برمه ایها تا سال ۱۹۶۲ مسلمانان رُهینگیا را به عنوان اقلیت قومی در خاک برمه به رسمیت میشناختند. با آغاز دیکتاتوری تک حزبیِ ژنرال «نی وِیْن» در سال ۱۹۶۲ و کاربست سیاستِ یکسانسازی قومی و برمه ای کردن همۀ باشندگانِ آن کشور، رُهینگیاییها نخست جایگاه خود را به عنوان اقلیت قومی از دست دادند و سپس، در سال ۱۹۸۲، از ملیت برمه ای محروم شدند و به صورت مردمی بیوطن درآمدند. آنان از حقوق سیاسی محروم اند. نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند. حق مسافرت به مناطق دیگر را ندارند. نمیتوانند با بودایی ازدواج کنند. حق گشادن دکّان و داد و ستد با بوداییها را ندارند. برپایۀ قانونی که در سال ۲۰۱۲ به تصویب رسیده است، نمیتوانند چندین فرزند داشته باشند و فاصلۀ سنّی میان فرزندانشان نباید از سه سال کمتر باشد.
به گزارش سازمان ملل، از روز جمعه ۲۵ ماه اوت نبرد میان ارتش میانمار (بِرمۀ پیشین) و شورشیانِ مسلمانِ رُهینگیا وارد مرحلۀ تازه و خطرناکی شده است. کمیساریایِ عالی سازمان ملل از سرکوبیِ سازمانیافتۀ اقلیتِ مسلمانِ میانمار زیر عنوانِ «پاکسازی قومی» یاد کرده است. با گسترش درگیریها، نزدیک به ۹۰ هزار تن از رُهینگیاییها به بنگلادش گریخته اند، صدها تن و، به گزارش بعضی از خبرگزاریها، دو تا سه هزار تن جان باخته اند و نظامیان میانمار به دهها بلکه صدها زن مسلمان تجاوز کرده اند. رُهینگیاییها کیستند و از چه زمانی در خاک میانمار نشیمن گرفته اند؟ آنان کمتر از ۴ درصدِ جمعیت ۵۲ میلیونی آن کشور را تشکیل میدهند و در ایالتِ اَرّکان در جَنوب غربی کشور زندگی میکنند. اَرّکان را رژیم کنونیِ میانمار «راخین» مینامد. البته بیشتر مردم آن ایالت بودایی اند. بوداییها ۸۹ درصد مردم میانمار را تشکیل میدهند. ۱ درصد مردم آن کشور هندو و ۴ درصد نیز مسیحی اند. اکثریت بوداییانِ میانمار مسلمانانِ آن کشور را بنگلادشی میدانند و معتقدند که باید به کشور اصلی خود، بنگلادش، بازگردند.
اما رُهینگیاییها خود را فرزندانِ تجار عرب، ترک، بنگالی، مغول و پرتغالی میدانند که زمانی از آن سرزمین گذشته اند و با زنان برمه ای ازدواج کرده اند. آنان مدعی اند که از قرن پانزدهم میلادی در آن کشور جایگیر شده اند و در همان زمان از طریق جادۀ ابریشم که از سرزمین آنان میگذشت، به اسلام گرویده اند. در آن زمان، آن منطقه قلمروِ دستنشاندۀ بنگال بود. زبان رُهینگیا مانند زبان بنگالی هندو اروپایی است، اما زبان اکثریت مردم میانمار بِرمه ای و از خانوادۀ زبانهای تبتی – برمه ای است. البته اَرّکانیها یا راخینیها که نیمی از جمعیتِ ایالتِ اَرّکان را تشکیل میدهند، قوم جداگانه ای هستند و به زبان خاصی که آن نیز از خانوادۀ زبانهای تبتی – برمه ای است، سخن میگویند. آنان خود را بومیانِ اصلی آن ایالت میدانند، پیرو یکی از شاخههای کهن و بنیادگرایِ دین بودایی و دشمنِ مسلمانانِ رُهینگیایی اند.
ایالتِ اَرّکان یا راخین را رشته کوههای بلندی از بقیۀ خاک میانمار یا بِرمه جدا میکند. آن ایالت پیش از آنکه برمه ایها در ژانویۀ ۱۷۸۵ بر آن چیره شوند، پادشاهیِ مستقلی بود. در پی نخستین جنگ بریتانیاییها با برمه ایها که از سال ۱۸۲۴ تا ۱۸۲۶ طول کشید، ایالتِ اَرّکان به تصرف بریتانیاییها درآمد. در آن جنگ، رُهینگیاییها با بریتانیاییها همدستی کردند و از همان زمان بِرمه ایها آنان را خائن شمردند. پس از جنگ جهانیِ دوم، رُهینگیاییها دوباره از بریتانیاییها در کشاکشِ آنان با برمه ایها پشتیبانی کردند. در سال ۱۹۴۵ بریتانیاییها دستگاه اداری خودمختار در ایالتِ اَرّاکان برپا کردند، اما برمه ایها در سال ۱۹۴۸، سالی که به استقلال دست یافتند، نه تنها هرگونه خودمختاری را در اَرّاکان از میان بردند، بلکه عرصه را بیش از پیش بر رُهینگیاییها تنگ کردند و تا توانستند بر آنان سخت گرفتند.
با این حال، برمه ایها تا سال ۱۹۶۲ رُهینگیاییها را به عنوان اقلیت قومی در خاک برمه به رسمیت میشناختند. با آغاز دیکتاتوری تک حزبیِ ژنرال «نی وِیْن» در سال ۱۹۶۲ و کاربست سیاستِ یکسانسازی قومی و برمه ای کردن همۀ باشندگانِ آن کشور، رُهینگیاییها نخست جایگاه خود را به عنوان اقلیت قومی از دست دادند و سپس، در سال ۱۹۸۲، از ملیت برمه ای نیز محروم شدند و به صورت مردمی بیوطن درآمدند. به رغم کاربستِ سیاست یکسانسازی قومی، امروز دولت برمه یا میانمار ۱۳۵ اقلیت قومی را در آن کشور به رسمیت میشناسد. این اقلیتها چون پیش از فرارسیدن استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۸۲۴ در برمه حضور داشتند، برمه ای شمرده میشوند. اما رُهینگیاییها به سبب آنکه روایت رسمیِ تاریخ برمه آنان را مردمی میانگارد که بریتانیاییها به برمه آورده اند، برمه ای به شمار نمیروند.
آنان از حقوق سیاسی محروم اند. نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند. حق گشادن دکّان و داد و ستد با بوداییها را ندارند. نمیتوانند با بودایی ازدواج کنند. برپایۀ قانونی که در سال ۲۰۱۲ به تصویب رسیده است، آنان نمیتوانند چندین فرزند داشته باشند و فاصلۀ سنّی میان فرزندانشان نباید از سه سال کمتر باشد. آنان حق مسافرت به مناطق دیگر میانمار را ندارند.
بحران کنونی در پی حملۀ گستردۀ شورشیان رُهینگیا به چند پاسگاه پلیس و ارتش میانمار آغاز شد. مقامهای دولتیِ میانمار شورشیان را به یاری گرفتن از جهادگرایان خارجی متهم میکنند. آنگ سان سوچی، برنده صلح نوبل و وزیر امور خارجه و مشاور دولت کنونی میانمار، حملات اخیر شورشیان را به پاسگاههای پلیس و ارتش محکوم کرده، اما دربارۀ ضد حملۀ بیرحمانۀ ارتش، کشتار مردم عادی، سوزاندن بیش از ۲۶۰۰ خانه در اَرّکان و، به طور کلی، رفتار شرمآور نظامیان با مسلمانان سکوت کرده است. بسیاری از مدافعان حقوق بشر در چهار گوشۀ جهان سکوت خانم آنگ سان سوچی را محکوم کرده اند و آن را نشانۀ دور شدن او از آرمانهای والای انسانی دانسته اند.
در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۲ خانم آنگ سان سوچی هنگام گرفتنِ جایزۀ صلح نوبل که در سال ۱۹۹۱ به او تعلق گرفته بود، آرزوی پایان یافتن دشمنیها در میانمار از جمله در ایالت اَرّکان را کرد و با سخنانش بذر امید در دلِ رُهینگیاییها کاشت، چندان که گمان بردند برندۀ صلح نوبل در آینده دستکم گامی در جهت شناساییِ آنان به عنوان «اقلیت قومی» برخواهد داشت. اما گویا از تأثیر روایت رسمیِ تاریخ میانمار در ذهن خانم آنگ سان سوچی بیخبر بودند.
بعضیها بیاعتنایی برندۀ صلح نوبل را نسبت به سرنوشت مسلمانان رُهینگیا نتیجۀ اوضاع و احوال پیچیدۀ سیاسی میانمار میدانند و میگویند هرگونه دفاع خانم آنگ سان سوچی از رُهینگیاییها به محبوبیتِ او در میان هوادارانش لطمه خواهد زد. اما آیا با چنین توجیهی میتوان بر سکوت او مُهر تأیید زد؟
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید