونس با تکیه به اصل «آشتی ملی» و به لطف همکاری چهارجانبۀ سندیکاها، سرمایهگذاران، وکلای دادگستری و اتحادیۀ حقوق بشر آرامش نسبی را بازیافته است. آرامشی که در مقایسه با کشور همسایهاش لیبی، بهشت روی زمین محسوب میشود.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید