در آستانۀ سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری در ایران «تحریم انتخابات» به یکی از موضوعهای اصلی رسانههای فارسیزبان خارج و شبکههای اجتماعی ایرانیان در سراسر جهان تبدیل شده است. بعضی از شخصیتها و جریانهای سیاسیِ سرشناس مردم را به تحریم انتخابات فراخواندهاند. حتی میرحسین موسوی نیز این انتخابات را تحریم کرده است. برپایۀ بعضی از نظرسنجیها گویا بسیاری از رأیدهندگان یعنی «دارندگان حق رأی» در جمهوری اسلامی از شرکت در این انتخابات خودداری خواهند کرد.
در حقوق بینالملل تحریم یا «سانکسیون» را اقدامی جمعی برای کیفر دادن یک فرد، یک گروه یا یک کشور تعریف کردهاند و آن انواع گوناگون دارد که «بایکوت» یکی از آنهاست. بایکوت یعنی خودداری از ادامۀ رابطه با یک فرد، یک گروه یا یک کشور و معمولاً زمانی به کار بسته میشود که طرف مقابل قواعد پذیرفتۀ «رابطۀ دو جانبه» را رعایت نکند. در فلسفۀ سیاسی «بایکوت» را «مقاومت بیکُنش» تعریف کردهاند و آن را جنگافزار مردمانی میدانند که در برابر حریفی زورمند قرار گرفته باشند و نخواهند تن به «تسلیم و رضا» بدهند. بنابراین، اگر در انتخابات ریاست جمهوری رأیدهندگان از رأی دادن خودداری کنند باید بگوییم که آنان این انتخابات را «بایکوت» کردهاند.
بایکوت، بسته به اینکه چگونه و در چه زمینهای به کار بسته میشود، به حریف آسیب مادی یا معنوی میرساند. این اهرم فشارِ غیرمستقیم معمولاً اثرگذارتر و نتیجهبخشتر از فشار مستقیم است. بایکوت نام خانوادگیِ مباشرِ یک زمیندارِ ثروتمند قرن نوزدهم در غرب ایرلند بود.
در تابستان ۱۸۷۹ کشاورزانِ آن منطقه به سبب پایین بودن میزان محصول از بایکوت خواستند در آن سال از اجاره بهای زمینها ۲۵ درصد بکاهد، اما او نپذیرفت و دستور داد زمینها را از کشاورزانی که ناتوان از پرداخت اجاره بها بودند پس بگیرند. مردم منطقه با دیدن سماجت و بدرفتاری او تصمیم گرفتند هرگونه رابطۀ شخصی، اقتصادی و شغلی خود را با بایکوت قطع کنند تا جایی که حتی کشاورزان از برداشت محصول چشم پوشیدند و مغازهها از فروختن کالا به او خودداری کردند. این کار جمعی مردم آن منطقه بایکوت را به زانو درآورد.
از اواخر قرن نوزدهم این نوع اهرم فشار را که در تاریخ بیسابقه نبود، «بایکوت» نامیدند. البته مورخان سرآغاز بایکوت را به جهان باستان میرسانند. در یکی از نمایشنامههای آریستوفان که در سال ۴۱۱ پیش از میلاد نوشته شده، زنان آتن مردانشان را بایکوت جنسی میکنند تا به جنگ با «اسپارتا» پایان دهند.
از بایکوتهای معروف قرن بیستم میتوان از بایکوتی یاد کرد که گاندی در سال ۱۹۳۰ برضد مالیاتهایی به راه انداخت که مقامات استعماری بریتانیا در هند از مردم میگرفتند. این «مقاومت بیکُنش» در سالهای دهۀ ۷۰ میلادی الهامبخش مخالفان جنگ ویتنام در آمریکا شد. آنان نیز تصمیم گرفتند از پرداختن آن مقدار مالیاتی که صرف هزینههای جنگ میشد خودداری کنند.
پیش از آن در سال ۱۹۵۵ به دعوت مارتین لوتر کینگ ساکنان سیاه پوست و فعالان حقوق مدنی شهر «مونتْگُمری» برای پایان دادن به تبعیض نژادی اتوبوس های آن شهر را بایکوت کردند.
از دیگر بایکوتهای معروف قرن بیستم میتوان از بایکوت محصولات چینیِ تولید شده در «اردوگاههای کار» یاد کرد که مبارزان تبّتی به راه انداختند.
نیرو و گستردگی بایکوت به ویژه «بایکوت انتخابات» بستگی به ایجاد هرچه گستردهتر شبکهای از همبستگیها در میان مردم دارد. مردمی که از بایکوت استقبال میکنند، باید به این نتیجه رسیده باشند که عملکردشان آسیب مادی یا اخلاقی به حریف خواهد زد. در حال حاضر شبکههای اجتماعی نقش تعیین کنندهای در این زمینه بازی میکنند.
بعضی از کارشناسان بایکوتِ سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری را در ایران بسیار ممکن و اثر آن را در حیات جمهوری اسلامی تعیین کننده میدانند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید