دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

راز پایداری جنبش سراسری ایرانیان

نتشر شده در:

بیش از سه ماه از جنبش سراسری مردم ایران می‌گذرد. نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی به رغم کاربستِ زورِ عریان از عهدۀ فرونشاندن آن برنیامده اند. به عقیدۀ بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران، ناکامی رژیم در فرونشاندنِ جنبش چندین علت اساسی دارد:۱.  جوان بودن فعالان و مدیرانِ جنبش؛ ۲. سراسری بودن جنبش که خود، نتیجۀ ناامید شدن مردم از هرگونه اصلاح و بهبود اوضاع کشور در زیر حاکمیت جمهوری اسلامی است؛۳. غیرمتمرکز بودن مدیریت جنبش؛ ۴. نقش کم‌نظیر شبکه‌های اجتماعی در پخش اخبار و سازماندهی جنبش؛ ۵. حمایت بی‌دریغ ایرانیان خارج از کشور.

بیش از سه ماه از جنبش سراسری مردم ایران می‌گذرد. نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی به رغم کاربستِ زورِ عریان از عهدۀ فرونشاندن آن برنیامده اند.
بیش از سه ماه از جنبش سراسری مردم ایران می‌گذرد. نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی به رغم کاربستِ زورِ عریان از عهدۀ فرونشاندن آن برنیامده اند. AFP - -
تبلیغ بازرگانی

در هریک از این علت‌ها درنگ کوتاهی می‌کنیم. جنبش را جوانان به ویژه دختران جوان با شعار «زن، زندگی، آزادی» آغاز کردند و هنوز، چنان که در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیداری و شنیداری می‌بینیم و می‌شنویم، نیروی اصلی آن را جوانان زیر ۲۵ سال تشکیل می‌دهند.

جنبشْ سراسری است و دربرگیرندۀ کم و بیش همۀ طبقات و گروه‌های اجتماعی. پژوهش‌های میدانی نشان می‌دهند که گروه‌های بزرگی از کارگران، معلمان، دانشگاهیان، دانشجویان، دانش آموزان و حتی بازاریان و کسبه به روش‌های گوناگون با جنبش همدل و همراه شده‌اند. اگرچه جوانان به ویژه دختران جوان آغازگر جنبش بودند، اما گروه‌های دیگر سنی نیز خیلی زود به آنان پیوستند. تاکنون نزدیک به ۱۶۰ شهر در همۀ استان‌های کشور عرصۀ رویارویی مردم با نیروهای سرکوب رژیم بوده است.

به گزارش نهادهای معتبر ایرانی و جهانی، در سه ماه گذشته نزدیک به ۵۰۰ نفر جان خود را در اعتراض‌های خیابانی از دست داده‌اند. ۶۸ تن از آنان کودک بوده‌اند. بیش از ۱۸ هزار نفر بازداشت شده‌اند که چندین هزار تن از آنان را دانشجویان تشکیل می‌دهند. رژیم تاکنون ۲ تن از معترضان بازداشت شده را برای زهرچشم گرفتن از معترضان اعدام کرده است. با این حال، جنبش ادامه دارد.

کارشناسانْ یکی دیگر از علت‌های ناتوانی رژیم را در فرونشاندن جنبش، مدیریت غیرمتمرکز آن می‌دانند. بسیاری از تحلیل‌گران و کارشناسان ترجیح می‌دهند به جای واژۀ رهبری از واژۀ مدیریت استفاده کنند. این جنبش، برخلاف جنبش سبز رهبر فرّه‌مند و سرشناس ندارد. در نتیجه، رژیم نمی‌داند چه کسی یا چه کسانی آن را مدیریت می‌کنند. پژوهش‌های میدانی نشان می‌دهند که در هر منطقه، هر شهر و حتی هر محله‌، جنبش را افراد ناشناخته‌ای از طریق شبکه‌های اجتماعی مدیریت می‌کنند.

کارشناسان معتقدند که مدیران ناشناختۀ جنبش، جوانان انقلابی هوشمندی هستند که جامعه‌شناسان زیر عنوانِ «همسالانِ اینترنت و موبایل» از آنان یاد می‌کنند. این جوانان همزاد شبکه‌های اجتماعی‌اند، می‌دانند چگونه از طریق آن شبکه‌ها خبررسانی کنند، چگونه با رمز و نشان معترضان را در زمان و مکانی معین گرد هم بیاورند، با چه شعارهای وحدت بخش و برانگیزنده معترضان را برآغالند، چه رویدادهایی را با تلفن موبایل ضبط کنند و چگونه آن‌ها را در اختیار تلویزیون‌های فارسی زبان خارج قرار دهند تا به اطلاع عموم مردم برسد.

درواقع، کاری را که شبنامه‌ها در انقلاب مشروطه در اول قرن گذشته یا نوارهای ضبط صوت در ۵۰ سال پیش انجام می‌دادند، اکنون تلگرام، توییتر و اینستاگرام در ابعادی باورنکردنی و آنی انجام می‌دهند.

رژیم در آغاز جنبش با علَم کردن خطر تجزیه‌ طلبی کوشید در میان مردم تفرقه ایجاد کند تا جایی که خون مردم بی‌گناه و بی‌دفاع کردستان و بلوچستان را بی‌پروا به زمین ریخت تا به مردم القا کند که ایران در معرض تجزیه و جمهوری اسلامی پاسدار تمامیت ارضی کشور است. وابستگان رژیم نیز در داخل و خارج با ریختن اشک تمساح برای یکپارچگی کشور، جنبش حق‌طلبانۀ مردم را به جریان‌های تجزیه ‌طلب نسبت دادند و در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های وابسته از خطر تجزیه سخن گفتند تا در دل مردم هراس بیفکنند.

اما جوانانی که جنبش را از طریق شبکه‌های اجتماعی مدیریت می‌کردند بی‌درنگ واکنش نشان دادند و با کاردانی تمام به مردم هشدار دادند که جمهوری اسلامی با عَلَم کردن «خطر تجزیه» در پی ایجاد تفرقه است و مبادا در دام این نیرنگ بیفتند. سرانجام، رژیم پس از مدتی از کوبیدن بر طبل «خطر تجزیه» دست برداشت.

گفته می‌شود حمله به حرم شاه‌چراغ در شیراز نیز ترفند دیگر رژیم بود. جمهوری اسلامی آن حمله را پیامد جنبش اعتراضی مردم اعلام کرد. حمله در چهارم آبان هم‌زمان با برگزاری چهلم درگذشت مهسا امینی روی داد و داعش مسئولیتِ آن را به عهده گرفت. رئیس مجلس شورای اسلامی دربیانیه‌ای آن را تروریستی خواند و گفت: «این فاجعۀ دلخراش اتمام حجتی است با همۀ کسانی که در هفته‌های گذشته با ایجاد نا آرامی، زمینه را برای توطئه‌های دشمن فراهم کردند». ابراهیم رئیسی نیز گفت: «اغتشاشات راه را برای حملۀ تروریستی باز می‌کند».

اما مخالفان جمهوری اسلامی حمله به شاه‌چراغ را با استناد به تناقض‌های روایت رسمی و انتشار سریع ویدئوی حمله، بسیار مشکوک و شبهه‌ ناک دانستند و حتی نشان دادند که داعش تا آن زمان هرگز مسئولیت حمله‌ای را با استناد به منابع امنیتی یک کشور به عهده نگرفته بود.

رژیم ترفندهای دیگری نیز به کار بست: مانند رزمایشِ نظامی در مرزهای جمهوری آذربایجان به بهانۀ حضور اسرائیل در خاک آن کشور و آن، به منظور برانگیختن حس ناسیونالیستی در میان مردم، یا تهدید نظامی عربستان سعودی و حملۀ احتمالی سپاه به زیرساخت‌های آن کشور. اما این ترفندها نیز کارگر نیفتادند. با نقش بر آب شدن همۀ نیرنگ‌های رژیم، اتحاد و همبستگی ایرانیان در گوشه و کنار کشور هرچه بیشتر شد.

عنصر تعیین کنندۀ دیگری که پایداری جنبش وامدار آن است، دامنۀ بی‌سابقۀ همبستگی ایرانیان خارج با جوانان داخل کشور است. این همبستگی از روزهای نخست جنبش آغاز شد و روز به روز گسترش یافت. کارشناسان از جمله کارگزاران رژیم معتقدند که جمهوری اسلامی نتوانست راه‌های ارتباطی ایرانیان خارج را با ایرانیان داخل یکسره قطع کند.

ایرانیان خارج توانستند با به راه انداختن تظاهرات‌های چند ده هزار نفری در شهرهای بزرگ جهان و دست زدن به کنش‌های جمعی دیگر افکار عمومی جهانیان را برای حمایت از جنبش سراسری مردم ایران بسیج کنند. آنان چندی پیش صندوقی نیز برای کمک مالی به اعتصاب کنندگان در ایران ایجاد کردند. در سایۀ کوشش‌های ایرانیان خارج از کشور بود که جامعۀ بین‌المللی فشارهای خود را بر جمهوری اسلامی روز به روز افزایش داد.

باری، راز پایداری جنبش سراسری مردم ایران و امید به پیروزی آن را در همۀ این علت‌ها باید جست.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.